دیتاسنتر ها؛ سیاه چاله های انرژی در قلب اقتصاد دیجیتال ایران

مهدی خانمیرزائی کارشناس حوزه انرژی

شناسه خبر: 184702
دیتاسنتر ها؛ سیاه چاله های انرژی در قلب اقتصاد دیجیتال ایران

در شرایطی که شبکه برق ایران با ناترازی ساختاری عمیق و سهم ناچیز انرژی‌های تجدیدپذیر دست‌و پنجه نرم می‌کند، رشد پرشتاب دیتاسنترها به‌مثابه یک «بار بحرانی» می‌تواند ثبات شبکه را با شوکی جدی مواجه کند. با این حال، این چالش می‌تواند به موتور محرک تحول تبدیل شود اگر با اتخاذ «جغرافیای هوشمند» در استقرار مراکز داده در مناطق خنک یا پرتابش، اجباری شدن استانداردهای بهره‌وری انرژی، و الزام توسعه همزمان با نیروگاه‌های خورشیدی و بادی همراه شود. آینده اقتصاد دیجیتال ایران در گروی این است که امروز زیرساخت انرژی آن را هوشمندانه پایه‌ریزی کنیم.

جهان دیجیتال در آستانه یک بحران انرژی بی‌سابقه و یک تغییر پارادایم در مصرف انرژی قرار گرفته است. بر اساس گزارش جدید موسسه «بلومبرگ ان‌ای‌اف»، پیش‌بینی شده، باتوجه به تقاضای برق مراکز داده که رشد انفجاری دیتاسنترها به‌ویژه تحت تأثیر هوش مصنوعی را به دنبال دارد، تقاضای برق این مراکز را تا سال ۲۰۳۵ به ۱۰۶ گیگاوات خواهد رساند که افزایشی ۲.۷ برابری نسبت به سطح امروز است. این رقم فقط مربوط به ایالات متحده است و مصرف جهانی مراکز داده که در سال ۲۰۲۴ حدود ۴۱۵ تراوات‌ساعت بود، طبق پیش‌بینی آژانس بین‌المللی انرژی (IEA) تا سال ۲۰۳۰ به حدود ۹۴۵ تراوات‌ساعت خواهد رسید. به بیان دیگر، دیتاسنترها که زمانی زیرساخت‌های پشتیبان بودند، اکنون به "کارخانه‌های عظیم انرژی" تبدیل شده‌اند که شبکه‌های برق حتی در کشورهای توسعه‌یافته را تحت فشار بی‌سابقه قرار می‌دهند.

این موج جهانی در شرایطی به ایران می‌رسد که شبکه برق کشور با ناترازی ساختاری عمیقی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند. براساس اظهارات مقامات، ناترازی فعلی برق ایران بین ۲۲ تا ۲۳ هزار مگاوات است که نتیجه تصمیمات گذشته و کندی در توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر عنوان شده است. در حالی که سهم انرژی‌های پاک در تولید برق جهان به ۴۶ درصد رسیده، این رقم در ایران حدود ۱۵ درصد است. در چنین فضایی، ورود دیتاسنترهای پرمصرف، که به‌عنوان "بارهای بحرانی" شناخته می‌شوند، می‌تواند مانند یک شوک بزرگ عمل کند و پایداری فرکانس شبکه را با خطر مواجه سازد.

با این حال، آینده محتوم نیست. جهان برای مهار این اشتهای سیری‌ناپذیر به سمت راه‌حل‌های رادیکال در حال حرکت است. در زمینه فناوری، سیستم‌های خنک‌سازی مایع، به‌ویژه روش مستقیم بر تراشه (Direct-to-Chip) یا غوطه‌وری کامل، در حال تبدیل شدن از یک انتخاب لوکس به یک ضرورت حیاتی هستند. این فناوری می‌تواند تا هزار برابر مؤثرتر از هوا، گرما را منتقل کند و مصرف انرژی بخش خنک‌سازی را تا ۳۰٪ کاهش دهد.

در سطح کلان‌تر، تغییر در جغرافیای توسعه مراکز داده یک راهکار استراتژیک است. بخش عمده‌ای از رشد آینده این مراکز به مناطق روستایی یا مناطقی با آب‌وهوای خنک‌تر و دسترسی به انرژی سبز منتقل خواهد شد. برای ایران، این به معنای یک فرصت طلایی است. استان‌های شمال غربی با آب‌وهوای خنک‌تر یا مناطق مرکزی و شرقی با تابش خورشیدی بالا می‌توانند به کانون‌های منطقی‌تری برای استقرار دیتاسنترها تبدیل شوند. این "جغرافیای هوشمند" هم نیاز به خنک‌سازی مصنوعی پرهزینه را کاهش می‌دهد و هم ردپای کربنی صنعت را می‌کاهد.

مهم‌تر از همه، انرژی تجدیدپذیر کلید آشتی توسعه دیجیتال با پایداری انرژی است. گزارش IEA نشان می‌دهد حدود نیمی از افزایش تقاضای برق دیتاسنترها تا سال ۲۰۳۰ می‌تواند از منابع تجدیدپذیر تأمین شود. شرکت‌های بزرگ فناوری در حال انعقاد قراردادهای بلندمدت خرید برق سبز و احداث نیروگاه‌های خورشیدی و بادی در مجاورت دیتاسنترهای خود هستند. این مدل برای ایران با پتانسیل عظیم خورشیدی یک الگوی کاملاً قابل اقتباس است.

با این وصف، ما در یک نقطه عطف تاریخی قرار داریم. آینده دیجیتال ایران نباید گروگان ناترازی شبکه برق باشد. هر "عصر هوشمند" که بر بنیان یک "شبکه بیمار" بنا شود، محکوم به فروپاشی است. بنابراین، زمان آن فرا رسیده که سیاست‌گذاری در حوزه فناوری و انرژی در یک راستا قرار گیرند.

در ابتدا، انرژی باید به اولین معیار توسعه دیجیتال تبدیل شود. اعطای مجوز برای احداث مراکز داده جدید یا توسعه ظرفیت موجود، باید مشروط به ارائه راهکار مشخص و قابل ارزیابی برای تأمین برق پایدار، ترجیحاً از طریق قرارداد با نیروگاه‌های تجدیدپذیر باشد. مدل‌های مشارکتی با بخش خصوصی برای توسعه همزمان دیتاسنتر و نیروگاه سبز باید تشویق شود.

دوم، بهره‌وری انرژی باید در کانون توجه قرار گیرد. استانداردهای سختگیرانه‌ای برای شاخص بهره‌وری انرژی مراکز داده، لازم است تعریف و اجباری شود. حمایت از نوآوری در فناوری‌های خنک‌سازی و بازیافت حرارت تولیدشده نیز باید در دستور کار قرار گیرد.

سوم، شفافیت شرط لازم اعتماد است. مصرف واقعی انرژی و آب توسط مراکز داده بزرگ باید به صورت عمومی و دقیق گزارش شود. جامعه و نهادهای نظارتی حق دارند بدانند که هزینه دیجیتالی‌شدن، واقعاً چقدر بر دوش منابع ملی است.

در نهایت، این یک انتخاب سرنوشت‌ساز است: یا هم‌زمان با برنامه‌ریزی برای دیتاسنترهای جدید، نیروگاه خورشیدی و بادی می‌سازیم و شبکه را هوشمند می‌کنیم، یا محکومیم که در آینده‌ای نزدیک، هم دیتاسنترها و هم فرصت‌های اقتصاد دیجیتال را تعطیل کنیم. آینده از آن کشوری است که بتواند زیرساخت فیزیکی و دیجیتالی خود را هم‌زمان و هوشمندانه بسازد. بحران انرژی دیتاسنترها یک هشدار زودهنگام است؛ هشداری که اگر به‌درستی شنیده شود، می‌تواند به موتور محرک تحولی تاریخی در نظام انرژی ایران تبدیل شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ارسال نظر
پربیننده‌ترین اخبار