"آب را ول نکنیم!"

دکتر هاشم اورعی استاد دانشگاه صنعتی شریف

شناسه خبر: 184203
"آب را ول نکنیم!"

در هفته های اخیر بانک جهانی کتابی منتشر کرده که به بحران جهانی آب می پردازد. از جمله آمار ارائه شده در کتاب این است که کره زمین سالانه بیش از 320 میلیارد متر مکعب آب از دست می دهد که معادل آب مورد نیاز جمعیتی برابر 280 میلیون نفر است. همچنین منابع آب تجدیدپذیر جهان بطور متوسط سالانه 3 درصد و در مناطق خشک تا 10 درصد کاهش یافته و عکسهای ماهواره ای خبر از گسترش مناطق خشک جهان می دهند. طی دو دهه یعنی از سال 2000 تا 2019 میلادی متوسط مصرف جهانی آب 25 درصد و در مناطق خشک بیش از 30 درصد افزایش یافته است. در این کتاب ضمن اعلام اینکه 98 درصد آب مصرفی جهان صرف بخش کشاورزی می شود کشت محصولات آب بر از جمله برنج، گندم،.... در مناطق خشک از دلایل تشدید بحران آب در این مناطق معرفی می شود. کارشناسان بین المللی آب بر این عقیده اند که بحران جهانی آب عمدتاً ناشی از گرمایش جهانی، تغییرات کاربری زمین و مدیریت نادرست است و پیشنهاداتی در بخش تقاضا شامل افزایش بهره وری، محدودیت برداشت و آموزش عمومی و در بخش عرضه شامل توسعه بازیافت و اصلاح سیستم تخصیص آب ارائه می دهند.

ذخایر آب تجدیدپذیر در ایران حدود 100 میلیارد مترمکعب در سال است که حداقل 50 برابر عربستان سعودی و 20 برابر متوسط کشورهای منطقه خلیج فارس است. بدین ترتیب مشکل ما ناترازی آب نیست و باید جای دیگری بدنبال راه‌کار گشت.

بحران آب در کشور کاملاً جدیست. طبق اعلام کارشناسان هواشناسی سامانه بارشی قابل توجهی در هفته ها و ماههای پیش رو از ایران عبور نکرده و بر اساس پیش بینی های درازمدت انتظار می رود تنش های آبی ادامه یابد. در نیم قرن اخیر روند میانگین بارش سالانه کاهشی است بطوریکه در دهه های 50 تا 90 منتهی به سال 1400 بترتیب 268، 248، 261، 237 و 236 میلیمتر با میانگین 57 ساله 249 میلیمتر گزارش شده و میانگین بارش در دهه 90 نسبت به دهه 50 کاهش 12 درصدی را نشان می دهد. در حالیکه میانگین آورد آبی رودخانه ها در مواردی تا بیش از 70 درصد کاهش یافته که علت آن عمدتاً افزایش تبخیر ناشی از گرمایش جهانی و افزایش بی رویه برداشت از منابع آب سطحی و زیرزمینی است.

باید توجه داشت که بحران آب محدود به تهران نیست که با فرض عملی شدن پیشنهاد تخیلی تخلیه پایتخت مرتفع شود. طبق اعلام رسمی، ذخیره سدهای تامین کننده آب مشهد به کمتر از 3 درصد رسیده و تقریباً سرتاسر کشور در عطش تشنگی می سوزد. لذا دولت باید توجه داشته باشد چنانچه به فکر انتقال پایتخت است که کل کشور باید تخلیه شود! بدین ترتیب مدیریت مصرف آب نه یک توصیه بلکه ضرورتی اجتناب ناپذیر است.

حدود 6 درصد منابع آب کشور در بخش خانگی بصورت آب شرب مصرف می شود. در شبکه آبرسانی تهران هدر رفت و برداشت غیرمجاز حدود 32 درصد است که بوضوح نشان می دهد مساله آب در چند دهه اخیر اولویت کشور نبوده است لیکن حکمرانان آب عمیقاً در خواب غفلت بوده و شاید هم خود را به خواب زده اند. چنانچه تامین پایدار آب شرب مدنظر مسئولین بود با سرمایه گذاری و استفاده از فناوری در بازچرخانی و مدیریت صحیح نباید پایتخت کشور این چنین به کوچه بن بست کشانده می شد. حال که مدیران دولتی تنها راه حل را صرفه جویی در مصرف دیده و هر چندگاه سفارش 10 درصد صرفه جویی بیشتر به پایتخت نشینان می دهند، ملت از خود می پرسد چرا باید همه بار ناکارآمدی و فساد بر دوش مردم گذاشته شود و آنطور که باید همدلی نمی کند.

اما مشکل اصلی در بخش کشاورزی است که حدود 90 درصد آب مصرفی کشور را به خود اختصاص می دهد. وقتی در برنامه هفتم توسعه قانون گذاران در اوج نابخردی و در اقدامی عوام فریبانه و البته جاهلانه به بهانه خودکفایی و تامین امنیت غذایی ضریب خودکفایی 5 محصول را 100 درصد و 14 محصول را 90 درصد تعیین کردند کسی نپرسید با کدام آب؟ از میان نمایندگان عزیزمان کسی فریاد نزد که این قانون کشور را به ورشکستگی آبی خواهد رساند که رساند و صحبتی از اصلاح الگوی کشت، کشت فرا سرزمینی و ارتقاء فناوری به میان نیامد.

حال هم بجای آنکه به اشتباه خود پی برده و خرد پیشه کنیم بدنبال آنیم که آب را از سواحل جنوبی به شرق و غرب برده که خود محل انتفاع ذینفعان است و نسخه اشتباه انتقال آب بین حوزه ای می پیچیم.

حقیقت تلخ آن است که ناکارآمدی در مدیریت آب کشور و تغییرات اقلیمی در سطح جهان دست به دست هم داده و ابر چالشی پدیدار آورده که موجودیت کشور را به مخاطره انداخته است. در این شرایط خطیر گشتن بدنبال اینکه اول مرغ آمد یا تخم مرغ یعنی تقصیر ملت است یا دولت گره ای را نخواهد گشود. قطعاً تغییرات اقلیمی و در پی آن افزایش دمای متوسط کره زمین به بحران آب در جهان و ایران دامن زده است. طبق توافق نامه پاریس در سال 2015 میلادی، قرار بود گرمایش جهانی تا پایان قرن جاری میلادی به 5/1 درجه سانتیگراد نسبت به دوران قبل از انقلاب صنعتی محدود شود. اما تنها با گذشت یک دهه علیرغم اقدامات انجام شده از جمله فاصله گرفتن از سوختهای فسیلی و تمرکز بر انرژی های تجدیدپذیر، جهان در رسیدن به هدف ناکام بوده است. در ایران شرایط اقلیمی به مراتب بحرانی تر است و پیش بینی ها حاکی از آن است که در صورت ادامه این روند، متوسط دمای کشور تا میانه قرن میلادی جاری 6/2 درجه و تا پایان قرن 4 تا 5 درجه افزایش خواهد یافت و در این صورت بخش قابل توجهی از کشور غیر قابل سکونت خواهد بود. بعنوان مثال چنانچه فرض کنیم 12 درصد انرژی کشور در تهران مصرف می شود، به مصرف روزانه 100 میلیون مترمکعب گاز، 6/15 میلیون لیتر بنزین، 2/13 میلیون لیتر گازوئیل و 2 میلیون لیتر نفت سفید می رسیم. از آنجا که هر متر مکعب گاز 5/10 کیلووات ساعت و هر لیتر سوخت مایع حدوداً 10 کیلووات ساعت انرژی حرارتی تولید می کند، جمع انرژی حرارتی تولید شده در تهران 1358 ترا وات برآورد می شود که با توجه به وسعت 750 کیلومتر مربعی، نتیجه می گیریم در هر شبانه روز در تهران 81/1 کیلووات ساعت بر مترمربع انرژی حرارتی تولید می کنیم. از طرف دیگر در طول سال بطور متوسط انرژی الکترومغناطیسی دریافتی از خورشید حدود 6 کیلووات ساعت بر مترمربع است. بدین ترتیب مشاهده می شود که مصرف بی محابای انرژی در تهران معادل آن است که خورشید دیگری با 30 درصد تابش در تهران نصب کرده و از گرمای آن بهره می بریم غافل از اینکه با افزایش دمای متوسط در حال رقم زدن فاجعه زیست محیطی هستیم. پس بحران آب هم در ارتباط مستقیم با شدت مصرف انرژیست و مساله بسیار پیچیده است.

مخلص کلام اینکه برای غلبه بر بحرانها اول آگاهی لازم است. مساله فقط حکومت نیست گره در دو طرف است. به قول دکتر سریع القلم نمی شود حکومتی خیلی بد باشد و مردم آن فرشته باشند. در حال حاضر حکومت، دولت و ملت همه دست به دست هم داده و کشور را به نابودی می‌کشانیم. براستی چه پاسخی برای نسلهای آینده خواهیم داشت؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ارسال نظر
پربیننده‌ترین اخبار