در گفتگو با جهان اقتصاد مطرح شد: عبور سخت از اقتصاد نفتی

راضیه احمدوند

شناسه خبر: 183697
در گفتگو با جهان اقتصاد مطرح شد: 
عبور سخت از اقتصاد نفتی

جهان در میانهٔ دگرگونی‌ای قرار گرفته که نه‌تنها الگوی مصرف انرژی را تغییر می‌دهد، بلکه معماری مالی و بودجه‌ای بسیاری از کشورها را نیز از بنیاد بازتعریف خواهد کرد. دوران گذار انرژی، با کاهش تدریجی سهم سوخت‌های فسیلی و اوج‌گیری فناوری‌های تجدیدپذیر، اقتصادهای متکی بر نفت و گاز را به نقطه‌ای رسانده که در آن ادامهٔ مسیر گذشته نه ممکن است نه عقلانی.

حسن طاهری، کارشناس اقتصاد، در گفتگو با جهان اقتصاد با اشاره به اینکه دولت‌هایی که سال‌ها درآمدهای نفتی را محور ادارهٔ کشور قرار داده بودند، اکنون باید با واقعیتی جدید روبه‌رو شوند، اظهار داشت: نقش نفت در آینده نه حذف می‌شود، نه تضمین‌شده است؛ بلکه نیازمند بازآرایی، سرمایه‌گذاری متفاوت و طراحی دوبارهٔ سازوکارهای مالی است.

وی افزود: در چنین فضایی، ساختار خزانه‌داری و بودجه‌ریزی کشورهایی که درآمد نفتی بخش اصلی منابع مالی آنها را تشکیل می‌دهد، بیش از هر حوزهٔ دیگر تحت فشار قرار گرفته است. نوسانات شدید قیمت نفت، جابه‌جایی سرمایه‌گذاران جهانی از صنایع فسیلی به انرژی‌های پاک و محدودیت‌های تکنولوژیک و زیست‌محیطی، سبب شده است که مدل سنتی «درآمد نفت برای پوشش هزینه‌های جاری» به یک نقطه آسیب‌زا بدل شود. خزانه‌داری‌هایی که سال‌ها به جریان نقدی آسان و مطمئن نفت خو گرفته بودند، اکنون باید به سمت ساختاری حرکت کنند که در آن ثبات مالی نه از فروش منابع طبیعی، بلکه از توان تولیدی و مالیاتی اقتصاد تأمین شود. این تغییر، تنها یک اصلاح مالی نیست؛ بلکه یک گذار نهادی عمیق است که ماهیت رابطهٔ دولت با اقتصاد را دگرگون می‌کند.

طاهری ادامه داد: پیامد مستقیم این دگرگونی، بر بودجه دولت‌ها آشکار و اجتناب‌ناپذیر است. بودجه‌هایی که به قیمت جهانی نفت گره خورده‌اند، با هر نوسان بازار دچار کسری و بی‌ثباتی می‌شوند و این بی‌ثباتی به اقتصاد واقعی، تورم، پروژه‌های عمرانی و سطح خدمات عمومی منتقل می‌شود. دولت‌ها ناچارند منابع جدید درآمدی ایجاد کنند، مالیات‌ها را کارآمد سازند، هزینه‌های غیرمولد را کاهش دهند و به سمت بودجه‌ریزی مبتنی بر عملکرد حرکت کنند. کاهش اتکا به درآمدهای نفتی نه به معنای بی‌نیازی از نفت، بلکه به معنای تبدیل آن از یک «منبع هزینه‌پوش» به یک «منبع سرمایه‌ساز» است؛ یعنی درآمدی که باید وارد صندوق‌های ثروت ملی و دارایی‌های بین‌المللی شود تا برای نسل‌های آینده قدرت‌زا باشد.

به گفته این فعال اقتصادی، بازار کار نیز با این تحول دچار جابه‌جایی ساختاری می‌شود. صنعت نفت هرچند نقش تعیین‌کننده‌ای در اقتصادهای نفت‌محور دارد، اما سهم مستقیم آن در اشتغال محدود است. با کوچک‌شدن تدریجی پروژه‌های بالادستی، فرصت‌های شغلی سنتی کاهش یافته و نیاز به مهارت‌های جدید افزایش می‌یابد. اگر کشورهای نفتی نتوانند نیروی کار خود را بازآموزی کنند و مهارت‌های مرتبط با انرژی‌های نو، فناوری‌های سبز، صنایع پایین‌دستی و اقتصاد دیجیتال را تقویت نمایند، شکاف میان عرضه و تقاضای مهارت تشدید خواهد شد. نقطهٔ خطر همین‌جاست: گذار انرژی می‌تواند به‌جای یک فرصت صنعتی، یک موج بیکاری دامنه‌دار ایجاد کند؛ مگر آنکه سیاست‌گذاری هوشمندانه، سرعت این انتقال را مدیریت کند.

طاهری با تاکید بر اینکه سرمایه‌گذاری، سومین حوزه‌ای است که بیشترین اثر را از این گذار می‌پذیرد، خاطرنشان ساخت: در گذشته، بخش بزرگی از سرمایهٔ ملی در کشورهایی با اقتصاد نفت‌محور صرف پروژه‌های بالادستی، حفاری و توسعه میادین می‌شد. اما اکنون ارزش اقتصادی این مدل کاهش یافته و رقابت جهانی در حوزه نفت و گاز به‌شدت تحت فشار فناوری‌های کم‌کربن قرار دارد. کشورهایی که نتوانند سرمایه‌گذاری را به‌موقع متنوع کنند و سهم انرژی‌های تجدیدپذیر، هیدروژن سبز، واحدهای پتروشیمی با ارزش افزوده بالا، فناوری‌های جذب و ذخیره‌سازی کربن و صنایع دانش‌محور را افزایش دهند، به‌تدریج مزیت رقابتی خود را از دست خواهند داد. سرمایه‌گذاران جهانی نیز نشانه‌های هشدار را ارسال کرده‌اند؛ آنها به‌روشنی اعلام می‌کنند که سرمایه‌گذاری بر پروژه‌های سنتی نفتی، در بلندمدت بازده کافی نخواهد داشت. این پیام بازار، برای کشورهایی که هنوز بودجه‌شان را بر پایه نفت می‌نویسند، اهمیت حیاتی دارد.

طاهری در نهایت تصریح کرد: آیندهٔ اقتصادهای متکی بر نفت وابسته به تصمیم‌های امروز آنهاست. گذار انرژی نه یک تهدید قطعی است و نه یک فرصت تضمین‌شده؛ بلکه صحنه‌ای است که تنها کشورهایی با قابلیت تحول نهادی، انضباط مالی، سیاست‌گذاری واقع‌بینانه و سرمایه‌گذاری هوشمندانه در آن پیروز می‌شوند. نفت می‌تواند در آینده همچنان یک دارایی ژئوپلیتیک مهم باقی بماند، اما تنها برای کشورهایی که آن را از منبع مصرف روزمره به موتور سرمایه‌سازی و توسعه پایدار تبدیل کنند. بازآرایی ساختار خزانه‌داری، اصلاح بودجه، توانمندسازی نیروی کار و تغییر جهت سرمایه‌گذاری، چهار ستون اصلی معماری جدید اقتصادهای نفت‌محور است؛ معماری‌ای که اگر امروز ساخته نشود، فردا با هزینه‌هایی چند برابر تحمیل خواهد شد.

گذار انرژی آغاز شده است، اما سرنوشت کشورهای نفتی هنوز نوشته نشده. آنان که با واقعیت‌های جهان جدید روبه‌رو شوند و برنامه‌ریزی بلندمدت را جایگزین اتکای مصرفی به نفت کنند، می‌توانند در نظم آینده جایگاهی اثرگذار داشته باشند. اما کسانی که گذار را انکار کنند، ناچار خواهند شد در لبهٔ این تحول عظیم، نقش تماشاگر را بر عهده بگیرند؛ آن هم در جهانی که با سرعتی بی‌سابقه در حال تغییر است

 

ارسال نظر
پربیننده‌ترین اخبار