خزر را جدی بگیرید!
یادداشت مسعود امیرزاده پژوهشگر
گاهی تاریخ آرام و بیصدا تکرار میشود و جامعه متوجه نشانهها نمیشود تا زمانی که فاجعه به نقطهای برگشتناپذیر برسد. در دهه شصت و هفتاد اگر کسی هشدار میداد که دریاچهای به وسعت ارومیه ممکن است خشک شود، بسیاری او را جدی نمیگرفتند. تصور اینکه چنین پهنه آبی عظیمی به یک نمکزار تبدیل شود برای مردم غیرقابل باور و حتی خندهدار بود. اما واقعیت نشان داد که ناممکن بودن یک واقعه فقط تا زمانی است که هنوز رخ نداده باشد.
مسئولان طی چند دهه چنان قدرت تخریب گستردهای از خود نشان دادند که اثبات کردند وقتی بیتدبیری وجود داشته باشد خشککردن دریاچه ارومیه نه تنها ممکن بلکه اجرای آن آسان است.
دریاچهای که روزگاری نگین بومشناسی ایران بود به بزرگترین نمکزار منطقه تبدیل شد و این آغاز یک زنجیره طولانی از فجایع زیستمحیطی بود.
این روند نشان داد که قدرت تخریب محدود به یک پهنه آبی نیست. همان تصمیمهای غلط توانستند تالابهای داخلی ایران را نابود کنند، زایندهرود را به یک بستر خشک تبدیل کنند، سفیدرود را از نفس بیندازند، کارون و بهمنشیر و دز را گرفتار مرگ تدریجی کنند، هورالعظیم را نابود کنند، جنگلهای هیرکانی را ضعیف و کمجان کنند، زاگرس را در آستانه نابودی قرار دهند، میلیونها ایرانی را مجبور به کوچ اجباری کنند، روستاهای کشور را خالی از جمعیت کنند، دشتها را دچار فرونشست کنند و آبخوانهای ایران را تهی سازند.
وقتی امروز درباره خطر کاهش سطح آب و بحرانهای آینده دریای خزر هشدار داده میشود، این هشدار فقط بر پایه دادههای علمی نیست بلکه بر اساس تجربه تاریخی نیز است.
تجربهای که به ما نشان داده همان ساختارهای ناکارآمد مدیریتی که توانستند ارومیه و زایندهرود و تالابها را از بین ببرند میتوانند خزر را نیز به سرنوشت مشابهی دچار کنند.
شما که توانستید اقلیم چهار فصل ایران را به اقلیمی خشک و گرم تبدیل کنید، بهار و پاییز و زمستان را از کشور برانید، در تمام شهرهای ایران به جای ابر باران زا ابر خاکستری سرب و سرطان بگسترانید.
کوهها را زخمی و خاک را فرسوده و باغهای ایران را بتوان ریزی فرمایبد!هیچ بعید نیست که همان توانایی و ضرب شصت مبارک را در دریای کاسپین به نمایش گذارید.
دریای خزر قلب شمال ایران است و اگر آسیب ببیند همه ایران آسیب خواهد دید. هشدار درباره خشکیدگی خزر نه یک بدبینی افراطی بلکه بسیار جدی است.