جهان اقتصاد» گزارش می دهد نبرد خاموش میان چاهها و آبهای رو به زوال
گلناز پرتوی مهر
«
وقتی نام تالابها میآید، معمولاً تصویر پرندگان مهاجر، نیزارهای لرزان و آبی که آرام میکشد در ذهن شکل میگیرد. اما در خاورمیانه امروز، این تصویر بهتدریج با خطوط لوله، سکوهای نفتی و پمپهایی جایگزین شده که آب را نه برای حیات، بلکه برای استخراج نفت میبلعند. سرنوشت تالابهای میانرودان ـ یکی از قدیمیترین اکوسیستمهای جهان ـ نمونهای از این کشمکش است؛ تقابلی میان بزرگترین منبع درآمد دولت و بزرگترین زیستبوم آبی منطقه. و حالا این سؤال جدیتر از همیشه مطرح است: آیا آینده تالابها در گروی ادامه استخراج نفت قربانی خواهد شد؟
در عراق، آنچه روزگاری «بهشت تالابنشینان» خوانده میشد، امروز به میدان نبردی بین نیازهای صنعت نفت و نیاز اکوسیستم به بقا تبدیل شده است. با افزایش تولید میادین جنوب عراق، مصرف آب برای تزریق به چاهها جهش پیدا کرد. شرکتهای نفتی برای حفظ فشار مخازن و افزایش برداشت، روزانه میلیونها بشکه آب شیرین یا نیمهشیرین از رودهای دجله و فرات برداشت میکنند.
این برداشت سنگین، بهطور مستقیم جریان ورودی به تالابها را کاهش داده و سطح آب را در بسیاری از بخشهای هورالعظیم و هورالحمار به کمترین میزان چند دهه اخیر رسانده است.
تزریق آب به مخازن یکی از پایهایترین روشهای «افزایش برداشت» (EOR) است. بدون تزریق، تولید بسیاری از چاهها افت میکند. در کشورهایی مانند عراق که کیفیت آب دریا برای تزریق مناسب نیست، شرکتها مستقیم سراغ آب رودخانهها یا تالابها میروند.
در یک میدان نفتی بزرگ، روزانه تا یک میلیارد لیتر آب برای تزریق مصرف میشود. این عدد در منطقهای کمآب مثل جنوب عراق نهتنها فشار را روی منابع آب شیرین دوچندان میکند، بلکه کل چرخه طبیعی تالابها را مختل میسازد.
مصرف آب تنها مشکل نیست. استخراج نفت در نزدیکی تالابها مجموعهای از پیامدهای زیستمحیطی ایجاد میکند.
خطوط لوله قدیمی و فرسوده همیشه ریسک نشت دارند. هرچند این نشتها کوچکاند، اما در اکوسیستمی حساس مثل تالاب، حتی چند لیتر نفت میتواند لایهای چسبنده روی آب ایجاد کند که از ورود اکسیژن جلوگیری میکند.
فوران شعلههای فلر، دمای محیط را افزایش داده و مواد آلاینده را وارد هوا میکند. این آلودگی در مناطق کمباد، روی سطح آب مینشیند و کیفیت اکوسیستم را بهشدت پایین میآورد.
پسابهای نمکی استخراج نفت، اگر بدون تصفیه در کانالها رها شوند، شوری آب را بالا میبرند و پوشش گیاهی را از بین میبرند. در بسیاری از نقاط میانرودان، شوری آب در برخی فصول تا چند برابر حد مجاز بالا میرود.
ساخت جادههای صنعتی، سکوی حفاری و ایستگاههای پمپاژ باعث تکهتکه شدن زیستبوم تالابها شده است. پرندگان دیگر نمیتوانند بهراحتی بین نیزارها جابهجا شوند و حیوانات کوچک مسیرهای طبیعی خود را از دست میدهند.
تالابها فقط محیط طبیعی نیستند؛ خانه و معیشت انسانها هم هستند.
در جنوب عراق و غرب ایران هزاران خانواده تالابنشین نسلها با ماهیگیری، برداشت نی، دامداری و پرورش بوفالو زندگی کردهاند. اما خشکسالی و فعالیتهای نفتی باعث شده:
در عراق و حتی بخشهایی از ایران که تالابها نزدیک میادین نفتیاند، دولتها با معادلهای غیرقابلانکار روبهرو هستند.
در اقتصادی که بخش بزرگی از بودجهاش به نفت وابسته است، قطع یا کاهش تولید غیرممکن به نظر میرسد. اما ادامه وضعیت فعلی نیز یعنی خاموش شدن یکی از مهمترین اکوسیستمهای منطقه. با مدل ریاضی، مسیرهای بازگشت آب طراحی میشود تا کمترین اتلاف انرژی و پمپاژ رخ دهد.
در بعضی پالایشگاهها بیش از ۶۵ درصد پساب بهصورت درونکارخانهای استفاده شده و عملاً برداشت از منابع آب سطحی تا نصف کاهش یافته است.
یک پالایشگاه متوسط با کاهش ۲۰ درصدی مصرف آب، سالانه میلیونها دلار صرفهجویی میکند. در حالی که هزینه پیادهسازی DSS، یکبار برای همیشه است و معمولاً در ۶ تا ۱۸ ماه بازگشت سرمایه دارد.
از منظر جهانی نیز شرکتهایی که مصرف آب و انرژی را کم میکنند، در بازارهای صادراتی امتیاز «پایایی محیطزیستی» میگیرند؛ امتیازی که در رقابت با رقبای آسیایی تعیینکننده است.
اگر تا دیروز مدیران پالایشگاه میگفتند «آب را باید از بیرون تأمین کرد»، امروز میدانند که باید «آب را از داخل پیدا کرد». DSS نه یک مدِ فناوری است و نه یک نرمافزار لوکس؛ بلکه پاسخی به بزرگترین بحران قرن یعنی کمبود آب است.
صنعت انرژی اگر میخواهد در دوران اقلیم ناپایدار، رقابتپذیر و کارآمد بماند، راهی جز هوشمندسازی مصرف آب ندارد. آینده از آنِ کارخانههایی است که با داده تصمیم بگیرند، نه با حدس