«جهان اقتصاد» گزارش می دهد پاییز ۱۴۰۴؛ صدای خشخش برگها زیر پای تشنگی!
گلناز پرتوی مهر
پاییز ۱۴۰۴، فصل برگریزان شاید تنها درختان را به خواب نبرد؛ بلکه ممکن است آخرین ضربههای بیرحمانه را بر منابع آب نحیف ایران وارد کند. سالهاست که اخبار کمآبی و خشکسالی از گوشهوکنار کشور شنیده میشود، اما دادههای رسمی و میدانی نشان میدهد که پاییز امسال میتواند نقطه عطفی در بحران آبی ایران باشد؛ نقطهای که از «هشدار» عبور کرده و مستقیماً در قلمرو بحران ساختاری و امنیتی قرار گرفته است.
الگوهای اقلیمی نشان میدهد که بارندگیهای ابتدای پاییز ۱۴۰۴ در بسیاری از استانها بسیار کمتر از میانگین بلندمدت خواهد بود. گزارشهای اولیه از وزارت نیرو و سازمان هواشناسی حاکی از آن است که کاهش بارش و افزایش دما منجر به تشدید کمبود آب در ۱۸ استان کشور شده؛ استانهایی که پیشتر نیز با بحران دست به گریبان بودهاند.
کاهش ۲۰ تا ۵۰ درصدی ورودی سدها در ماههای منتهی به پاییز، زنگ خطر را به صدا درآورده است. در برخی از سدهای مهم کشور از جمله زایندهرود، دوستی، درودزن و کرخه، حجم آب ذخیرهشده به کمترین میزان یک دهه اخیر رسیده است. نتیجه روشن است؛ پاییز ۱۴۰۴ با تشنگی آغاز میشود.
در نگاه اول، بحران آبی ایران نتیجه کمبارشی و تغییرات اقلیمی است. اما تحلیل دقیقتر نشان میدهد که مدیریت غلط منابع و برداشتهای بیرویه نقش اول را ایفا میکند.
ایران کشوری است که طی ۵۰ سال گذشته جمعیتش دو برابر و مصرف آبش حدود ۴ برابر شده؛ اما زیرساختهای آبی و کشاورزی بهروز نشدهاند.
۷۰ درصد آب کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود؛ آن هم با بهرهوریای که در بسیاری مناطق زیر ۳۰ درصد است. به بیان سادهتر، ما با آبی کمیاب، کشتوکار پرمصرف انجام میدهیم و انتظار داریم از تشنگی نجات یابیم!
در دهههای گذشته، چاههای عمیق و نیمهعمیق یکی پس از دیگری بدون مدیریت اصولی حفر شد. نتیجه این است که امروز بیش از ۳۰۰ دشت ایران در وضعیت بحرانی فرونشست قرار گرفتهاند.
آبخوانهایی که طی هزاران سال شکل گرفتهاند، اکنون در عرض چند دهه خالی شدهاند.
فرونشستهای ۳۰ تا ۵۰ سانتیمتری در برخی مناطق، نشان میدهد که زمین زیر پای ما فرومیپاشد. این فروپاشی فقط یک هشدار محیطزیستی نیست؛ تهدیدی برای سکونتگاهها، کشاورزی، انرژی، راهها و امنیت ملی است.
براساس برآوردهای غیررسمی، در پاییز ۱۴۰۴ احتمال جیرهبندی یا افت شدید فشار آب در شهرهای بزرگی مانند قم، اصفهان، کرمان، شیراز، بندرعباس، زاهدان و مشهد وجود دارد.
تأمین آب شرب این شهرها اکنون با اتکا به سدها و چاههای کمجان صورت میگیرد؛ وضعیتی که تنها به لطف اعتبارات اورژانسی و مدیریت کوتاهمدت قابلتحمل است.
مرکز ایران از یزد تا سمنان همچنان کانون اصلی بحران باقی خواهد ماند. این مناطق بارندگی اندک، مصرف بالا و منابع محدود دارند. خشک شدن تالابها و رودخانهها، گردوغبار و گرمایش را تشدید کرده و چرخه بحران را تکمیل میکند.
بحران آبی در کنار اثرات محیطزیستی، پیامدهای اقتصادی نیز دارد.
افزایش قیمت انرژی، هزینه انتقال آب، تصفیه و شیرینسازی، آبیاری و تولید محصولات تازه، همگی به رشد قیمتها در بازار خواهد انجامید. در چنین شرایطی، آب نهتنها یک منبع حیاتی، که یک کالای اقتصادی پرتنش میشود.
بهویژه استانهایی که به کشاورزی وابستهاند، با افزایش بیکاریهای فصلی و مهاجرتهای داخلی مواجه خواهند شد. مهاجرت آبی، چالشی اجتماعی است که سالها در کمین بوده و اکنون در حاشیه بسیاری از شهرها دیده میشود.
نبود آب کافی در برخی مناطق مرزی باعث نارضایتیهای اجتماعی، مهاجرت، تغییر کاربری زمین و حتی تنشهای بیناستانی میشود.
اعتراضات آبی در خوزستان، اصفهان و سیستان و بلوچستان نشان داد آب میتواند بهسرعت تبدیل به یک بحران اجتماعی شود.
در سطح فراملی نیز، تنشهای آبی میان ایران و افغانستان بر سر حقابه هیرمند میتواند بار دیگر شدت گیرد. کمبود بارش در پاییز، وزنه را بیش از پیش به سمت خشکی خواهد برد.
بحران آبی اگرچه گسترده است، اما غیرقابلحل نیست. تجربه کشورهای کمآب مانند اسپانیا، اردن و عربستان نشان میدهد که با راهکارهای ترکیبی میتوان وضعیت را بهبود داد.
اگر دولت، جامعه و بخش خصوصی به سمت مدیریت اصولی آب نروند، پاییز ۱۴۰۴ میتواند تنها آغاز فصل خشکی باشد.
بحران آبی نه پدیدهای مقطعی، بلکه رخدادی دائمی است که اگر ریشههایش درمان نشود، ایران را از کشوری با تمدن چندینهزارساله به سرزمینی نیمهمتروک بدل خواهد کرد