فسفات، زخم پنهان بر منابع آبی زیرزمینی
مهرناز خوشبخت روزنامهنگار

بیشک تأثیر فعالیتهای معدنی بر منابع آبی کشور از جمله نگرانیهای مهم زیستمحیطی و راهبردی در ایران است بهویژه وقتی صحبت از معادن فسفات به میان میآید، حساسیتها چند برابر میشود. فسفات از جمله مواد معدنی حیاتی در کشاورزی و صنایع کود شیمیایی است و هرچند ایران به عنوان یکی از کشورهای دارای ذخایر قابلتوجه فسفات شناخته میشود اما توسعه این معادن بیتوجه به منابع آب زیرزمینی میتواند تهدیدی خاموش اما عمیق باشد.
در چند سال اخیر، استخراج فسفات بهویژه در مناطقی از استانهای مرکزی، فارس، کرمان و یزد با سرعت قابلتوجهی دنبال شده است با توجه به موقعیت زمینشناسی این نواحی، بسیاری از معادن فسفات در نزدیکی آبخوانهای زیرزمینی قرار گرفتهاند، جایی که رگههای فسفات به صورت لایهای در عمق خاک گسترده شدهاند و برای رسیدن به ذخایر معدنی، حفاریهای عمیق با حجم زیاد آب مصرفی و عملیات شستوشو و فرآوری در سطح وسیع صورت میگیرد همه این موارد با احتمال بالای آلودگی منابع آب زیرزمینی همراهاند.
بر اساس مشاهدات میدانی و گزارشهای منتشرشده توسط نهادهای علمی و دانشگاهی، هماکنون در برخی نقاط استخراج فسفات منجر به افزایش میزان فسفر، سولفات و دیگر ترکیبات شیمیایی در منابع آب شده است این آلایندهها با تأثیر مستقیم بر کیفیت آب، نهتنها سلامتی انسانها بلکه اکوسیستمهای وابسته به این آبها را با تهدید مواجه میکنند همچنین ترکیباتی مانند فلوراید، که معمولاً در کنار ذخایر فسفات یافت میشوند، در صورت آزاد شدن در آبهای زیرزمینی با خطرات بلندمدت برای سلامت عمومی همراهاند از جمله افزایش ریسک بیماریهای کلیوی و استخوانی.
بخش عمدهای از معادن فسفات کشور فاقد سامانههای پایش مستمر کیفی منابع آبی هستند به عبارت دیگر، هیچ سیستم منسجمی برای بررسی تغییرات در غلظت مواد شیمیایی محلول در آبخوانها، قبل و بعد از فعالیتهای معدنی وجود ندارد. این خلأ نظارتی در حالی رخ میدهد که در کشورهای توسعهیافته، هرگونه توسعه معدنی تنها با ارزیابی دقیق منابع آبی و سیستمهای بازدارنده در برابر آلودگی ممکن است در ایران اما اغلب دغدغه تولید، اشتغالزایی یا حتی افزایش ظرفیت صادرات معدنی بر سایر معیارهای پایداری غلبه دارد.
تأثیرات بلندمدت معادن فسفات بر منابع آب زیرزمینی تنها محدود به آلودگی شیمیایی نیست. افت سطح آب نیز یکی از تبعات این نوع استخراجهاست، مطالعات نشان دادهاند که در بسیاری از معادن، استفاده از چاههای عمیق برای استخراج آب جهت شستوشوی فسفات باعث کاهش شدید سطح ایستابی شده است، مسئلهای که بهویژه در استانهایی با شرایط اقلیمی خشک و نیمهخشک، فاجعهآفرین است به عبارتی دیگر، توسعه افسارگسیخته معادن فسفات، بحران کمآبی در ایران را تشدید میکند و سبب میشود دسترسی به آب شرب برای جوامع محلی دشوارتر شود.
جنبه دیگری که در این میان نباید از نظر دور داشت، تعاملات اقتصادی و سیاسی بر سیاستگذاریهای معدنی کشور است در برخی موارد، سرمایهگذاریهای خارجی یا قراردادهای دولتی در زمینه بهرهبرداری از معادن فسفات موجب شده ملاحظات زیستمحیطی و منابع آبی در اولویتهای بعدی قرار بگیرد وقتی معادن بهعنوان منبع درآمد ملی شناخته میشوند، دشوار است از سوی نهادهای دولتی یا حتی دستگاههای نظارتی، مقاومت در برابر روند استخراج ابراز شود به همین دلیل، فقدان شفافیت در اعلام ارزیابیهای زیستمحیطی پروژههای معدنی یکی از چالشهای اساسی کشور به شمار میرود.
موضوع دیگری که بهطور مستقیم به منابع آب زیرزمینی مرتبط میشود، بحث درباره دفن پسماندهای معدنی یا بهاصطلاح «باطله»های فسفاتی است این باطلهها، معمولاً حاوی فلزات سنگین یا مواد شیمیایی خطرناکاند و اگر در مکانی نزدیک به چاههای آب یا منابع زیرزمینی دفن شوند با گذر زمان و نفوذ آب باران میتوانند موجب نشت مواد آلاینده شوند در حال حاضر، برخی معدنداران اقدام به دپوی این مواد در فضای باز میکنند که نهتنها خطرات زیستمحیطی دارد بلکه با توجه به شرایط بادخیز مناطق معدنی، امکان انتشار ذرات سمی در سطح وسیعی از خاک نیز وجود دارد.
با تمام این تفاسیر، توسعه معادن فسفات در ایران در صورتی میتواند پایدار و قابل دفاع باشد که با نظارت دقیق، مطالعات جامع هیدروژئولوژیکی و بهرهگیری از فناوریهای نوین همراه باشد برای مثال، استفاده از تکنولوژیهای تصفیه آب صنعتی قبل از ورود به چرخههای طبیعی یا طراحی سدهای زیرزمینی برای جلوگیری از نفوذ آلایندهها به آبخوانها از جمله اقدامات ضروری هستند همچنین تدوین استانداردهای ملی برای سنجش سطح آلودگی ناشی از استخراج فسفات باید در اولویت قرار گیرد و این کار تنها با مشارکت دانشگاهها، نهادهای پژوهشی مستقل و همکاری منطقهای ممکن است.
از منظر اجتماعی نیز، درگیر شدن جوامع محلی در فرآیند تصمیمگیری و نظارت بر فعالیتهای معدنی میتواند راهی برای کنترل پیامدهای مخرب معادن باشد. ساکنان مناطق مجاور معادن اغلب نخستین کسانی هستند که با آثار آلودگی یا کاهش دسترسی به منابع آبی مواجه میشوند اما در بسیاری از پروژهها صدای آنها شنیده نمیشود این در حالیست که مشارکت عمومی یکی از ارکان توسعه پایدار بهشمار میآید.
در پایان، ایران در آستانه عبور از مرزهای بحرانی آب قرار دارد و هرگونه فعالیتی که منابع آب زیرزمینی را به خطر اندازد، باید با نهایت دقت، نظارت و آیندهنگری صورت گیرد. معادن فسفات اگرچه از دیدگاه اقتصادی و صنعتی حائز اهمیت هستند اما بدون ملاحظات زیستمحیطی میتوانند باری سنگین بر دوش منابع طبیعی کشور بگذارند از اینرو، سیاستگذاران و متخصصان موظفاند ضمن استفاده بهینه از این ظرفیت معدنی، تضمین کنند که منابع آب زیرزمینی که ستون فقرات کشاورزی و زیست انسانی ایران هستند از گزند آلودگی، بهرهبرداری افراطی و بیبرنامگی در امان بمانند.