«جهان اقتصاد» گزارش می دهد

وقتی هیجان فرمان بازار ارز را می‌گیرد

آمنه قدیم پرست

شناسه خبر: 179441

 

در دالان پرپیچ‌وخم اقتصاد ایران، بازار ارز همیشه صحنه‌ای پرهیاهو و داغ است؛ جایی که گاه منطق قربانی هیجان می‌شود و دلار، همانند یک رقاص چابک، با ضرب‌آهنگ شایعه و احساسات مردم بالا و پایین می‌پرد. این رقص نه از روی قواعد علم اقتصاد، که بیشتر بر پایه تصمیمات هیجانی بازیگرانش شکل می‌گیرد.

به گزارش خبرنگار « جهان اقتصاد»، بسیاری از ما با این صحنه آشنا هستیم: در پی یک خبر تاییدنشده درباره تحریم جدید، یا زمزمه‌ای مبهم از مذاکرات هسته‌ای، بازار ارز ناگهان می‌لرزد. دلالان، فروشندگان خیابانی، صرافی‌ها و حتی مردم عادی، همه با چشمانی نگران و دستانی لرزان، یا در صف خرید دلار قرار می‌گیرند یا بی‌درنگ، اسکناس‌هایشان را می‌فروشند.

اما آیا این رفتارها منطقی‌ست؟ یا ما در حال گرفتار شدن در دام هیجانی هستیم که خودمان ساخته‌ایم؟

تصمیمات هیجانی، به‌طور خلاصه، انتخاب‌هایی هستند که نه بر اساس تحلیل داده‌ها یا ارزیابی دقیق شرایط، بلکه تحت تاثیر احساساتی چون ترس، طمع یا نگرانی گرفته می‌شوند. در بازار ارز، این تصمیمات معمولاً به‌شکل خریدهای عجولانه در زمان افزایش قیمت یا فروش‌های ناگهانی هنگام کاهش نرخ نمود پیدا می‌کنند.

این هیجان، گاهی از یک توییت شروع می‌شود، یا از شایعه‌ای در فضای مجازی. اما اثرش واقعی و محسوس است: نرخ ارز بالا می‌رود، التهابات اجتماعی تشدید می‌شود و در نهایت، خود اقتصاد قربانی این بازی بی‌قاعده می‌شود.

در نبود شفافیت و اطلاعات رسمی، بازار بیش از آن‌که به داده‌ها واکنش نشان دهد، به حس مردم واکنش نشان می‌دهد. و همین «حس عمومی» است که اقتصاددانان را نگران می‌کند.

هیجان‌های لحظه‌ای، تنها بر نرخ ارز تاثیر نمی‌گذارند؛ آن‌ها اثر دومینویی بر سایر بازارها دارند. افزایش نرخ ارز، تورم انتظاری را بالا می‌برد، قیمت کالاهای وارداتی را افزایش می‌دهد، و مردم را به سمت سرمایه‌گذاری در بازارهایی چون طلا، خودرو و مسکن سوق می‌دهد.

در نتیجه، همه چیز به‌نوعی با هیجان گره می‌خورد: از قیمت شیر و نان گرفته تا اجاره‌خانه و شهریه مدارس. اینجاست که می‌فهمیم تصمیمات هیجانی، تنها یک انتخاب فردی نیست، بلکه موجی جمعی‌ست که بر پیکره اقتصاد کشور ضربه می‌زند.

نبود چشم‌انداز روشن از روابط بین‌المللی یا سیاست‌های اقتصادی دولت‌ها، مردم را به واکنش‌های سریع و احساسی سوق می‌دهد.

بسیاری از شهروندان، با اصول ابتدایی تحلیل بازار آشنا نیستند. به همین دلیل، در مواجهه با نوسانات، راهی جز رفتار تقلیدی نمی‌شناسند.

تجربه‌ تلخ جهش‌های ارزی در سال‌های گذشته، مردم را نسبت به کوچک‌ترین نشانه‌ای از نوسان حساس کرده و آن‌ها را مستعد تصمیم‌گیری سریع کرده است.

فقدان اعتماد به سیاست‌گذاران، باعث می‌شود حتی وعده‌های مثبت هم با شک و تردید همراه باشد.

هیجان، اگرچه قدرت موج‌سازی دارد، اما در بلندمدت جایگاهی در منطق اقتصادی ندارد. همان‌طور که بسیاری از خریداران دلار در اوج قیمت، بعدها متضرر شدند، تاریخ بارها ثابت کرده که تصمیمات بر پایه احساسات، سرانجامی سودآور نخواهند داشت.

بازار ارز، مثل دریاچه‌ای‌ست که با هر وزش شایعه‌ای، طوفانی می‌شود. اما این ما هستیم که باید قایق تصمیمات‌مان را با لنگر تحلیل و آگاهی، از این طوفان عبور دهیم. تا وقتی دلار برقصد و دل بلرزد، بازار آرام نخواهد گرفت.


 

ارسال نظر