اقتصاد مقاومتی بدون صنعت فولاد فقط شعار است

مهرناز خوشبخت روزنامه‌نگار

شناسه خبر: 180913
اقتصاد مقاومتی بدون صنعت فولاد فقط شعار است

صنعت فولاد، نقطه‌ی عزیمت توسعه اقتصادی است نه یک صنعت فرعی و نه یک شاخه‌ی مکمل، بلکه یک محور اصلی در تعیین سرنوشت اقتصادی کشورها. سال‌هاست که نهادهای بین‌المللی با هزاران گزارش و نمودار نسخه‌هایی برای کاهش شکاف اقتصادی میان ملت‌ها تجویز می‌کنند اما کمتر کسی جرأت کرده انگشت بر منبع اصلی این نابرابری بگذارد، ساختار تبعیض‌آمیز بازار جهانی مواد اولیه و در رأس آن فولاد. داستان اقتصاد جهانی را نمی‌توان بدون فصل فولاد نوشت و هر کشوری که این فصل را حذف کند، ناگزیر به تکرار فاجعه‌های اقتصادی گذشته محکوم خواهد بود.

فولاد یعنی قدرت نه فقط قدرت صنعتی، بلکه قدرت سیاسی، دیپلماتیک و حتی نظامی. کشورهای توسعه‌یافته با تسلط بر فناوری‌های فرآوری و زنجیره‌های تأمین فولاد، کنترل بازارهای جهانی را در دست گرفته‌اند در حالی‌ که بسیاری از کشورهای در حال توسعه همچنان درگیر صادرات سنگ‌آهن خام با قیمت‌های تحقیرآمیز هستند، کشورهای صنعتی با برندهای پرزرق‌وبرق، فولاد فرآوری‌شده را با چندین برابر قیمت به همان کشورها می‌فروشند و این معامله ناعادلانه سال‌هاست که با سکوت مجامع اقتصادی منطقه‌ای و بین‌المللی همراه بوده انگار که عدالت اقتصادی، فقط تیتر جذابی برای کنفرانس‌هاست.

برخی نهادهای منطقه‌ای که نامشان همیشه در بیانیه‌های رسمی تکرار می‌شود عملاً به باشگاه‌های تشریفاتی تبدیل شده‌اند. نه راهبرد دارند نه اراده‌ی عملی نه حتی شفافیت مالی، وقتی صحبت از حمایت از صنایع بنیادین مثل فولاد می‌شود ناگهان همه به بهانه‌ی کمبود بودجه یا تعارض منافع سکوت می‌کنند این در حالی‌ست که صنعت فولاد خود منشأ اشتغال، آموزش فنی، توسعه فناوری و ارتقاء سطح زندگی نیروی کار داخلی‌ست اما در نبود سیاست‌گذاری قاطع، دولت‌هایی هستند که ترجیح می‌دهند با واردات فولاد خارجی، زخم اقتصاد ملی را با پمادهای وارداتی بپوشانند.

اینجا دیگر بحث رقابت نیست، بحث بقاست. کشورهایی که نتوانند زنجیره فولاد داخلی بسازند به سادگی از قطار توسعه جا می‌مانند. فولاد نه فقط برای برج‌سازی و پل‌سازی، بلکه برای تولید ماشین‌آلات، تجهیزات پزشکی، قطعات صنعتی و زیرساخت‌های حمل‌ونقل ضروری‌ست حتی در بحران‌های جهانی مانند کووید-۱۹، کشورهایی که ظرفیت فولاد داخلی داشتند، سریع‌تر بازسازی و تجهیز مراکز درمانی را انجام دادند این یک درس واضح است برای آن‌هایی که هنوز صنعت فولاد را لوکس می‌پندارند.

چین و هند نمونه‌های برجسته‌ای هستند از چگونگی تبدیل فولاد به اهرم قدرت اقتصادی، چین با برنامه‌ریزی بلندمدت و خروج از الگوهای تحمیلی سازمان‌های فراملی، نه‌تنها به صادرکننده برتر فولاد تبدیل شد بلکه قدرت چانه‌زنی اقتصادی خود را به‌طرز چشمگیری افزایش داد. هند نیز با سیاست‌گذاری نوآورانه و سرمایه‌گذاری در فناوری‌های سبز فولادسازی، مسیر خودکفایی را با جسارت پیش رفت. کشورهای دیگر، اگر همچنان اسیر قواعد تجاری یک‌طرفه و باج‌گیرانه بمانند، فقط نظاره‌گر خواهند بود و نه بازیگر.

فراتر از اقتصاد، صنعت فولاد نقشی اساسی در امنیت ملی دارد در شرایطی که رقابت ژئوپلیتیکی بر سر منابع و فناوری‌ها شدت گرفته، داشتن صنعت فولاد داخلی یعنی داشتن توان واکنش در برابر فشارهای خارجی. کشوری که فولاد را وارد می‌کند، در واقع استقلال صنعتی خود را گرو گذاشته‌است این مسأله باید تبدیل به دغدغه‌ی ملی شود نه صرفاً یک بحث تخصصی در جلسات کارشناسی ما باید از فولاد دفاع کنیم، همان‌طور که از خاک و زبان و فرهنگمان دفاع می‌کنیم.

اما تحول در صنعت فولاد نیاز به اراده‌ای فراتر از شعار دارد، دولت‌ها باید با کنار گذاشتن ملاحظات بی‌ثمر، برنامه‌ریزی قاطع برای توسعه فولاد داشته باشند. بخش خصوصی باید مورد حمایت واقعی قرار گیرد، نه با وعده‌های بی‌سرانجام بلکه با تسهیلات عملیاتی، معافیت‌های هدفمند و سیاست‌گذاری شفاف. دانشگاه‌ها باید در خط مقدم تحقیق و توسعه قرار گیرند و رسانه‌ها باید رسالت روشنگری را به‌جای تبلیغات وارداتی برعهده بگیرند.

فولاد، پایان راه نیست، آغاز راه است. آغاز استقلال اقتصادی، آغاز توانمندی فناورانه، آغاز عدالت صنعتی اگر اراده‌ای در کار باشد، صنعت فولاد می‌تواند شکاف اقتصادی میان کشورها را نه‌تنها کم کند، بلکه به نقطه‌ی تلاقی رشد تبدیل شود اما اگر همچنان با انفعال و محافظه‌کاری به آن نگاه کنیم، فقط یک قربانی دیگر در ساختار نابرابر اقتصاد جهانی خواهیم بود.

 

 

ارسال نظر