«جهان اقتصاد» گزارش می دهد
بحرانی به اسم آب!
گلناز پرتوی مهر
بحران آب، محدود به ایران نیست. از کالیفرنیا تا آفریقای جنوبی، از هند تا استرالیا، دنیا سالهاست که دارد فریاد میزند: «آب دارد تمام میشود!» اما آنچه ما را آسیبپذیرتر میکند، شرایط اقلیمی خاص، خشکسالیهای پیاپی، و نداشتن برنامههای بلندمدت و پایدار برای مدیریت منابع آب است.
آب، این عنصر ساده، شفاف و بیادعا، حالا به گرانترین و شاید دستنیافتنیترین گوهرِ فصل تابستان تبدیل شده است. انگار زمین، از تشنگی خودش هم خسته شده، و آسمان هم دلش نمیخواهد بر کویر خشکیدهمان اشک بریزد.
به گزارش خبرنگار «جهان اقتصاد»، ما وارد تابستان شدهایم؛ فصلی که همیشه با بستنی، بادبزن، کولر و روزهای بلندش شناخته میشد. اما حالا نام دیگرش «فصل بحران» شده است. کمآبی، مثل صدای زنگ خطر، در هر کوچه و خیابان، در خانهها و کارخانهها، و در ذهن مسئولان و مردم، تکرار میشود.
طبق گزارش شرکت آب و فاضلاب کشور، سطح منابع آبی سطحی و زیرزمینی در بسیاری از استانها نسبت به سال گذشته بین ۲۰ تا ۵۰ درصد کاهش یافته است. سدهایی که روزگاری با غرور از پشت آنها آب به سوی شهرها رها میشد، حالا با کمر لختشان در آفتاب داغ، بیشتر به گودالهایی بیرمق شباهت دارند تا دریاچههای زندگیبخش.
از سد لار تا کرج، از زایندهرود تا دریاچه ارومیه، همگی لب به شکایت گشودهاند. کارشناسان میگویند نه فقط کاهش بارندگی، بلکه مصرف بیرویه، فرسودگی شبکه آبرسانی و مدیریت ناکارآمد هم نقش پررنگی در این بحران دارند.
در روزهایی که گرمای هوا به ۴۵ درجه میرسد، روشن کردن کولر دیگر انتخاب نیست، بلکه یک نیاز است. اما آیا میدانستید کولرهای آبی خانگی، در هر ساعت بین ۲۰ تا ۵۰ لیتر آب مصرف میکنند؟ حالا این را ضرب در میلیونها کولری کنید که از اردیبهشت تا مهر، بیوقفه در حال چرخیدناند.
به گفته کارشناسان، استفادهی بیرویه از کولرهای آبی در شهرهای بزرگ، هر سال چندین میلیون متر مکعب از آب شرب کشور را به هوای خنک بدل میکند، آن هم در شرایطی که بسیاری از روستاها و شهرها با تانکر آبرسانی میشوند.
اگر در پایتخت صدای قطرهچکان شیر ظرفشویی آزاردهنده است، در برخی روستاهای کشور، همان قطرهها حکم زندگی دارند. گزارشهای میدانی از استانهایی چون سیستان و بلوچستان، کرمان، خراسان جنوبی و هرمزگان حاکی از آن است که بیش از ۷۰۰۰ روستا با تنش آبی شدید دست و پنجه نرم میکنند.
تانکرهای آب، گاهی دو یا سه روز در میان میآیند. کودکان ظرفهای خالی را در صف میگذارند و زنان، سطل به دست، منتظر صدای موتور ماشین آبرسانی هستند.
بحران آب، محدود به ایران نیست. از کالیفرنیا تا آفریقای جنوبی، از هند تا استرالیا، دنیا سالهاست که دارد فریاد میزند: «آب دارد تمام میشود!» اما آنچه ما را آسیبپذیرتر میکند، شرایط اقلیمی خاص، خشکسالیهای پیاپی، و نداشتن برنامههای بلندمدت و پایدار برای مدیریت منابع آب است.
حدود ۹۰ درصد منابع آب شیرین کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود. اما آیا این بخش بهرهوری دارد؟ متأسفانه نه چندان. کشت محصولات پرمصرف مثل برنج، هندوانه، ذرت و صیفیجات در مناطق خشک، چاههای غیرمجاز، آبیاری غرقآبی و نبود تکنولوژیهای نوین، باعث شده منابع آب زیرزمینی با سرعتی نگرانکننده تخلیه شوند.
در واقع، ما نه تنها آب را به اندازه مصرف نمیکنیم، بلکه آینده را هم با بیرحمی خرج میکنیم.
تا فرهنگ ما نسبت به آب تغییر نکند، بحران، مهمان دائم خانههایمان خواهد بود. هنوز بسیاری از ما هنگام مسواک زدن، ظرف شستن، یا حتی ماشین شستن، بیتفاوت با شیر باز رفتار میکنیم. هنوز کسی باور ندارد که آب، واقعاً ممکن است تمام شود.
شاید وقت آن رسیده باشد که در مدارس، بهجای شعارهای زیبا، مهارت واقعی صرفهجویی آموزش داده شود. رسانهها، شبکههای اجتماعی و حتی سینما و سریالها باید فرهنگ مراقبت از آب را به بخشی از گفتوگوی روزمره مردم تبدیل کنند.
درست است که مسئولان باید زیرساختها را بهروزرسانی کنند، مانع از هدررفت آب در شبکه شوند، بر چاههای غیرمجاز نظارت کنند و کشاورزی را اصلاح کنند؛ اما مردم هم باید سهم خود را در نجات آب بپذیرند.
ما همگی، ساکنان یک کشتی هستیم؛ کشتیای که اگر در آن سوراخی ایجاد شود، فرقی نمیکند چه کسی آن را ایجاد کرده است، همه غرق خواهیم شد.
تابستان آمده و لبهای خشک زمین، بیصدا تقاضای قطرهای آب میکنند. هنوز شاید بتوان کاری کرد. هر لیوان آب کمتر، هر کولر خاموشتر، هر بوته کمتر کِشته شده، و هر قطرهای که از هدر رفتنش جلوگیری میشود، قدمی است به سوی نجات.
بیایید این تابستان، نه فقط از آفتاب بترسیم، بلکه از خشکیِ بیپایان هم. شاید با همین گامهای کوچک، بتوانیم آیندهای بسازیم که در آن، آب فقط خاطرهای خیس نباشد...