زندگی در پایتخت خاکستری
مهرناز خوشبخت روزنامهنگار .
تهران، پایتختی که روزگاری با کوههای سپیدپوش البرز، باغهای انبوه شمیران و نسیم خنک شمالیاش شناخته میشد، امروز بیش از هر چیز با آسمانی خاکستری، خیابانهایی مملو از خودرو و نفسهایی سنگین به یاد آورده میشود. آلودگی هوا دیگر نه یک پدیده فصلی بلکه بخشی از زیست روزمره تهرانیها شده است؛ واقعیتی تلخ که هر ساله جان هزاران نفر را میگیرد و کیفیت زندگی میلیونها نفر را کاهش میدهد.
در روزهایی که شاخص آلودگی هوا از مرز هشدار عبور میکند، مدارس تعطیل میشوند، سالمندان و کودکان خانهنشین میشوند و ماسکها نه برای ویروس بلکه برای ذرات معلق به چهرهها بازمیگردند اما آیا این وضعیت باید به یک عادت تبدیل شود؟ آیا زندگی در پایتخت بهناچار باید با دود و خفگی همراه باشد؟
آمارها گویای واقعیتی نگرانکنندهاند. طبق گزارشهای رسمی، تهران در سال گذشته بیش از ۱۰۰ روز ناسالم را تجربه کرده است این یعنی یکسوم سال، هوایی که تنفس میکنیم برای سلامت ما مضر بوده است این در حالی است که بسیاری از شهروندان بهویژه در مناطق مرکزی و جنوبی شهر، چارهای جز تحمل این وضعیت ندارند. خانه، مدرسه، محل کار و حتی تفریح، همگی در دل این مهدود خاکستری قرار گرفتهاند.
اما آلودگی هوا تنها یک معضل زیستمحیطی نیست بلکه مسئلهای اجتماعی، اقتصادی و حتی روانی است. کودکی که بهجای بازی در پارک در خانه محبوس میشود، دانشآموزی که بهدلیل تعطیلی مکرر مدارس از تحصیل بازمیماند، کارگری که با بیماریهای تنفسی دستوپنجه نرم میکند و خانوادهای که هزینههای درمانیشان روزبهروز افزایش مییابد همگی قربانیان خاموش این بحراناند.
از سوی دیگر، آلودگی هوا چهره شهر را نیز دگرگون کرده است دیگر کمتر کسی از پنجره خانهاش میتواند قله دماوند را ببیند. آسمان آبی جای خود را به لایهای ضخیم از دود داده که گویی بر شهر سایه انداخته است این وضعیت نهتنها بر سلامت جسمی بلکه بر روان و روحیه شهروندان نیز تأثیر گذاشته است. افسردگی، اضطراب و احساس بیپناهی در برابر یک بحران بیپایان، بخشی از واقعیت زندگی در پایتخت شدهاند.
در این میان، پرسش اساسی این است چرا با وجود هشدارهای مکرر کارشناسان، طرحها و برنامههای متعدد و آگاهی عمومی هنوز شاهد بهبود چشمگیری در وضعیت آلودگی هوا نیستیم؟ پاسخ را باید در ترکیبی از عوامل جستوجو کرد از ناکارآمدی سیاستگذاریها و نبود اراده جدی برای اجرای قوانین تا ضعف در توسعه حملونقل عمومی، تردد خودروهای فرسوده و بیتوجهی به توسعه پایدار.
با این حال، هنوز هم میتوان امیدوار بود. تجربه شهرهایی مانند پکن، مکزیکوسیتی و لسآنجلس نشان داده که با برنامهریزی دقیق، سرمایهگذاری در حملونقل پاک، ارتقای استانداردهای سوخت و خودرو و مشارکت فعال شهروندان میتوان از دل مهدود، آسمانی آبی بیرون کشید.
تهران نیازمند یک بازنگری اساسی در شیوه زیست شهری است. باید از نگاه موقتی و مسکّنوار به سمت راهحلهای ساختاری و پایدار حرکت کرد این مسیر شاید دشوار و زمانبر باشد اما تنها راه نجات پایتخت از وضعیت کنونی است. چرا که هیچ شهری سزاوار نیست در خفگی روزگار بگذراند و هیچ انسانی نباید برای نفس کشیدن تا این اندازه هزینه بپردازد