اصالت زیر سایه الگوریتم‌ها

مهرناز خوشبخت روزنامه‌نگار

شناسه خبر: 181180
اصالت زیر سایه الگوریتم‌ها

 

در عصر شتاب‌زده و فناورانه‌ای که در آن زیستن را تجربه می‌کنیم، زیبایی‌شناسی دیگر صرفاً در قلمرو ذهن انسان نیست بلکه الگوریتم‌ها، ماشین‌های یادگیرنده و شبکه‌های عصبی مصنوعی نیز خود را به میدان عرضه کرده‌اند. آنچه روزگاری حاصل خیال، تجربه زیسته و تربیت هنری فردی بود این روزها می‌تواند با چند فرمان ساده به یک مدل زبانی منتقل شود تا آثار هنری تولید کند که اگر نگوییم از انسان برترند، لااقل در چشم بسیاری از مخاطبان بی‌تفاوت، قابل رقابت‌اند این چرخش بنیادین در ماهیت تولید هنری باید از منظر فلسفی، فرهنگی و اجتماعی نقد شود به‌ویژه در زیست‌بوم خاص ایران که خلاقیت، اصالت و زیبایی مفاهیم فرهنگی و بعضاً سیاسی‌اند.

در ایران، هنر همیشه چیزی بیشتر از زیبایی بوده، ابزاری برای بیان، مقاومت، هویت‌سازی و حتی تعامل با قدرت اما حالا که هوش مصنوعی پا به عرصه گذاشته و می‌تواند بی‌آنکه تجربه زیسته‌ای داشته باشد در سبک سهراب سپهری شعر بسراید یا تصویری شبیه آثار سهراب خلیلی خلق کند، پرسش‌های جدی مطرح می‌شوند: آیا این تولیدات اصیل‌اند؟ آیا خلاقیت بدون آگاهی ممکن است؟ آیا مخاطب ایرانی که با ادبیات و هنر رابطه‌ای عاطفی و تاریخی دارد، به چنین تولیداتی اعتماد خواهد کرد یا صرفاً از سر کنجکاوی چند کلیک روی لینک‌های پرزرق و برق خواهد زد؟

اینجا باید با لحنی بی‌تعارف گفت: بخش قابل توجهی از مواجهه فعلی با هوش مصنوعی در عرصه هنر، مصرف‌گرایانه و غیرنقادانه است بسیاری از نهادهای رسمی فرهنگی، بدون آن‌که الزامات زیباشناسانه این تحول را درک کرده باشند، صرفاً برای عقب‌نماندن از جهان غرب، دست به دامان الگوریتم‌هایی شده‌اند که نه نسبت فرهنگی با ایران دارند و نه دغدغه‌ای برای حفظ میراث هنری ایرانی، برخی از آنها حتی شعار "هوش مصنوعی اسلامی" را سر داده‌اند بی‌آنکه روشن کنند این گزاره چگونه به زیبایی‌شناسی سنتی ایران یا حتی هنر معاصر ارتباط دارد.

هوش مصنوعی در تولید اثر هنری نه حافظه دارد، نه درد، نه شک، نه امید این ماشین‌ها بی‌تعهد به تاریخ‌اند، بی‌نیاز به شکوفه‌های بهاری حافظ و تاریکی‌های زمستانی فروغ، تنها کارشان ترکیب الگوها و بازسازی سبک‌هاست البته باید پذیرفت که در برخی حوزه‌ها ـ مثل طراحی گرافیکی یا تولید موسیقی زمینه‌ای برای تبلیغات ـ ابزارهایی کم‌هزینه و سودآورند اما وقتی پای هنر به‌مثابه گفت‌وگوی انسانی در میان است، هوش مصنوعی یک تقلیدکننده است نه خلاق.

در این میان، مسئله حقوق هنرمندان نیز مغفول مانده آیا الگوریتمی که از هزاران اثر هنری تغذیه شده تا سبک خاصی را یاد بگیرد، نباید حقی برای خالقان آن آثار قائل شود؟ در ایران که هنوز مسائل مالکیت فکری به شکل ساختاری حل نشده، این پرسش پیچیده‌تر هم می‌شود. مراکزی هستند که با شعار بومی‌سازی هوش مصنوعی، به‌طور غیرقانونی آثار هنرمندان ایرانی را به خوراک الگوریتم‌ها تبدیل می‌کنند بی‌آنکه نامی ازشان برده شود یا حقی برایشان متصور باشند. طبیعی است که با این‌همه بی‌توجهی، اعتماد هنرمندان به هوش مصنوعی کمتر شود یا بدتر، خودشان برای بقا دست به تولید اثر به کمک ماشین‌ها بزنند، در حالی‌که می‌دانند آن "اصالت گم‌شده" دیگر بازنخواهد گشت.

از طرفی، زیبایی‌شناسی در ایران پیوندی ناگسستنی با معناگرایی دارد. شعر، نقاشی، موسیقی و حتی سینما بیش از فرم به مفهوم متکی‌اند اما هوش مصنوعی فعلاً در سطح فرم باقی مانده؛ تصاویری فاخر با جزئیات خیره‌کننده، متونی با آرایه‌های لفظی دلنشین اما تهی از تجربه انسانی در نتیجه، آن‌چه حاصل می‌شود، نوعی "زیبایی بی‌حافظه" است، دلنشین اما ناپایدار، چشمگیر اما بی‌هویت در این وضعیت، جامعه هنری ایران باید بیش از پیش بر معیارهای اصالت و معنا تأکید کند نه بر رقابت با ماشین‌ها.

وطن ما سرشار از هنرمندانی‌ست که با حداقل امکانات، بیشترین تأثیرگذاری را داشته‌اند آیا قرار است حالا این میراث گران‌بها را با چند لایه کدنویسی جایگزین کنیم؟ برخی جشنواره‌های فرهنگی اخیراً بخش‌هایی را به تولیدات هوش مصنوعی اختصاص داده‌اند، اقدامی که اگر بدون چارچوب باشد به‌جای تشویق نوآوری به کم‌ارزش‌سازی هنر خواهد انجامید. رسانه‌ها نیز باید مسئولیت خود را در آگاه‌سازی مخاطبان جدی‌تر بگیرند. تشویق عمومی به استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی، بدون نقد زیباشناسی، اخلاقی و اجتماعی می‌تواند مخاطره‌آمیز باشد.

اگر هوش مصنوعی روزی بتواند ناله‌های تنبور را آن‌طور که استاد علیزاده درک می‌کند، بفهمد، آن‌گاه شاید بشود به اصالتش امید بست تا آن زمان، ما با ماشین‌هایی مواجهیم که در بهترین حالت، "ادای هنر" را درمی‌آورند این "ادا" شاید در نگاه اول فریبنده باشد اما در عمق نه تصویر دارد، نه حس، نه قصه و هنر، بی‌قصه یعنی هیچ پس زیبایی‌شناسی در عصر هوش مصنوعی باید نه در رقابت با انسان بلکه در تعامل با او شکل گیرد اگر ماشین‌ها قرار است هنر خلق کنند، باید بیاموزند که درد را بفهمند و این چیزی نیست که با چند ترابایت دیتا به دست آید.

 

 

ارسال نظر