جهان اقتصاد» گزارش می دهد

شهر بی‌نور، یک بحران خاموش اما واقعی

گلناز پرتوی مهر

شناسه خبر: 179741

در روزگار مدرن، برق دیگر فقط یک «نیاز» نیست؛ بلکه نخ نامرئی‌ای است که تمام ابعاد زندگی ما را به هم گره زده است. اما وقتی این نخ پاره می‌شود، زندگی با تمام وزنش به زمین می‌افتد. قطعی برق، که گاه بی‌هشدار و گاه طولانی اتفاق می‌افتد، اثراتی فراتر از خاموش شدن یک لامپ یا ایستادن یک کولر دارد. این پدیده به طرز خاموش و خطرناکی، نبض جامعه، اقتصاد و حتی روان افراد را هدف می‌گیرد.

به گزارش حبرنگار «جهان اقتصاد»، اولین قربانی خاموشی‌ها، اقتصاد است. کارگاه‌های تولیدی که ماشین‌آلاتشان از حرکت می‌ایستد، کارگران ساعتی که حقوقشان با دقیقه‌های بیکار گذشته محاسبه می‌شود، مغازه‌هایی که فروش‌شان به ویترین‌های روشن و دستگاه‌های کارت‌خوان وابسته است؛ همه و همه یک معنا را فریاد می‌زنند: خسارت.

در یک گزارش رسمی آمده است که هر ساعت قطعی برق در مناطق صنعتی می‌تواند تا میلیاردها تومان زیان وارد کند. تولید محصولات نیمه‌کاره رها می‌شود، کیفیت کالاها افت می‌کند و در نهایت، اعتماد مشتریان ضربه می‌بیند. قطعی‌های ناگهانی باعث سوختن دستگاه‌های گران‌قیمت صنعتی و افزایش هزینه‌های تعمیرات نیز شده‌اند؛ هزینه‌هایی که گاه از عهده کسب‌وکارهای کوچک خارج است.

در بخش بهداشت و درمان، خاموشی برق معادل نبرد با مرگ در تاریکی است. گرچه بسیاری از بیمارستان‌ها ژنراتورهای اضطراری دارند، اما قطعی ناگهانی برق می‌تواند جان بیماران بخش‌های ویژه مانند ICU، اتاق عمل و دیالیز را به خطر بیندازد. شوک‌های لحظه‌ای ناشی از قطع و وصل برق دستگاه‌های حساس پزشکی، صدمات جبران‌ناپذیری به تجهیزات و در نتیجه به بیماران وارد می‌کند.

در یکی از گزارش‌های میدانی از بیمارستان‌های کوچک‌تر در شهرستان‌ها آمده است که با هر قطعی برق، تنش در کادر درمان افزایش می‌یابد و تمرکز و عملکرد تیم‌های پزشکی تحت تأثیر قرار می‌گیرد. برای پزشکی که باید در ثانیه‌ای تصمیم حیاتی بگیرد، لرزش حتی یک لامپ می‌تواند سرنوشت یک انسان را تغییر دهد.

دوران آموزش آنلاین پس از کرونا ثابت کرد که برق، شاهرگ یادگیری است. دانش‌آموزانی که در شهرها و روستاها با هزار امید به کلاس‌های آنلاین متصل می‌شوند، با قطعی برق ناگهانی، نه‌تنها درس را از دست می‌دهند، بلکه احساس ناامیدی و بی‌عدالتی آموزشی در دلشان زبانه می‌کشد.

اساتید دانشگاهی که کلاس‌های مجازی برگزار می‌کنند، دانشجویانی که پروژه‌های تحقیقاتی خود را آماده می‌کنند، یا کودکانی که برای امتحان آنلاین آماده می‌شوند، همه اسیر دکمه‌ای خاموش شده‌اند؛ دکمه‌ای که در اتاق کنترل برق کشور خاموش شده است.

تاریکی همواره دوست جرایم بوده است. قطعی برق، به ویژه در ساعات شب، ناامنی اجتماعی را افزایش می‌دهد. خاموش شدن چراغ‌های خیابان‌ها، از کار افتادن دوربین‌های مداربسته و سیستم‌های هشداردهنده، فرصت مناسبی برای وقوع سرقت‌ها و اعمال خلافکارانه فراهم می‌کند. در بعضی مناطق، مردم به ناچار خودشان نگهبانی شبانه می‌دهند؛ انگار که به روزگاران قدیم بازگشته باشند.

آمارها نشان داده است که در بازه‌های زمانی قطعی برق گسترده، میزان وقوع سرقت‌های خرد افزایش می‌یابد. یعنی خاموشی نه تنها آسایش شهروندان، که امنیت آن‌ها را هم به خطر می‌اندازد.

هر خاموشی فقط خاموش شدن لامپ‌ها نیست؛ خاموشیِ امید و صبر هم هست. مردم در گرمای تابستان و سرمای زمستان، با دستپاچگی به دنبال راه‌های جایگزین می‌گردند. یخچال‌ها خاموش می‌شوند، غذای خانواده‌ها فاسد می‌شود و نگرانی‌های مضاعفی بر دوش خانواده‌ها تحمیل می‌گردد.

 

در نگاه اول شاید به نظر برسد که قطع برق به محیط زیست آسیب نمی‌زند؛ اما واقعیت خلاف این است. مردم در غیاب برق به منابع آلاینده‌ای مانند ژنراتورها، چراغ‌های نفتی یا موتورهای دیزلی روی می‌آورند. دود حاصل از این وسایل نه تنها کیفیت هوا را کاهش می‌دهد، بلکه سلامت انسان و طبیعت را هم تهدید می‌کند.

علاوه بر این، افت و خیز ولتاژهای ناشی از قطعی‌های مکرر، سبب آسیب به تجهیزات برقی و در نتیجه افزایش پسماندهای الکترونیکی می‌شود؛ زباله‌هایی که سال‌ها طول می‌کشد تا تجزیه شوند.

قطعی‌های برق دلایل مختلفی دارند: کمبود تولید، مدیریت نادرست مصرف، فرسودگی شبکه انتقال و حتی تغییرات اقلیمی. اما نکته اینجاست که برنامه‌ریزی منظم و اطلاع‌رسانی دقیق می‌تواند آسیب‌های آن را به حداقل برساند.

ایجاد زیرساخت‌های نوین انرژی مانند نیروگاه‌های خورشیدی و بادی، بهبود سیستم‌های ذخیره‌سازی انرژی، ارتقاء تجهیزات شبکه برق و فرهنگ‌سازی در مصرف انرژی می‌تواند راهی به سوی تاب‌آوری بیشتر باشد.

از طرف دیگر، اطلاع‌رسانی به‌موقع و شفاف به مردم درباره زمان‌بندی خاموشی‌ها، به آن‌ها اجازه می‌دهد زندگی خود را با بحران تطبیق دهند و خسارت کمتری متحمل شوند.

در نهایت، زندگی بدون برق دیگر نه یک «تصور دور» که یک «واقعیت نزدیک» شده است؛ واقعیتی که باید با آن مواجه شویم. زندگی روی سیم نازک برق بندبازی می‌کند و هر بار که تاریکی همه‌جا را می‌گیرد، باید بپرسیم: آیا زمان آن نرسیده که به جای درمان موقت، درمانی ریشه‌ای بیابیم؟

ارسال نظر
پربیننده‌ترین اخبار