زخم خاموش تحریم‌ها بر جان بیماران خاص در ایران "سلامت نباید قربانی سیاست شود"

اشرف سادات جلال‌زاده _ روزنامه نگار

شناسه خبر: 182897
زخم خاموش تحریم‌ها بر جان بیماران خاص در ایران
"سلامت نباید قربانی سیاست شود"

در جهان پرآشوب سیاست و اقتصاد، گاه تصمیم‌هایی گرفته می‌شود که اثر آن نه در جلسات دیپلماتیک و نه در اتاق‌های سیاستمداران، بلکه در سکوت خانه‌هایی دیده می‌شود که در آن بیماران خاص، هر روز با درد و نگرانی بیدار می‌شوند. تحریم‌ها علیه ایران، اگرچه در ظاهر هدفی اقتصادی یا سیاسی دارند، اما در عمق خود، تأثیری انسانی و جان‌سوز برجای گذاشته‌اند؛ تأثیری که بیش از همه بر پیکر بیماران خاص سنگینی می‌کند. در بیانیه‌های رسمی قدرت‌های غربی بارها آمده است که تحریم‌ها شامل دارو و تجهیزات پزشکی نمی‌شود. جمله‌ای که در ظاهر بوی انسانیت می‌دهد، اما در واقع چیزی جز پرده‌ای برای پنهان کردن واقعیتی تلخ نیست. دارو تحریم نمی‌شود، اما پول خرید آن، مسیر بانکی پرداخت، بیمه حمل‌ونقل و جرئت شرکت‌های داروسازی برای معامله با ایران همگی مسدود می‌شوند. نتیجه روشن است: قفسه‌های خالی داروخانه‌ها، نسخه‌هایی که بی‌اثر می‌مانند، و بیمارانی که هر روز ضعیف‌تر می‌شوند.

در میان تمام اقشار جامعه، بیماران خاص قربانیان خاموش این وضعیت‌اند بیمارانی که زندگی‌شان به دارویی وابسته است که جایگزینی ندارد. بیماران مبتلا به ام‌اس، هموفیلی، تالاسمی، سرطان، یا بیماری‌های نادر، هر یک نیازمند داروهایی هستند که یا به‌صورت کامل وارداتی‌اند یا مواد اولیه آن‌ها از خارج کشور تأمین می‌شود. وقتی این مسیرها بسته می‌ گردد، نتیجه آن نه فقط افزایش قیمت، بلکه نایاب شدن کامل دارواست. برای بیماری که مبتلا به ام‌اس است، نایاب شدن دارویش به معنای بازگشت علائم، از کار افتادن اندام‌ها و گاه پایان زندگی اجتماعی است. برای کودک تالاسمی، نبود داروی آهن‌زدا یعنی انباشت تدریجی مرگ در بدن و برای بیمار سرطانی، کمبود دارو یعنی فروپاشی امید.

روایت‌های بسیاری از این روزها شنیده می‌شود. مادری که از صبح تا شب میان داروخانه‌ها سرگردان است تا آمپولی برای فرزندش پیدا کند . بیماری که مجبور است دارویش را از بازار آزاد، چندین برابر قیمت، خریداری کند. و بیماری دیگر که ناچار به مصرف داروی تاریخ‌گذشته یا تقلبی شده است، چون هیچ گزینه دیگری ندارد. در این میان، بازار سیاه دارویی همچون زخم دیگری بر پیکر نظام سلامت شکل گرفته است. داروهایی که با ارز دولتی وارد می‌شوند، گاه از مسیرهای غیرشفاف به دست دلالان می‌افتند و با بهایی ده برابر به فروش می‌رسند. تحریم خارجی، بذر کمبود را می‌کارد، و سوءمدیریت داخلی، آن را به فساد و بی‌عدالتی تبدیل می‌کند.

ایران در سال‌های گذشته تلاش کرده است با اتکا به تولید داخلی، بخشی از نیاز دارویی کشور را تأمین کند. آمارها نشان می‌دهد بیش از نود درصد داروهای مورد نیاز در داخل تولید می‌شوند، اما واقعیت پشت این عدد پیچیده‌تر است. بخش بزرگی از تولیدات داخلی وابسته به مواد اولیه خارجی است. وقتی تحریم‌ها مسیر واردات این مواد را می‌بندند یا انتقال پول را ناممکن می‌سازند، حتی خطوط تولید داخلی نیز از کار می‌افتند. به بیان دیگر، تحریم فقط واردات مستقیم دارو را مختل نمی‌کند بلکه زنجیره تولید داخلی را نیز از درون می‌فرساید.

تحریم دارویی، صرفاً یک مسئله اقتصادی نیست؛ بلکه بحرانی اخلاقی و انسانی است. وقتی کودکی به‌دلیل نبود دارو جان می‌دهد، آنچه از بین می‌رود نه فقط یک زندگی، بلکه بخشی از وجدان جمعی جامعه جهانی است. در چنین شرایطی، سیاست‌مداران با اعداد و شاخص‌ها بازی می‌کنند، اما آنچه در زمین واقعیت رخ می‌دهد، فروپاشی تدریجی اعتماد و امید است. هر انسانی که شاهد این رنج‌هاست، به‌ناچار از خود می‌پرسد؟ آیا این فشارها، واقعاً هدفشان دولت‌هاست یا مردم بی‌دفاع؟

بر اساس گزارش‌های رسمی و غیررسمی، در سال‌های اخیر موارد متعددی از وخامت حال بیماران خاص به‌دلیل کمبود دارو ثبت شده است. برخی بیماران مجبور شده‌اند درمان خود را نیمه‌کاره رها کنند، برخی دیگر به مصرف داروهای جایگزین روی آورده‌اند که کارایی و ایمنی لازم را ندارند. پیامد این وضعیت، نه فقط افزایش مرگ‌ومیر، بلکه گسترش احساس ناامنی و بی‌اعتمادی در جامعه است.

از منظر حقوق بین‌الملل نیز، این وضعیت قابل توجیه نیست. ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر، حق هر انسان به سلامت و درمان را تضمین می‌کند. وقتی تحریم‌ها به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم مانع دسترسی مردم به دارو می‌شوند، در واقع این حق بنیادین را نقض می‌کنند. حتی اگر در فهرست تحریم‌ها نام دارو نیامده باشد، مسدود کردن مسیرهای بانکی و بیمه‌ای در عمل همان اثر را دارد. به همین دلیل، بسیاری از کارشناسان حقوق بشر معتقدند تحریم‌های فراگیر علیه ایران، به‌ویژه در بخش سلامت، مصداق «مجازات جمعی» هستند؛ مجازاتی که متوجه مردمی است که هیچ نقشی در تصمیمات سیاسی نداشته‌اند.

در بیمارستانی در تهران، دختر ۲۴ ساله‌ای مبتلا به ام‌اس می‌گوید: «داروی خارجی‌ام دیگر وارد نمی‌شود. داروی ایرانی هم جواب نمی‌دهد.

در عصر جهانی شدن و در دنیایی که بیماری‌های فراگیر چون کووید-۱۹ نشان دادند سلامت مرز نمی‌شناسد، تحریم دارویی معنایی جز عقب‌گرد تمدنی ندارد. جامعه جهانی اگر به اصول اخلاقی پایبند باشد، باید سازوکاری شفاف برای تأمین دارو و تجهیزات پزشکی ایجاد کند که از هرگونه تحریم و محدودیت مصون باشد. بانک‌های بین‌المللی باید مسیرهای امن مالی برای مبادلات دارویی فراهم کنند و نهادهای بشردوستانه باید نظارت کنند تا این مسیرها در عمل کارآمد باشند.

البته نمی‌توان سهم خطاهای داخلی را نادیده گرفت. در کنار فشارهای خارجی، مدیریت ناکارآمد در حوزه دارو، فساد، تأخیر در تخصیص ارز، و ضعف در دیپلماسی سلامت نیز در تشدید بحران نقش داشته‌اند. دولت‌ها باید از ظرفیت دیپلماسی درمانی بهره بگیرند تا مسیرهای انسانی تأمین دارو حتی در دوران تحریم باز بماند. سلامت نباید قربانی سیاست شود.

تحریم‌ها شاید بتوانند اقتصاد را تضعیف کنند، اما نمی‌توانند درد را مشروع کنند. هیچ استدلال سیاسی‌ای نمی‌تواند این امر را موجه سازد که بیماری در رنج بمیرد چون حساب بانکی کشورش مسدود است. دارو، حق است نه امتیاز. و هر جامعه‌ای که به رنج بیمارانش بی‌تفاوت شود، در حقیقت از درون بیمار می‌شود.

تحریم‌ها چرخ کارخانه‌ها را کند کرده‌اند، اما نتوانسته‌اند اشک مادری را پنهان کنند که برای داروی فرزندش می‌جنگد. آنچه در این میان باقی مانده، وجدان انسانی است؛ همان نیروی خاموشی که اگر بیدار شود، شاید بتواند دیوارهای تحریم را در هم بشکند. در جهانی که هر تصمیم سیاسی ممکن است هزاران زندگی را تغییر دهد، مهم‌ترین وظیفه ما بازگشت به انسانیت است؛ به یاد آوردن این حقیقت ساده که هیچ سیاستی نباید جان انسان‌ها را تهدید کند.

تحریم، اگرچه واژه‌ای اقتصادی است، اما در ایران، معنای انسانی یافته است؛ معنایی که در چهره‌ی بیماران خاص، در دستان لرزان پدران نگران، و در چشم‌های منتظر کودکان بیمار می‌توان دید. این تحریم‌ها، زخمی بر پیکر سلامت عمومی‌اند و هر روز، با هر نسخه‌ای که بی‌پاسخ می‌ماند، این زخم عمیق‌تر می‌شود. تنها راه درمانش، بازگشت به وجدان جمعی و همبستگی جهانی برای پاسداشت حق حیات است.


 

ارسال نظر
پربیننده‌ترین اخبار