بحران سرمایهگذاری در ایران
معادن ایران، گنجی که خاک میخورد!
مهرناز خوشبخت روزنامهنگار

بحث سرمایهگذاری در معادن ایران، مسئلهای استراتژیک، اقتصادی و حتی سیاسی است که به بررسی دقیق و تحلیلی نیاز دارد. ایران با داشتن ذخایر معدنی گسترده از جمله مس، آهن، روی، طلا، اورانیوم و بسیاری مواد معدنی دیگر، یکی از کشورهای بالقوه قدرتمند در حوزه معدن محسوب میشود اما پرسش اساسی این است آیا ما به اندازه کافی و بهدرستی در این حوزه سرمایهگذاری کردهایم؟
برای پاسخ به این سؤال، باید نگاهی دقیق به وضعیت سرمایهگذاری، بهرهبرداری و زیرساختهای معادن ایران بیندازیم در طول دهههای اخیر، با وجود شعارهای مختلف پیرامون توسعه بخش معدن، عملکرد واقعی از منظر سرمایهگذاری داخلی و خارجی چندان رضایتبخش نبوده است. بسیاری از معادن کشور همچنان به صورت سنتی و با بهرهوری پایین استخراج میشوند؛ ماشینآلات قدیمی، فناوریهای ناکارآمد و عدم زیرساختهای مناسب موجب شدهاند که ایران نتواند به میزان لازم از پتانسیل عظیم معدنی خود استفاده کند.
یکی از دلایل اصلی این عقبماندگی، فقدان سیاستهای شفاف و پایدار برای جذب سرمایهگذاری در این حوزه است. سرمایهگذاران، چه داخلی و چه خارجی، همواره با چالشهای متعددی روبهرو بودهاند بروکراسی پیچیده، عدم ثبات اقتصادی، تحریمهای بینالمللی، نبود امنیت سرمایهگذاری و البته فساد اداری این عوامل باعث شدهاند که نه تنها سرمایهگذاران خارجی تمایل چندانی به ورود به این بخش نداشته باشند، بلکه سرمایهگذاران داخلی نیز با احتیاط فراوان در این حوزه فعالیت کنند.
در کنار مشکلات جذب سرمایه، مسئله دیگر نحوه مدیریت و بهرهبرداری از معادن موجود است بسیاری از معادن ایران به جای آنکه با مدلهای روزآمد و برنامههای مدون توسعهیافته مورد بهرهبرداری قرار گیرند به شکل سنتی و ناکارآمد اداره شدهاند. نبود سیاستهای دقیق برای استخراج بهینه، عدم فرآوری مواد معدنی و خامفروشی گسترده، باعث شده که بخش قابلتوجهی از ارزش اقتصادی این منابع از دست برود در حالی که کشورهای پیشرو در صنعت معدن با ایجاد واحدهای فرآوری و تکمیل زنجیره ارزش، سودآوری خود را چندین برابر کردهاند، ایران همچنان درگیر خامفروشی و وابستگی به بازارهای جهانی است.
بر اساس آخرین آمارهای منتشر شده، وضعیت سرمایهگذاری در بخش معدن ایران چندان مطلوب نیست برای مثال، در سال ۱۳۹۹، بیشترین ارزش افزوده معادن کشور توسط معادن استخراج سنگ آهن و سنگ مس با مجموع سهم ۸۶ درصد تولید شده است همچنین، ۷۱ درصد از ارزش افزوده معادن در همان سال در دو استان کرمان و یزد تولید شده است از نظر تعداد معادن در سال ۱۴۰۰، معادن شن و ماسه بیشترین تعداد را در ایران داشتند و تعداد آنها به ۱۶۱۶ معدن رسید. همچنین، سنگهای تزئینی با ۸۴۶ معدن و سنگ لاشه با ۷۸۳ معدن در رتبههای بعدی قرار دارند.
اما نکته نگرانکننده این است که نسبت سرمایهگذاری به ارزش افزوده در سال ۱۳۹۹ به کمترین رقم طی سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۹ یعنی ۴ درصد رسیده است، که نشاندهنده تضعیف شدید سرمایهگذاری در این حوزه است.
البته نمیتوان از برخی تلاشهای صورتگرفته در این زمینه چشمپوشی کرد. پروژههایی همچون توسعه معادن مس و سنگآهن در برخی نقاط کشور نشان میدهند که ظرفیتهایی برای سرمایهگذاری مناسب وجود دارد، اما این حرکتها بیشتر مقطعی بودهاند و یک استراتژی جامع برای ارتقای صنعت معدن در سطح ملی تدوین نشده است. برای مثال، کشورهایی مانند استرالیا و کانادا با ایجاد بسترهای قانونی و جذب سرمایههای کلان توانستهاند صنعت معدن خود را به یکی از عوامل اصلی رشد اقتصادی تبدیل کنند، در حالی که ایران با وجود برخورداری از ظرفیتهای مشابه، همچنان با چالشهای اساسی روبهرو است.
یکی دیگر از ضعفهای مشهود، عدم سرمایهگذاری کافی در بخش تحقیق و توسعه معدنی است امروز، بهرهبرداری موفق از منابع معدنی تنها به استخراج مواد خام محدود نمیشود، بلکه فناوریهای نوین از جمله هوش مصنوعی، اتوماسیون صنعتی و فرآوری پیشرفته نقش کلیدی در افزایش بهرهوری دارند. متأسفانه ایران در این حوزه نیز بسیار عقب مانده و همچنان به روشهای سنتی وابسته است. نبود همکاریهای علمی و صنعتی با کشورهای پیشرفته، ضعف در تربیت نیروی متخصص و عدم توجه کافی به تحقیقات کاربردی، از دیگر عواملی هستند که موجب شدهاند بخش معدن نتواند به جایگاه واقعی خود برسد.
مهمتر از همه، نبود یک استراتژی بلندمدت و منسجم برای استفاده از منابع معدنی کشور است در حالی که کشورهای توسعهیافته برنامههای چندین ساله برای استفاده بهینه از منابع معدنی تدوین کردهاند، ایران هنوز با رویکردهای کوتاهمدت و سیاستهای ناپایدار مواجه است اگر این روند ادامه پیدا کند، نهتنها فرصتهای بزرگ اقتصادی از دست خواهد رفت، بلکه ایران در آیندهای نهچندان دور مجبور خواهد شد منابع معدنی خود را با هزینههای گزاف به کشورهای دیگر واگذار کند.
از همه این موارد که بگذریم، یک حقیقت تلخ نیز وجود دارد معادن ایران بیش از آنکه در خدمت توسعه اقتصادی کشور باشند، به محلی برای سودجوییهای غیرشفاف برخی گروههای خاص تبدیل شدهاند. بسیاری از پروژههای معدنی بدون بررسیهای کارشناسی و تنها بر اساس منافع کوتاهمدت واگذار شدهاند این مسأله نهتنها موجب فساد گسترده در این حوزه شده، بلکه امکان بهرهبرداری اصولی و علمی از منابع معدنی را نیز از بین برده است تا زمانی که این وضعیت اصلاح نشود، انتظار شکوفایی واقعی صنعت معدن در ایران بیشتر یک خیال است تا یک هدف عملی.
بنابراین، پاسخ به پرسش اصلی این یادداشت مشخص است ایران در حد و اندازه منابع معدنی عظیم خود سرمایهگذاری نکرده است. فرصتهایی که در طول سالیان گذشته از دست رفتهاند، نشان میدهند که اگر تصمیمگیرندگان این حوزه به جای شعار، اقدام عملی و اساسی انجام ندهند، این بخش مهم اقتصادی هیچگاه به جایگاه شایسته خود نخواهد رسید. صنعت معدن ایران نیاز به تغییرات بنیادین دارد؛ اصلاح قوانین، جذب سرمایهگذاری، مدیریت علمی، توسعه زیرساختها، بهروزرسانی فناوریها و مقابله با فساد، از جمله اقداماتی هستند که بدون آنها این صنعت نمیتواند سهم خود را در اقتصاد ملی ایفا کند. حال پرسش مهم اینجاست: آیا تصمیمگیرندگان قصد دارند مسیر گذشته را ادامه دهند، یا آنکه بالاخره زمان تغییر فرا رسیده است؟