پرواز بی بازگشت مغزها زخمی برای آینده
شهناز محمودی
مهاجرت نخبگان و پژوهشگران دیگر یک موضوع حاشیهای نیست؛ به بحرانی ملی تبدیل شده است. وقتی بهترین دانشمندان، پزشکان، مهندسان و پژوهشگران بار سفر میبندند و سرمایه فکری کشور را با خود میبرند، پرسش مهمی پیش روی سیاستگذاران و جامعه قرار میگیردچگونه میتوان این جریان را کنترل کرد و شرایطی فراهم آورد که نخبگان در همین خاک بمانند و برای آینده بهتر بجنگند.
خروج نخبگان تنها یک مسئله فردی نیست؛ زیانی است که کل اقتصاد و فرهنگ کشور متحمل میشود. سرمایهگذاری سالها آموزش رایگان و یارانههای دولتی، به جای بازگشت در قالب نوآوری و توسعه، به کشور مقصد منتقل میشود. صنایع داخلی از نبود دانش متخصص آسیب میبینند و چرخه توسعه فناوری با وقفه مواجه میشود. مهمتر از همه، امید اجتماعی در میان جوانان کاهش مییابد؛ چرا که الگوی موفقیت را در خروج از کشور میبینند نه در ماندن.
پژوهشگران نیاز دارند مطمئن باشند پروژههایشان نه تنها آغاز میشود بلکه تا پایان ادامه مییابد. بودجههای پژوهشی باید پایدار و هدفمند باشند.
قراردادهای کوتاهمدت و مبهم انگیزه پژوهشگران را میسوزاند. نظام ارتقای شغلی باید شفاف، عادلانه و مبتنی بر عملکرد علمی باشد.
فرآیندهای پیچیده اداری برای خرید تجهیزات یا دسترسی به دادهها، زمان و انرژی زیادی میگیرد. سادهسازی این روندها، پژوهشگر را از خستگی اداری رها میکند.
نباید پژوهشگر احساس کند پشت دیوار بلندی از محدودیتها محبوس است. امکان حضور در کنفرانسهای بینالمللی، انتشار مقالات مشترک و همکاری با مراکز خارجی، هم انگیزه ایجاد میکند و هم مانع مهاجرت میشود.
وقتی ارزش اجتماعی پژوهشگر در جامعه دیده و محترم شمرده شود، انگیزه ماندن افزایش مییابد. رسانهها، نظام آموزشی و سیاستمداران باید این جایگاه را تقویت کنند.
برخی کشورها با وجود محدودیت منابع، توانستهاند نخبگان خود را حفظ کنند. کرهجنوبی در دهههای گذشته با سرمایهگذاری گسترده در دانشگاهها و شرکتهای دانشبنیان، نه تنها پژوهشگران خود را نگه داشت بلکه حتی مهاجران علمی را بازگرداند. چین با برنامه «هزار استعداد» بسیاری از نخبگان خود را که در آمریکا و اروپا بودند به کشور بازگرداند. این مثالها نشان میدهد که اگر اراده سیاسی و سرمایهگذاری هدفمند وجود داشته باشد، روند مهاجرت میتواند معکوس شود.
مهاجرت پژوهشگران و نخبگان، نه یک انتخاب فردی ساده، بلکه هشداری جدی برای سیاستگذاری است. اگر بستر مناسب برای پژوهش و نوآوری فراهم نشود، بهترین سرمایههای انسانی به راحتی از دست خواهند رفت. اما اگر دولت، دانشگاهها و بخش خصوصی دست به دست هم دهند، میتوان چشماندازی ترسیم کرد که در آن پژوهشگر ایرانی به جای مهاجرت، در همین خاک بماند، بدرخشد و آیندهای روشن برای کشور بسازد.