جهان اقتصاد بررسی می‌کند: یلدا با طعم گرانی

مهرناز خوشبخت روزنامه‌نگار

شناسه خبر: 184523
جهان اقتصاد بررسی می‌کند:
یلدا با طعم گرانی

شب یلدا، طولانی‌ترین شب سال در حافظه جمعی ایرانیان همیشه با مفاهیمی مثل دورهمی، سادگی، گرما و «حداقل‌ها» گره خورده است، شبی که حتی در سخت‌ترین سال‌ها هم قرار نبود به میدان رقابت قیمت‌ها و ویترین تجمل بدل شود اما امسال، یلدا بیش از هر زمان دیگری بوی «لاکچری اجباری» می‌دهد؛ لاکچری نه از جنس انتخاب بلکه محصول فشار قیمت‌هایی که راه هر انتخاب معقولی را می‌بندند. اعلام قیمت آجیل شب یلدا در میادین میوه و تره‌بار تهران برای بسیاری از خانواده‌ها نه یک خبر اقتصادی بلکه یک شوک روانی بود، آجیل شیرین با باسلوق کیلویی ۶۶۶ هزار تومان و بدون باسلوق ۷۵۲ هزار تومان، عددهایی که بیشتر به تابلوهای طلافروشی نزدیک است تا به خوراکی‌های یک آیین سنتی.

واقعیت این است که بازار یلدا دیگر فقط بازار «تقاضا» نیست؛ بازار «انکار» است. انکار قدرت خرید، انکار فاصله طبقاتی و انکار این‌که سبد یلدایی خانوار، سال به سال کوچک‌تر و ساده‌تر شده است وقتی قیمت رسمی اعلام می‌شود آن هم از سوی نهادی که قرار است نقش تنظیم‌گر و حامی مصرف‌کننده را داشته باشد این پیام ناخواسته به جامعه منتقل می‌شود که «این سطح از قیمت، عادی است» در حالی‌ که برای بخش بزرگی از مردم این قیمت‌ها حتی در حد نگاه‌کردن هم نیست چه برسد به خرید.

یلدا همیشه جشن «داشتن کنار هم» بوده، نه «داشتن آجیل خاص» اما تجربه سال‌های اخیر نشان می‌دهد که معنا از محتوا جلو زده است، امروز خانواده‌ها به جای انتخاب، مجبور به حذف‌اند. حذف آجیل، حذف میوه‌های خاص، حذف تنوع و در نهایت حذف بخشی از آن حس مشترک جمعی، وقتی آجیل ساده به کالایی لوکس تبدیل می‌شود نشانه‌ای روشن است از اینکه مرز کالاهای ضروری و غیرضروری به شکلی نگران‌کننده جابه‌جا شده است.

نکته قابل تأمل اینجاست که این قیمت‌ها، قیمت‌های «میادین» هستند یعنی جایی که طبق تعریف، باید ارزان‌تر از سطح بازار آزاد باشد اگر آجیل در میادین به کیلویی بیش از ۷۰۰ هزار تومان رسیده، می‌توان حدس زد که در مغازه‌های سطح شهر یا فروشگاه‌های خاص این عدد چگونه ترجمه می‌شود. اینجاست که سؤال مهمی مطرح می‌شود: آیا معیارهای قیمت‌گذاری با واقعیت درآمد خانوار هم‌خوانی دارد یا صرفاً تابعی از هزینه‌های زنجیره تأمین است، بدون در نظر گرفتن قدرت خرید مردم؟

زنجیره گرانی آجیل از باغ و مزرعه شروع می‌شود به هزینه‌های فرآوری، بسته‌بندی، حمل‌ونقل، اجاره مغازه، دستمزد و در نهایت حاشیه سود می‌رسد اما مسئله اینجاست که در هیچ‌کجای این زنجیره، «مصرف‌کننده نهایی» به عنوان یک متغیر تعیین‌کننده دیده نمی‌شود، انگار فرض بر این است که اگر قیمت بالا برود، مردم یا می‌خرند یا کنار می‌کشند و کنارکشیدن، دیگر مسئله سیستم نیست.

یلدای امسال بیش از آنکه یک مناسبت فرهنگی باشد، یک آینه اقتصادی است. آینه‌ای که نشان می‌دهد مناسک اجتماعی چطور زیر فشار تورم تغییر شکل می‌دهند. زمانی صحبت از «یلدای ساده» یک انتخاب فرهنگی یا حتی اخلاقی بود اما امروز ساده‌گرفتن یلدا، برای بسیاری یک اجبار اقتصادی است این تغییر معنایی خطرناک است چون آیین‌ها زمانی زنده می‌مانند که انتخاب‌پذیر باشند، نه تحمیلی.

اعلام رسمی این قیمت‌ها خود حامل یک تناقض است از یک سو، تأکید بر حمایت از مصرف‌کننده و مدیریت بازار شنیده می‌شود و از سوی دیگر، ارقامی اعلام می‌شود که عملاً خرید را از دسترس قشر متوسط و پایین خارج می‌کند شاید در چارچوب محاسبات هزینه‌ای، این قیمت‌ها «منطقی» به نظر برسند اما اقتصاد فقط جمع و تفریق نیست، اعتماد عمومی هم بخشی از معادله است وقتی مردم احساس کنند که حتی نهادهای رسمی هم با زبان آن‌ها سخن نمی‌گویند، فاصله روانی عمیق‌تر می‌شود.

یلدا، اگرچه فقط یک شب است اما پیامدهایش یک‌شبه تمام نمی‌شود. حذف تدریجی عناصر این آیین به تدریج آن را به یک یادآوری تلخ تبدیل می‌کند. خانواده‌ای که توان خرید آجیل ندارد شاید بتواند با انار و هندوانه این شب را بگذراند اما حس «ناتوانی» باقی می‌ماند این حس، فراتر از سفره یلدا به سایر تصمیم‌های مصرفی و حتی امید اجتماعی سرایت می‌کند.

نمی‌توان از مردم انتظار داشت که با لبخند، گرانی را به نام «صرفه‌جویی» بپذیرند. واقع‌بینی اقتصادی با عادی‌سازی فشار معیشتی فرق دارد. گزارش قیمت‌ها اگر با تحلیل همراه نباشد، تبدیل به گزارش فاصله‌ها می‌شود؛ فاصله بین آنچه اعلام می‌شود و آنچه زیسته می‌شود.

شاید وقت آن رسیده باشد که درباره مفهوم «کالای مناسبتی» بازتعریف صورت بگیرد آیا منطقی است که اقلامی که مستقیماً به آیین‌های جمعی مربوط‌اند، کاملاً تابع بازار آزاد و نوسانات شدید باشند؟ یا دست‌کم انتظار می‌رود در چنین مناسبت‌هایی، سیاست‌های حمایتی یا تنظیمی ملموس‌تر دیده شود؟ پاسخ به این پرسش الزاماً سیاسی نیست، اقتصادی و اجتماعی است.

یلدای امسال، یلدای آجیل ۷۵۲ هزار تومانی، بیش از هر چیز یادآور این واقعیت است که شکاف طبقاتی فقط در آمارها دیده نمی‌شود، روی سفره‌ها هم خودش را نشان می‌دهد. برای بخشی از جامعه، این قیمت‌ها شاید فقط کمی گران باشد؛ برای بخش بزرگی اما یک خط قرمز واقعی است خطی که آن‌ها را از یک رسم مشترک جدا می‌کند.

در نهایت، یلدا می‌گذرد؛ مثل سال‌های قبل اما سؤال این است که هر سال، چه چیزی را با خود می‌برد؟ فقط آجیل از سفره‌ها حذف می‌شود یا بخشی از حس مشارکت جمعی؟ اگر پاسخ دومی باشد آن‌وقت گرانی دیگر فقط یک مسئله اقتصادی نیست، بلکه یک دغدغه اجتماعی جدی است دغدغه‌ای که اگر به‌موقع دیده و گفته نشود هزینه‌هایش بسیار فراتر از یک شب و یک مناسبت خواهد بود.

 

 

ارسال نظر
پربیننده‌ترین اخبار