جهان اقتصاد گزارش می دهد؛ زنگ خطر؛جمعیت تهران سرریز شد
گروه زیربنایی رضا پورحسین
جهان اقتصاد: تهران، پایتخت ایران، اکنون به نقطهای بحرانی در تاریخ توسعه شهری خود رسیده است. ظرفیت جمعیتی این کلانشهر عظیم، که سالها به عنوان قلب تپنده اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کشور شناخته میشد، پر شده است.
قرار بود طبق برنامهریزیهای انجامشده، جمعیت تهران تا سال ۱۴۰۶ به حدود 10 میلیون نفر برسد اما این پیشبینی دو سال زودتر، یعنی در سال ۱۴۰۴، به واقعیت پیوسته است. این رشد شتابان جمعیت، که فراتر از ظرفیت زیرساختی و زیستمحیطی شهر بوده، زنگ خطر را برای مدیران شهری و برنامهریزان به صدا درآورده است.
تهران دیگر توان پذیرش جمعیت بیشتر را ندارد و چارهای جز هدایت هدفمند جمعیت به سمت شهرهای اقماری اطراف نیست. این روند، که از چند سال پیش بهتدریج آغاز شده، اکنون به ضرورتی اجتنابناپذیر تبدیل شده است. طی سالهای اخیر، گرانی فزاینده هزینههای زندگی در تهران، از جمله قیمت مسکن، اجارهبها و هزینههای روزمره، بسیاری از شهروندان را به حاشیهنشینی و مهاجرت به شهرهای اقماری مانند پرند، پردیس، اندیشه و هشتگرد سوق داده است.
این مهاجرت نهتنها به دلیل فشارهای اقتصادی، بلکه به دلیل کاهش کیفیت زندگی در تهران، از جمله ترافیک سنگین، آلودگی هوا و کمبود فضای سبز، شدت گرفته است. شهروندانی که روزگاری تهران را به عنوان مقصدی برای تحقق آرزوهایشان انتخاب میکردند، حالا به ناچار به دنبال گزینههای مقرونبهصرفهتر در مناطق اطراف هستند.
این جابهجایی جمعیتی، اگرچه به ظاهر خودجوش به نظر میرسد، نیازمند مدیریت دقیق و برنامهریزیشده است تا از ایجاد مشکلات جدید در شهرهای اقماری جلوگیری شود.
در این میان، منطقه ۲۲ تهران که زمانی به عنوان یکی از آخرین مناطق با ظرفیت توسعه شهری معرفی میشد، دیگر نمیتواند پذیرای بارگذاری جمعیتی بیشتر باشد. برخلاف تصور اولیه که این منطقه میتوانست به عنوان مقصدی برای جذب جمعیت جدید عمل کند، حالا باید به عنوان یک راهحل برای کاهش فشار جمعیتی از مناطق مرکزی و شلوغ تهران مورد توجه قرار گیرد.
هدایت جمعیت از مناطق پرتراکم مانند مرکز و شرق تهران به منطقه ۲۲ میتواند به توزیع متوازنتر جمعیت و کاهش فشار بر زیرساختهای مناطق مرکزی کمک کند. این رویکرد نیازمند برنامهریزی دقیق، توسعه زیرساختهای حملونقل عمومی و ایجاد امکانات کافی در منطقه ۲۲ است تا این منطقه به جای تبدیل شدن به یک کانون جدید ازدحام، به عنوان یک فضای قابلزیست و متعادل عمل کند.
با این حال، مدیریت شهری تهران در سالهای اخیر نتوانسته پاسخگوی این چالشهای پیچیده باشد. شهرداری تهران، که مسئولیت هدایت این کلانشهر در یکی از حساسترین برهههای تاریخی آن را بر عهده دارد، عملکرد ضعیفی از خود نشان داده است. تصمیمگیریهای ناکارآمد، فقدان برنامهریزی منسجم و بیتوجهی به اصول شهرنشینی پایدار، تهران را در آستانه بحرانهای عمیقتر قرار داده است.
در حالی که شهرهای پیشرفته جهان با بهرهگیری از فناوریهای نوین، مدیریت هوشمند منابع و تمرکز بر توسعه پایدار، چالشهای جمعیتی و زیستمحیطی خود را مدیریت میکنند، تهران همچنان با روشهای سنتی و ناکارآمد اداره میشود. شهرداری نهتنها در پیشبرد پروژههای زیرساختی مانند توسعه مترو و بهبود سیستم حملونقل عمومی ناکام بوده، بلکه در زمینه حفظ محیطزیست شهری و جلوگیری از تخریب منابع طبیعی نیز عملکرد قابلقبولی نداشته است.
بیتوجهی به اصول شهرنشینی، از جمله توزیع عادلانه امکانات، توجه به ظرفیتهای زیستی شهر و ایجاد تعادل بین توسعه اقتصادی و حفظ کیفیت زندگی، باعث شده تا تهران به شهری با مشکلات عدیده تبدیل شود.
آلودگی هوا، ترافیک فلجکننده، کمبود آب و فرسودگی زیرساختها تنها بخشی از پیامدهای این بیتوجهی هستند. در چنین شرایطی، هدایت جمعیت به شهرهای اقماری و بازتوزیع جمعیت در مناطق مختلف تهران، از جمله منطقه ۲۲، نیازمند یک استراتژی کلان و هماهنگ است که فراتر از توان مدیریتی کنونی به نظر میرسد.
بدون اصلاح رویکردهای مدیریتی و اتخاذ سیاستهای مبتنی بر داده و علم شهرسازی، تهران نهتنها نمیتواند از این بحران عبور کند، بلکه ممکن است به شهری غیرقابلسکونت تبدیل شود. آینده تهران به تصمیمات امروز بستگی دارد و زمان برای تغییر مسیر رو به اتمام است. با این وجود گویا گوش شنوایی وجود ندارد و چشم ها روی بحران های تهران بسته شده است.
مشخصا مدیری که در تمام طول شبانه روز از خطوط ویژه تردد می کند، بحران ترافیک را درک نمی کند که بخواهد برای آن چاره ای بیاندیشد. وضعیتی که امروز رسما سبب شده تا ظرفیت تهران پر شود و مسئول ارشد وزارت راه و شهرسازی نیز به آن اذعان کند.