جهان اقتصاد گزارش می دهد پاییز بیابر؛ وقتی آسمان خواب باران میبیند
گلناز پرتوی مهر
پاییز ۱۴۰۴ آغاز شده، اما انگار تقویم آبوهوایی ایران ورق نمیخورد. روزها سپری میشوند بیآنکه بوی باران از دور دستها برسد؛ نه بادی، نه ابری، نه آن صدای آشنا که از بام میچکید و جان شهر را تازه میکرد. در بسیاری از استانها برگها فرو میریزند، اما خیابانها هنوز خشکاند. پاییز بیباران ۱۴۰۴ فقط یک اختلال فصلی نیست؛ بازتابی است از یک بحران بلندمدت که سالهاست در ایران ریشه دوانده: کمآبی.
در این گزارش تحلیلی، تلاش میکنیم وضعیت کمبارشی کنونی، اثرات آن، علل گستردهتر و مهمتر از همه، افق آینده را بررسی کنیم؛ اینکه کمآبی تا کی ادامه خواهد داشت، و ایران چگونه باید با این خشکسالی ممتد روبهرو شود.
از دهه ۱۳۹۰ به بعد، کاهش بارندگی در ایران نهتنها یک هشدار، بلکه تبدیل به واقعیت زندگی شده است. پاییز ۱۴۰۴، در حالی آغاز شده که دادههای ماههای اخیر نشان میدهند میانگین بارشهای کشور حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد پایینتر از متوسط بلندمدت است. در برخی استانها، این کاهش حتی به بیش از ۴۰ درصد نیز رسیده است.
بیبارانی امسال در مناطقی مانند اصفهان، قم، فارس، کرمان و خراسان رضوی نمود پررنگتری دارد. بسیاری از حوضههای آبریز مرکزی کشور با کمبود شدید آب مواجه شدهاند. در غرب کشور مانند کردستان و کرمانشاه نیز بارشها کمتر از حد انتظار بوده، هرچند شدت بحران در مناطق مرکزی بیشتر حس میشود.
پایداری بیش از حد الگوهای جوی، تشکیل نشدن سامانههای بارشی مدیترانهای، افزایش دمای سطح زمین و فشارهای اقلیمی جهانی، از دلایل اصلی کاهش بارشهای پاییزه اعلام میشوند. پاییزی که باید نمنم باران را به شهر بازمیگرداند، حالا به فصلی خشک و ناکوک بدل شده است.
گرمایش جهانی اصلیترین عامل کاهش بارشهای پاییزی محسوب میشود. افزایش دمای سطح زمین، منجر به تبخیر بیشتر، افزایش ناپایداری و تغییر مسیر جریانهای جوی شده است. ایران که در کمربند خشک جهانی قرار دارد، بیش از بسیاری از کشورها از این تغییرات آسیبپذیر خواهد بود.
سامانههای بارشی پاییزی که معمولاً از عرضهای بالاتر وارد ایران میشدند، طی سالهای اخیر ضعیفتر شدهاند یا به سمت شمال یا جنوب منحرف میشوند. همین جابهجایی، موجب ادامه خشکی در بخشهای وسیعی از ایران شده است.
سال ۱۴۰۴ نیز یکی از گرمترین سالهای ثبتشده در تاریخ مدرن زمین بوده است. میانگین دما در ایران طی تابستان و اوایل پاییز حدود ۱ تا ۲ درجه بالاتر از متوسط بلندمدت گزارش شده است. هوای گرمتر، ظرفیت نگهداری رطوبت بیشتری دارد و همین موضوع مانع شکلگیری ابرهای بارور میشود.
سدهای بزرگی مانند زایندهرود، کرخه و دز، با کاهش محسوس ورودی آب مواجه هستند. وزارت نیرو اعلام کرده که حجم ذخیره آب سدهای کشور نسبت به سال گذشته حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد کاهش یافته است.
برداشتهای مداوم و بیرویه طی سالهای گذشته، سفرههای آب زیرزمینی را تا مرز فروپاشی پیش برده است. افت تراز آب زیرزمینی در برخی مناطق به بیش از یک متر در سال رسیده و زمیننشستی بیسابقه ثبت شده است. کمبارشی امسال نیز فرصت بازیابی سفرهها را از بین خواهد برد.
کمبود آب پاییزه، زمان کاشت گندم و جو را مختل کرده است. در برخی مناطق مرکزی و شرقی، کشاورزان ناچارند سطح زیر کشت را کاهش دهند. این موضوع نهتنها امنیت غذایی را تهدید میکند، بلکه معیشت میلیونها خانوار را تحت تأثیر قرار میدهد.
باران یکی از مهمترین پاککنندههای هواست. با عدم وقوع بارش، ذرات معلق، آلایندههای صنعتی و گردوغبار در جو باقی میمانند. بهویژه در کلانشهرها مانند تهران، مشهد، اصفهان و اراک، احتمال تشدید آلودگی هوا بیشتر خواهد شد.
تالابهایی مانند گاوخونی، فصلی و نیمهدائمی شدهاند و زیستگاههایی همچون میانکاله و هامون همچنان در معرض خطر خشکیدگی هستند. ادامه این روند باعث بحرانهای زیستمحیطی و بیولوژیکی گسترده میشود.
پیشبینی آینده همیشه همراه با عدم قطعیت است، اما سناریوهای اقلیمی دید کلی به ما میدهند.
اگر وضعیت تغییر اقلیم و مصرف آب مشابه امروز ادامه یابد، ایران احتمالاً در یک «خشکسالی بلندمدت» قرار خواهد گرفت که ممکن است سالها پایدار بماند. بسیاری از مدلها نشان میدهند بارشهای منطقه خاورمیانه طی دهههای آینده بین ۱۰ تا ۲۰ درصد کمتر میشود و دما بین ۲ تا ۴ درجه بیشتر خواهد شد.
اگر الگوهای مصرف آب اصلاح شود، سیستمهای آبیاری بهینه شوند، بازچرخانی آب در مقیاس صنعتی و شهری گسترش یابد و مقابله با تغییر اقلیم بهطور جدی دنبال شود، میتوان از شدت بحران کاست؛ اما بازگشت به شرایط ۳۰ سال پیش بسیار بعید است.
در برخی سالها، سامانههای بارشی قدرتمند میتوانند بخشی از کمبود آب را جبران کنند، اما اتکا به بارشهای ناگهانی، سیاست پوپولیستی و غیرعلمی است. بحران آب در ایران ساختاری شده و حتی بارشهای بالا نیز قادر به حل آن نیست.
روند کنونی نشان میدهد ایران در دهه آینده نیز با خشکسالی مواجه خواهد بود؛ نهفقط بهعنوان مشکل اقلیمی، بلکه چالشی مدیریتی و ملی.
اصلاح الگوی مصرف در بخش کشاورزی، شهری و صنعتی ضروری است. نزدیک ۸۰ درصد منابع آبی کشور در کشاورزی مصرف میشود؛ بنابراین تحول در این بخش حیاتی است.
تزریق آب در فصلهای بارندگی، جلوگیری از برداشت بیرویه و مدیریت دقیق چاهها لازم است.
استفاده از پسابهای تصفیهشده در صنعت و کشاورزی، یکی از مهمترین راهکارهاست.
سیاستهای توسعه باید همسو با محدودیت منابع آب باشد. انتقال صنایع از مناطق کمآب به مناطق پربارش، محدود کردن کشتهای پرآببر و تغییر الگوی کشت ضروری است.
پاییز ۱۴۰۴ با خشکی آغاز شده؛ خشکیای که تنها یک رویداد فصلی نیست. اگر بگوییم خشکسالی اکنون مهمترین تهدید زیستمحیطی ایران است، اغراق نکردهایم. این بحران آینده امنیت غذا، محیطزیست، اقتصاد و حتی ساختار اجتماعی کشور را شکل خواهد داد.
آسمان هنوز خواب باران را میبیند؛ اما ما نمیتوانیم چشمانتظار بارانی باشیم که شاید هرگز نبارد.
ایران نیازمند تصمیمهایی بزرگ است؛ تصمیمهایی که فراتر از یک فصل یا یک سالاند. این پاییز، فرصتی است برای اندیشیدن به فردایی که بیتدبیری امروز، آن را خشکتر خواهد کرد.