جهان اقتصاد» گزارش می دهد
بورس بر لبه تیز واقعیت و خیال، با بالهایی نیمهباز!
زهرا عسگری خبرنگار
مسیر رشد بازار سرمایه از دل تصمیمات شفاف، سیاستگذاری پایدار و بازگشت اعتماد عمومی میگذرد. تا آن زمان، بازار بر لبهی تیز واقعیت و خیال، با بالهایی نیمهباز، پروازی محتاطانه را تجربه خواهد کرد.
سال ۱۴۰۴ در حالی آغاز شد که بازار سرمایه ایران در یک وضعیت خاکستری قرار داشت؛ نه آنچنان رو به افول که سرمایهگذاران را فراری دهد، و نه چنان درخشان که امید و شوق را به شاخصهای تالار شیشهای بازگرداند. بسیاری از تحلیلگران، وضعیت بورس تهران را در این سال، نتیجه مستقیم تأثیرگذاری چند عامل کلیدی میدانند: تحولات ژئوپلتیک در منطقه، تغییر آرایش سیاسی قدرتها در غرب، وضعیت پرونده هستهای ایران، و البته استمرار چالشهای درونی اقتصاد کشور از جمله بیثباتی سیاستهای اقتصادی، نرخ ارز، و نقدینگی افسارگسیخته.
به گزارش خبرنگار «جهان اقتصاد»، تحولات جهانی در سال گذشته میلادی، از جمله بازگشت آمریکا به معاهدات بینالمللی و نزدیکی بیشتر اروپا به بلوک شرق آسیا، در سال ۱۴۰۴ نیز بر فضای اقتصادی ایران سایه انداخت. از سوی دیگر، جنگ انرژی میان روسیه و غرب همچنان ادامه دارد و منجر به افزایش قیمت جهانی نفت شد. این موضوع در نگاه اول میتوانست به نفع ایران باشد، اما استمرار تحریمها و محدودیتهای صادراتی، این فرصت را تا حد زیادی خنثی کرد.
همزمان، احیای نسبی توافق هستهای در قالب مذاکرات چندمرحلهای و بستههای اعتمادسازی، باعث کاهش انتظارات تورمی در بازارها شد، اما به علت عدم قطعیتهای اجرایی، این خوشبینیها در عمل تأثیر چندانی بر روند شاخص کل بورس نگذاشت.
در میان گروههای صنعتی، نمادهای خودرویی در نیمه اول سال توانستند بخشی از اعتماد ازدسترفته را بازیابند. انتشار خبرهایی مبنی بر آزادسازی قیمت خودرو و کاهش دخالت دولت در نرخگذاری، موج مثبتی در معاملات این گروه ایجاد کرد.
در بخش فلزات اساسی و معدنیها، افزایش قیمت جهانی مس و سنگآهن توانست برای مدتی ارزش سهام شرکتهای این گروه را بالا ببرد. با این حال، چالشهای داخلی از جمله هزینههای انرژی و مشکلات صادراتی، جلوی رشد پایدار آنها را گرفت.
بانکها و مؤسسات مالی نیز با وجود اصلاح برخی آییننامهها و تغییرات ساختاری، همچنان با چالش داراییهای موهوم و مطالبات معوق مواجهاند و در نتیجه نتوانستند نقش پررنگی در رونق بازار ایفا کنند.
یکی از نکات قابل توجه در سال ۱۴۰۴، کاهش سهم سرمایهگذاران حقیقی در معاملات روزانه بورس بود. پس از دو سال نوسانهای شدید و ضررهای انباشته، بسیاری از افراد حقیقی ترجیح دادند منابع خود را به بازارهای موازی مانند طلا، ارز دیجیتال یا حتی سپردههای بانکی منتقل کنند.
از سوی دیگر، بیاعتمادی به سیاستگذاریهای لحظهای و نبود افق روشن اقتصادی باعث شد بسیاری از تازهواردان از بازار خارج شوند و تنها بازیگران حرفهای و حقوقیها میداندار بازار باقی بمانند.
اگرچه بازار سرمایه ذاتاً تابعی از وضعیت کلی اقتصاد است، اما در کشورهای پیشرفته، نقش بورس فراتر از یک ابزار سفتهبازی بوده و در خدمت تأمین مالی شرکتها و پروژههای توسعهای قرار دارد. در ایران اما، هنوز بورس بهعنوان ابزاری برای کسب سود کوتاهمدت و دستکاری شاخصها مورد استفاده قرار میگیرد.
بازار سرمایه در ایران نیازمند نگاهی نو است؛ نگاهی که بر پایه شفافیت، ثبات مقررات، جذب سرمایهگذار خارجی، و کاهش ریسکهای سیستماتیک بنا شده باشد.
سال ۱۴۰۴ را شاید بتوان سال بلاتکلیفی بازار سرمایه ایران نامید؛ سالی که در آن امید و احتیاط، در کنار هم حرکت کردند. بورس تهران، علیرغم همه مشکلات، هنوز هم پتانسیل جهش دارد؛ به شرطی که تصمیمگیران آن را بهعنوان یک «نهاد مولد» بشناسند، نه ابزاری برای جبران کسری بودجه یا کنترل روانی جامعه.
در نهایت، مسیر رشد بازار سرمایه از دل تصمیمات شفاف، سیاستگذاری پایدار و بازگشت اعتماد عمومی میگذرد. تا آن زمان، بازار بر لبهی تیز واقعیت و خیال، با بالهایی نیمهباز، پروازی محتاطانه را تجربه خواهد کرد.