فرصتهای سوخته در صنعت بازیافت ایران
مهرناز خوشبخت روزنامهنگار

در ایرانِ امروز که زیر فشار تحریمها، کمبود منابع و مدیریت ناکارآمد اقتصادی به جان اقتصاد افتاده، بازیافت دیگر فقط یک راهحل محیطزیستی نیست بلکه به منزله نبردی تمامعیار برای بقا و بهرهوری است. صنعت بازیافت میتواند با بهرهگیری از فناوریهای نوین نهتنها هزینههای تولید را کاهش دهد بلکه اشتغال، امنیت منابع و استقلال صنعتی را تقویت کند اما وقتی از فناوری نوین حرف میزنیم، نباید تصورمان محدود به نصب چند دستگاه پرس و آسیاب باشد؛ صحبت از تحول دیجیتال، هوش مصنوعی، خودکارسازی فرآیندها، اینترنت اشیاء (IoT) و الگوریتمهای پایش کیفیت است. فناوریهایی که سالهاست در کشورهای توسعهیافته به ستون فقرات اقتصاد چرخهای تبدیل شدهاند در حالیکه در ایران، هنوز در سطح شعار و سمینار باقی ماندهاند.
یکی از بسترهای تحول استفاده از سامانههای پردازش تصویری و هوش مصنوعی در مراکز جداسازی زباله است در بسیاری از کشورها، روباتهایی با تشخیص بصری و یادگیری ماشین، پلاستیک، فلز و کاغذ را با دقتی فراتر از کارگر انسانی تفکیک میکنند این فناوری ضمن ارتقای سرعت، خطا را به حداقل میرساند و از فرسایش نیروی انسانی جلوگیری میکند در ایران، هنوز مراکز جداسازی دستی هستند و هزینه بالای اشتباه و اتلاف مواد بازیافتی مثل پت، آلومینیوم و HDPE بسیار بیشتر از آن چیزی است که مسئولان قبول دارند ما نیازمند سرمایهگذاری هدفمند در راهاندازی خطوط بازیافت اتوماتیک با تجهیزات ساخت داخل و همکاری علمی با دانشگاهها هستیم، نه واردات بیرویه دستگاههای خارجی بدون آموزش و بومیسازی که نهایتاً در انباریها خاک میخورند.
نمونه دیگر فناوری نوین بهکارگیری اینترنت اشیاء در مدیریت لجستیک پسماند است. حسگرهای هوشمند نصبشده روی مخازن شهری میتوانند سطح پرشدگی، دما، نوع زباله و زمان تخلیه را پایش کنند و مسیر جمعآوری را بهینه نمایند. نتیجه کاهش هزینه سوخت، زمان حمل و افزایش دقت در تفکیک زباله از مبدا. شهرداریها و سازمان مدیریت پسماند در ایران میتوانند با اجرای پایلوتهای کوچک، گام نخست را بردارند اما متأسفانه در بسیاری موارد، بودجههای مربوط به نوآوری صرف امور غیرضروری. تجربه شکست پروژه “هوشمندسازی مخازن پسماند” در کلانشهر تهران نشان داد بدون نظارت شفاف، حتی بهترین فناوری هم راهی به کارایی نمیبرد.
از سوی دیگر، استفاده از فناوریهای بیولوژیکی مانند فرآیندهای زیستتخمیر برای تولید بیوگاز از زبالههای آلی، میتواند همزمان انرژی تجدیدپذیر تولید کند و میزان زباله دفنی را کاهش دهد. کشورهایی مثل آلمان و چین سالهاست از این فناوری برای تأمین بخشی از انرژی صنایع خود استفاده میکنند در ایران، معدود واحدهای بیوگاز فعال با مشکلاتی از جمله کمبود مواد اولیه تفکیکشده، نقص فنی و نبود بازار برای فروش انرژی روبرو هستند این شکستها بیش از آنکه حاصل ناکارآمدی فناوری باشد محصول ضعف سیاستگذاری، ناهماهنگی بیننهادی و فقدان راهبرد جامع هستند اگر وزارتخانههای مرتبط، دانشگاهها و بخش خصوصی را بهجای رقابت وارد یک همافزایی کنیم، میتوان در کمتر از پنج سال بخش قابل توجهی از انرژی صنایع کوچک را از بیوگاز داخلی تأمین کرد.
افزون بر این، فناوریهای شیمیایی مانند پیرولیز و گازیسازی زبالههای پلاستیکی میتوانند مواد غیرقابل بازیافت را به سوخت یا مواد شیمیایی قابلاستفاده تبدیل کنند البته در ایران، پیادهسازی این فناوریها با مانع بزرگ «ناتوانی در جذب سرمایه» روبرو است وقتی نرخ بازگشت سرمایه به دلیل نوسانات بازار، نبود ضمانت دولتی و محدودیتهای ارزی نامشخص باشد، سرمایهگذار داخلی ترجیح میدهد به جای احداث واحد بازیافت نوین پولش را وارد بازار خودرو، ارز یا ملک کند. همین بیثباتی در سیاستگذاری صنعتی یکی از مهمترین عوامل فرار سرمایه از حوزه بازیافت است، حتی با وجود مزیتهای زیستمحیطی و اقتصادی آن.
در همه این موارد، فناوری بدون مدیریت علمی و حمایت اصولی، تبدیل به «شعار» میشود متأسفانه برخی مسئولان، گزارشهای عملکردشان را با تعداد سمینارهای برگزارشده در حوزه بازیافت ارزیابی میکنند نه با میزان کاهش زباله دفنی یا افزایش بهرهوری مراکز بازیافت. ما نیاز به اصلاح بنیادین در ذهنیت داریم، بازیافت یعنی اقتصاد، یعنی اشتغال، یعنی امنیت ملی در حوزه منابع. وقتی مدیریت زباله شهری تهران هنوز به شیوه دهه ۶۰ اجرا میشود و مراکز دفن در اطراف کلانشهرها به بمب زیستی تبدیل شدهاند، نمیتوان انتظار داشت فناوری نوین در بازیافت معجزه کند مگر آنکه ابتدا با شفافسازی، آموزش، حمایت از بخش خصوصی واقعی و نظارت بر جریان بودجه بستر کاربرد آن را فراهم کنیم.
با تمام این چالشها، فناوری نوین در بازیافت میتواند نقطه اتکای ایران در خروج از رکود تولیدی و ارتقای شاخصهای توسعه باشد به شرط آنکه بهجای کپیبرداری از دیگر کشورها به بومیسازی، آموزش نیروی متخصص و بهرهگیری از ظرفیتهای داخلی توجه کنیم. اقتصاد بازیافت، فرصتی است برای شکوفایی در بحبوحه بحرانها و اگر آن را جدی نگیریم، فردا نه تنها زباله بلکه آیندهمان را دفن کردهایم.