با مدیریت صحیح آب، ایران را نجات دهیم!

مهرناز خوشبخت روزنامه‌نگار

شناسه خبر: 180394
با مدیریت صحیح آب، ایران را نجات دهیم!

بحران آب در ایران نه یک مسئله‌ی ساده، بلکه یک بحران ساختاری است که آینده‌ی کشور را تحت تاثیر خود قرار داده و هر روز عمیق‌تر می‌شود در کشوری که میانگین بارندگی‌اش ۲۵۰ میلی‌متر است، یعنی تقریباً یک‌سوم متوسط جهانی، مدیریت نادرست منابع آبی، مصرف بی‌رویه و سیاست‌های غلط، ایران را به سمت یک خشکسالی ماندگار سوق داده است. این پرسش که آیا آینده‌ی ایران با خشکسالی گره خورده است، نه تنها یک سوال علمی، بلکه یک واقعیت ملموس است که نشانه‌هایش را در خشک شدن رودخانه‌ها، کاهش سفره‌های آب زیرزمینی، فرونشست زمین و مهاجرت‌های گسترده به شهرها دیده‌ایم. متأسفانه، تصمیم‌گیری‌های غلط در زمینه‌ی تخصیص منابع، سدسازی‌های بی‌برنامه و کشاورزی غیر اصولی، بیش از طبیعت بر این بحران تاثیر داشته است.

یکی از فجایع بزرگی که ایران را به این نقطه رسانده، اتکای بیش از حد به ذخایر آب زیرزمینی است تا چند دهه پیش، قنات‌ها سیستم هوشمندانه‌ای بودند که تعادل میان بهره‌برداری و حفظ منابع را برقرار می‌کردند، اما با رشد غیرمنطقی شهرها و کشاورزی ناکارآمد، برداشت بی‌رویه از سفره‌های زیرزمینی باعث شد که این منبع ارزشمند نه تنها کم شود، بلکه در برخی مناطق به طور کامل از بین برود. برداشت بی‌رویه از منابع آب زیرزمینی نیز باعث شده سطح آب‌های زیرزمینی در یک دهه اخیر بیش از ۱۰ متر کاهش یابد امروز، از ۶۰۹ دشت ایران، ۳۰۹ دشت به وضعیت بحرانی رسیده‌اند و برداشت آب جدید در آنها ممنوع شده است. تهران، اصفهان، کرمان و بسیاری از شهرهای بزرگ، امروز با پدیده‌ی فرونشست زمین دست‌وپنجه نرم می‌کنند که نشان‌دهنده‌ی نابودی سفره‌های آب زیرزمینی و مدیریت فاجعه‌بار منابع است.

اما مشکل فقط منابع محدود نیست، بلکه نگاه غلط به مسئله‌ی آب است در ایران، آب نه یک دارایی ملی بلکه یک وسیله‌ی بهره‌برداری سیاسی و اقتصادی شده است. پروژه‌های سدسازی عظیم در حالی اجرا شده که مطالعات کافی صورت نگرفته و تنها منافع کوتاه‌مدت اقتصادی و سیاسی در نظر گرفته شده است. سطح ذخایر سدها در برخی مناطق به کمتر از ۱۰ درصد ظرفیت کاهش یافته است، که منجر به محدودیت‌های شدید در تأمین آب کشاورزی و شهری شده است. نمونه‌ی بارز آن سد گتوند است که با قرار گرفتن روی گنبد‌های نمکی، نه تنها ذخیره‌ی آب را افزایش نداده، بلکه منابع آبی منطقه را به شدت شور کرده و کیفیت آب را تخریب کرده است در شرایطی که کشور با مشکل کمبود آب مواجه است، چنین تصمیماتی نه فقط غیر علمی، بلکه در تضاد آشکار با منافع ملی است.

بخش کشاورزی نیز به نوعی محکوم به نابودی است بیش از ۹۰ درصد مصرف آب کشور در بخش کشاورزی است، در حالی که سهم این بخش در تولید ناخالص داخلی تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد است. روش‌های آبیاری سنتی، کاشت محصولات آب‌بر در مناطق خشک و نبود مدیریت صحیح، باعث شده که آب موجود به طرز غیربهینه‌ای مصرف شود در حالی که کشورهای خشک دیگر به سمت تکنولوژی‌های نوین مثل آبیاری قطره‌ای یا اصلاح الگوی کشت رفته‌اند، در ایران هنوز شاهد کشت گسترده‌ی برنج و هندوانه در مناطق کم‌آب هستیم؛ یک فاجعه مدیریتی که هیچ توجیه منطقی ندارد.

با این حال، شاید مهم‌ترین مسئله در بحران آب ایران، نبود درک عمومی و مشارکت مردمی باشد در حالی که کشورهای دیگر به سمت فرهنگ‌سازی درباره‌ی مصرف بهینه‌ی آب حرکت کرده‌اند در ایران هنوز شاهد مصرف بی‌رویه آب در بخش خانگی، تجاری و صنعتی هستیم. ایران سالانه حدود ۱۰۰ میلیارد مترمکعب آب مصرف می‌کند مردم در کنار دولت باید نقش اصلی در مدیریت بحران آب ایفا کنند، اما وقتی خود دولت سیاست‌های غلطی را اعمال می‌کند، چطور می‌توان از مردم انتظار داشت که در مدیریت بهینه آب مشارکت کنند؟ بحران آب نه یک مسئله‌ی فرعی بلکه یک تهدید ملی است در آینده‌ای نه چندان دور، نه تنها کشاورزی و صنعت، بلکه زندگی روزمره‌ی میلیون‌ها ایرانی تحت تاثیر کمبود شدید آب قرار خواهد گرفت.

آیا ایران راهی برای خروج از این بحران دارد؟ پاسخ بستگی به تصمیمات امروز دارد اگر همین مسیر غلط ادامه پیدا کند، آینده‌ی کشور به بیابانی خشک تبدیل خواهد شد که نه اقتصاد پایدار دارد و نه رفاه اجتماعی ۹۷ درصد از مساحت ایران درجاتی از خشکسالی را تجربه می‌کند اما اگر اصلاحات بنیادین در حوزه‌ی مدیریت منابع، تغییر الگوی مصرف و استفاده از تکنولوژی‌های جدید جدی گرفته شود، هنوز فرصت برای جبران وجود دارد. زمان زیادی باقی نمانده است و اگر اقدام نشود، آینده‌ی ایران چیزی جز خشکی و بحران نخواهد بود.

 

ارسال نظر