جهان اقتصاد گزارش می دهد وقتی گاز زبان سیاست میشود
گلناز پرتوی مهر
پیشنهاد ایران برای تبدیل مجمع کشورهای صادرکننده گاز (GECF) به سازمان کشورهای صادرکننده گاز (OGEC)، دیگر یک ایده نمادین یا تغییر نام نیست؛ بلکه تلاشی است برای بازتعریف قدرت در نظم جدید انرژی جهانی. این پروژه، اگر تا اجلاس سران ۲۰۲۶ به ثمر برسد، میتواند سومین قطب تصمیمساز در دنیای انرژی را پس از اوپک و آژانس بینالمللی انرژی (IEA) رقم بزند نهادی که گاز را از کالایی تابع سیاست، به ابزار سیاست تبدیل کند.
در حال حاضر، GECF نهادی مشورتی است که تصمیماتش الزامآور نیست. کشورهای عضو هرچند ۷۰ درصد ذخایر گاز جهان را در اختیار دارند، اما در عمل، هیچگونه سازوکار اجرایی برای هماهنگی تولید، صادرات یا مدیریت بازار در اختیار ندارند.
ایران معتقد است که این «ضعف نهادی» باعث شده تولیدکنندگان گاز در برابر فشارهای سیاسی و نوسانات قیمتی، دست بسته باشند. طرح پیشنهادی تهران، خواهان ایجاد سازمانی با اساسنامه حقوقی، شوراهای اجرایی و سازوکارهای نظارتی است؛ مشابه ساختار حقوقی اوپک در دهه ۱۹۶۰.
در واقع، OGEC قرار است نقطه گذار از «گفتوگو» به «قدرت» باشد. نهادی که تصمیماتش نه توصیهنامه، بلکه تعهد الزامآور باشد؛ با حق رأی وزنی، دبیرخانه قدرتمند و هیئتی شبیه شورای وزیران اوپک که توان سیاستگذاری جمعی داشته باشد.
در نگاه تهران، این طرح فقط اقتصادی نیست — بلکه سیاسی و فلسفی است. در جهانی که گاز دیگر «سوخت گذار» نیست و به «سوخت مبنا» تبدیل شده، کشورهای صاحب گاز باید سهمی از تصمیمسازی جهانی داشته باشند.
ایران، با تجربه تحریمها و در اختیار داشتن دومین ذخایر گازی جهان، میخواهد نقشه انرژی قرن بیستویکم را بازتعریف کند:
نقشهای که در آن گاز نه ابزار وابستگی به غرب، بلکه ستون استقلال انرژی آسیا باشد.
تهران و مسکو با بیش از ۴۰ درصد ذخایر جهانی در پی آناند که با همراهی قطر، الجزایر، نیجریه و ونزوئلا، یک بلوک گازی اوراسیایی را شکل دهند. هدف، ایجاد وزنهای در برابر سیاستهای اقلیمی و تحریمی غرب است؛ وزنهای که بتواند از طریق هماهنگی در تولید و قیمت، «امنیت انرژی» را نه در پایتختهای مصرفکننده، بلکه در پایتختهای تولیدکننده تعریف کند.
پیشنهاد ایران نخستینبار در نشست دوحه ۲۰۲۴ مطرح شد و در اجلاس تهران ۲۰۲۵ مورد حمایت اعضا قرار گرفت. در ساختار پیشنهادی، OGEC شامل چند نهاد کلیدی است:
شورای وزیران: مرجع تصمیمگیری نهایی در سیاستهای بازار و تولید.
هیئت اجرایی: نهاد هماهنگی بین کشورها برای اجرای مصوبات.
کمیته فنی-حقوقی: مسئول نظارت بر قراردادها، قیمتگذاری و حل اختلاف.
دبیرخانه OGEC: با قدرت تنظیمگری مشابه دبیرخانه اوپک.
همچنین، ایران پیشنهاد داده است که کمیتهای مشترک میان تولیدکنندگان و مصرفکنندگان، تحت عنوان Gas Producers–Consumers Dialogue (GPC-D) تشکیل شود؛ سازوکاری برای مدیریت تقاضا، ظرفیتسازی و تبادل دادههای پیشبینی بازار — چیزی شبیه به «اوپک پلاس گازی».
اما مسیر شکلگیری OGEC، ساده نخواهد بود. مهمترین چالشها عبارتند از:
اختلاف در منافع صادراتی: قطر که بخش عمده تولید خود را در قالب قراردادهای بلندمدت با شرق آسیا فروخته، ممکن است در تصمیمات محدودکننده تولید همراهی نکند.
تحریم و فشار خارجی: روسیه زیر فشار تحریمهای غرب، برای حضور در ساختار الزامآور نیاز به تضمینهای حقوقی دارد.
فقدان زیرساختهای اتصال گازی: برخلاف نفت، گاز هنوز فاقد شبکه جهانی یکپارچه است؛ نبود خطوط انتقال و هزینه بالای LNG میتواند مانع شکلگیری تصمیمات جمعی شود.
با این حال، حامیان OGEC میگویند واقعیت بازار پس از جنگ اوکراین، فرصتی تاریخی برای نهادسازی گازی فراهم کرده است. اروپا پس از قطع گاز روسیه، بهشدت وابسته به قراردادهای جدید LNG شده و آسیا نیز برای امنیت انرژی خود، به سمت قراردادهای بلندمدت با تولیدکنندگان بزرگ (از ایران تا قطر) رفته است.
در چنین شرایطی، گاز بیش از هر زمان دیگر عنصر ژئوپلیتیک قدرت شده است.
اگر ایران بتواند اجماع میان اعضا را تا اجلاس سران ۲۰۲۶ حفظ کند، OGEC میتواند همان نقشی را در نیمه دوم قرن بیستویکم ایفا کند که اوپک در نیمه دوم قرن بیستم داشت:
تنظیمگر بازار، حافظ منافع تولیدکنندگان و نهادی مؤثر در شکلدهی امنیت انرژی جهانی.
به تعبیر یکی از دیپلماتهای انرژی حاضر در نشست تهران،
«اگر اوپک نماد سیاست نفت بود، OGEC میتواند زبان سیاست گاز شود.»
در نهایت، پروژه ایران برای تأسیس سازمان کشورهای صادرکننده گاز، آزمونی است برای بلوغ نهادی دنیای گاز و تلاشی برای تبدیل انرژی به ابزار دیپلماسی فعال.
اگر موفق شود، جهان انرژی وارد دوران تازهای خواهد شد؛ دورانی که در آن گاز نه تنها منبع حرارت و برق، بلکه منبع قدرت سیاسی خواهد بود