صنایع ایران در باتلاق بحران انرژی؛ هشدار ناترازی گاز و زوال تولید
راضیه احمدوند
ایران در حالی وارد فصل سرد سال میشود که بحران تأمین انرژی، به ویژه گاز، بار دیگر سایه سنگینی بر صنایع بزرگ کشور افکنده است. سال گذشته، قطعیهای مکرر گاز ضربههای شدیدی به خطوط تولید وارد کرد و زیانهای میلیارد دلاری را به اقتصاد تحمیل نمود؛ شرایطی که امسال نیز با وجود تلاشهای دولت برای مدیریت بهتر مصرف انرژی، به نظر میرسد در حال تکرار است.
ریشههای این بحران فراتر از یک مشکل فصلی است؛ ناکافی بودن سرمایهگذاریها در توسعه منابع انرژی جدید، فرسودگی زیرساختها و نبود سیاستگذاری هماهنگ و پایدار، کشور را به وضعیتی رسانده که ناترازی انرژی به چالشی مزمن تبدیل شده است. صنایع فولاد و سیمان، به عنوان ستون فقرات اقتصاد صنعتی ایران، بخش اعظم نیاز خود به انرژی را از گاز طبیعی تأمین میکنند. اما محدودیتهای شدید در تأمین این سوخت حیاتی، آنها را مجبور کرده تا به سوختهای جایگزین گرانتر و آلاینده روی آورند، که افزایش هزینههای تولید، کاهش رقابتپذیری در بازارهای داخلی و بینالمللی و تهدید اشتغال در این بخشها را به دنبال داشته است.
برآوردها نشان میدهد صنایع بزرگ کشور در شرایط عادی روزانه بیش از ۱۵۰ میلیون مترمکعب گاز مصرف میکنند و هرگونه کاهش در این مقدار، زنجیره تولید را به شدت مختل میسازد. تجربه سال گذشته نشان داد که میانگین ۶۵ روز قطعی گاز باعث شده شرکتها نه تنها درآمد خود را از دست بدهند، بلکه هزینههای ثابت مانند دستمزد کارکنان و نگهداری تجهیزات را نیز متحمل شوند که ضربهای دوگانه به اقتصاد آنها وارد میکند.
دولت با اتخاذ راهکارهایی مانند مدیریت بهینه مصرف و نوسازی شبکه گازرسانی، سعی در کاهش خسارات داشته اما این اقدامات هنوز کافی نیستند. بحران انرژی بهگونهای است که تنها برنامههای مقطعی و موقت نمیتوانند آن را برطرف کنند؛ بلکه نیاز به برنامهریزیهای بلندمدت، جذب سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی و توسعه فناوریهای نوین به منظور بهینهسازی مصرف انرژی احساس میشود. همچنین، تعامل جدی و سازنده میان دولت و بخش خصوصی از جمله ضروریات گذر از این بحران است؛ چرا که بدون هماهنگی و مشارکت فعال بخش خصوصی، مدیریت منابع انرژی و تخصیص بهینه آنها امکانپذیر نخواهد بود.
اگر این روند ادامه یابد، پیامدهای اقتصادی گستردهای در انتظار کشور است؛ رکود در تولید، کاهش حجم صادرات غیرنفتی، افزایش بیکاری و کاهش قدرت رقابت صنایع داخلی در بازارهای جهانی از مهمترین آنها هستند. از دست رفتن فرصتهای رشد اقتصادی در این شرایط نه فقط به زیان بخش صنعت که به کل اقتصاد ملی بازخواهد گشت.
در نهایت، عبور از این بحران انرژی نیازمند عزم ملی، نگاه توسعهمحور، برنامهریزی هوشمندانه و سرمایهگذاری پایدار است. اگر این مسیر با تدبیر و همکاری آغاز نشود، فردا نهتنها صنایع کلیدی کشور بلکه کل اقتصاد ایران با چالشهای عمیقتر و پیامدهای بلندمدت مواجه خواهد شد.