«جهان اقتصاد» بررسی کرد چهارراه انرژی یا بنبست ژئوپلیتیک
گلناز پرتوی مهر
ایران سالهاست با تکیه بر ذخایر عظیم نفت و گاز و موقعیت جغرافیایی خاص خود، ایده تبدیل شدن به «هاب انرژی» منطقه را مطرح میکند. از نگاه سیاستگذاران، ایران میتواند نقطه اتصال منابع انرژی آسیای مرکزی، روسیه و خاورمیانه به بازارهای مصرفی بزرگ مانند اروپا و جنوب آسیا باشد. اما پرسش اصلی این است که آیا ایران واقعاً در آستانه تبدیل شدن به هاب انرژی است یا این هدف همچنان در حد یک شعار راهبردی باقی مانده است؟
هاب انرژی به کشوری گفته میشود که صرفاً تولیدکننده انرژی نیست، بلکه مرکز تبادل، ترانزیت، قیمتگذاری و توزیع انرژی در یک منطقه محسوب میشود. در چنین ساختاری، انرژی کشورهای مختلف از طریق این هاب منتقل شده و بازارهای مصرف به آن وابسته میشوند.
ایران از نظر نظری، یکی از مستعدترین کشورها برای ایفای نقش هاب انرژی است.نخست، ذخایر عظیم انرژی. ایران جزو بزرگترین دارندگان ذخایر گاز طبیعی جهان و یکی از کشورهای دارای ذخایر بزرگ نفتی است. این موضوع بهتنهایی یک مزیت رقابتی مهم محسوب میشود.
دوم، موقعیت جغرافیایی استراتژیک. ایران در اتصال شرق به غرب و شمال به جنوب قرار گرفته و همزمان به خلیج فارس، دریای عمان، آسیای مرکزی و قفقاز دسترسی دارد. این موقعیت میتواند ایران را به گذرگاه طبیعی انرژی تبدیل کند.
سوم، زیرساختهای پایهای موجود. شبکه گسترده خطوط لوله داخلی، پالایشگاهها و تجربه چند دهه فعالیت در صنعت انرژی، پایهای برای توسعه نقش منطقهای فراهم کرده است.
در سالهای اخیر، تبدیل ایران به هاب انرژی بهطور رسمی در اسناد بالادستی و برنامههای توسعهای مطرح شده است. برنامههای توسعه اقتصادی و اظهارات مقامات نشان میدهد که این هدف در سطح سیاستگذاری کلان پذیرفته شده است.
ایدههایی مانند سوآپ گاز، ترانزیت انرژی، همکاری با روسیه و کشورهای آسیای مرکزی و همچنین گسترش صادرات فرآوردههای نفتی، همگی در راستای همین هدف تعریف میشوند.
مهمترین مانع در مسیر تبدیل ایران به هاب انرژی، تحریمهای گسترده بینالمللی است. هاب انرژی بودن نیازمند قراردادهای بلندمدت، شفاف و قابل اتکا با کشورهای مختلف است؛ امری که در فضای تحریمی بهشدت دشوار میشود.
هاب انرژی نیازمند ثبات و پیشبینیپذیری است. اما تجربه سالهای اخیر نشان میدهد که برخی قراردادهای صادرات گاز ایران یا تمدید نشدهاند یا با ابهام مواجه بودهاند. این مسئله باعث کاهش اعتماد کشورهای مصرفکننده و ترانزیتی میشود.
در حالی که ایران با محدودیتهای مختلف مواجه است، کشورهای رقیب مانند ترکیه و آذربایجان با سرعت بیشتری در حال تثبیت نقش خود بهعنوان هاب انرژی هستند. این کشورها با جذب سرمایه خارجی و ایجاد مسیرهای مطمئن انتقال انرژی، جایگاه خود را در بازارهای منطقهای تقویت کردهاند.
علاوه بر مسائل سیاسی، ایران با چالشهای داخلی نیز روبهروست. فرسودگی بخشی از زیرساختها، کمبود سرمایه برای توسعه خطوط لوله جدید، مصرف بالای داخلی انرژی و ناکارآمدی مدیریتی از جمله موانعی هستند که نقش منطقهای ایران را محدود میکنند.
مصرف بالای گاز در داخل کشور، بهویژه در فصول سرد، باعث میشود ظرفیت صادراتی و ترانزیتی ایران کاهش یابد؛ در حالی که هاب انرژی باید مازاد پایدار برای عرضه داشته باشد.
از نگاه کارشناسی، ایران پتانسیل تبدیل شدن به هاب انرژی را دارد، اما شرایط لازم برای تحقق آن هنوز فراهم نشده است. منابع و جغرافیا بهتنهایی کافی نیستند. هاب انرژی بودن نیازمند اعتماد بینالمللی، ثبات حقوقی، زیرساختهای مدرن و دیپلماسی فعال انرژی است.
در وضعیت فعلی، ایران بیشتر یک تولیدکننده بزرگ با نقش محدود منطقهای است تا یک هاب واقعی انرژی.
ایران در حال حاضر هاب انرژی نیست و تبدیل شدن به آن نیز در کوتاهمدت بعید به نظر میرسد. این هدف تنها در صورتی محقق میشود که اصلاحات ساختاری، بهبود روابط بینالمللی و سرمایهگذاری گسترده در زیرساختها بهصورت همزمان انجام شود. تا آن زمان، «هاب انرژی شدن» بیشتر یک چشمانداز بلندمدت باقی میماند تا یک واقعیت جاری