مرگ تدریجی تمدن
زهرا عسگری روزنامه نگار
میراث فرهنگی، آیینه تمامنمای هویت تاریخی یک ملت است اما در سرزمینی که لایههای تمدنیاش از هزارههای دور در دل خاک تنیده شدهاند، ظاهراً هنوز ضرورت حفاظت از این گنجینهی بیبدیل درک نشده یا آنقدرها که باید، در اولویت قرار نگرفته است. امروز با وضعیت تأسفباری مواجهایم که در آن بسیاری از آثار تاریخی نه از سر فراموشی، بلکه بهواسطهی بیتدبیری در حال نابودیاند واقعیتی تلخ که تنها با نگاه خوشبینانه نمیتوان از کنار آن گذشت.
در گوشهوکنار کشور، از قلعههای ساسانی و کاروانسراهای صفوی گرفته تا بافتهای تاریخی شهری و روستاهای با هویت معماری خاص، شمار زیادی از مواریث ملی یا در حال فروپاشی هستند یا قربانی پروژههای توسعه بدون مطالعه شدهاند. پروژههایی که گویا با شعار توسعه پایدار آغاز میشوند اما در عمل چیزی جز تخریب پایدار برای میراث فرهنگی بهجا نمیگذارند. میراثی که با خاک یکسان میشود تا جای آن را بتنهای بیهویت بگیرد آیا واقعاً در این سرزمین هیچ راهی برای توسعهی متوازن میان میراث و مدرنیته وجود ندارد؟ یا اینکه تخریب آسانتر و سودآورتر از حفظ و احیای گذشته تلقی میشود؟
نهادهای مسئول در این میان کجا ایستادهاند؟ سازمان میراث فرهنگی، با همهی کارشناسان و بودجههای مصوب و نشستهای بیپایان، چرا در برابر موج شتابزدهی تخریبها صرفاً موضع منفعلانه اتخاذ میکند؟ چرا با وجود قوانین حفاظت از آثار ملی، هنوز هم حفاریهای غیرمجاز در دل شب ادامه دارد و اشیای تاریخی از دل خاک مستقیماً راهی بازارهای غیرقانونی میشود؟
دردناکترین بخش ماجرا، کمرنگ شدن حساسیت عمومی نسبت به میراث فرهنگی است. آموزش عمومی، رسانههای آگاه و حضور فعال جامعه مدنی در حوزه میراث فرهنگی ضرورتی انکارناپذیر است، نه شعاری برای روز جهانی موزه.
در این میان، نقش دانشگاهها و مراکز پژوهشی نیز نباید نادیده گرفته شود. تحقیقات آکادمیک در زمینهی شناسایی و مستندسازی آثار تاریخی میتواند ابزار مهمی برای مطالبهگری و حفاظت حقوقی از میراث باشد اما متأسفانه پژوهشها اغلب در قفسهها میمانند بیآنکه به زبان ساده برای مردم یا مسئولان ترجمه شوند. شکاف بین دانش کارشناسی و سیاستگذاری، ضربهی مهلکی به پیکرهی میراث فرهنگی وارد کرده است این خلأ باید با ایجاد سازوکارهای ارتباطی اصلاح شود، نه با برگزاری سمینارهای نمایشی.
در چنین شرایطی، شاید زمان آن رسیده که واژهی «میراث فرهنگی» را نه بهمثابه یک عبارت فانتزی در اسناد و همایشها، بلکه چون یک اولویت ملی در تصمیمگیریهای کلان ببینیم. دیگر زمان مماشات گذشته است؛ باید با صراحت از کسانی که با تصمیمات ناآگاهانه به هویت تاریخی این سرزمین لطمه میزنند، بازخواست شود وگرنه باید آماده باشیم که نسلهای بعدی بهجای دیدن شکوه تاریخ، تنها عکسهایی رنگپریده در کتابها داشته باشند.