گزارش «جهان اقتصاد» از پشت صحنه تاریکیهای پیاپی در شهرهای ایران
خاموشی فقط قطع برق نیست!
گلناز پرتوی مهر
در روزهایی که گرمای هوا هنوز تابستان را لمس نکرده، خاموشیها زودتر از موعد سر زدهاند؛ تاریکیهایی که بیخبر میآیند و با خود، اضطراب، خسارت و گاه خشم شهروندان را همراه دارند. ساعتهایی که برق میرود، زندگی متوقف نمیشود، اما ضربآهنگش کُند میگردد؛ از خانهها و ادارهها گرفته تا بیمارستانها، کارخانهها و حتی چراغهای راهنمایی که خاموشیشان میتواند به یک فاجعه ختم شود.
اما چه شد که برق رفت؟ چرا سالهاست «ناترازی برق» همچنان معمایی حلنشده در صنعت انرژی کشور باقی مانده است؟ و آیا میتوان امیدی به روزهایی بدون خاموشی داشت؟
بر اساس اعلام شرکت توانیر، مصرف برق کشور در هفتههای اخیر از مرز ۶۵ هزار مگاوات عبور کرده، در حالی که ظرفیت تولیدی نیروگاهها حداکثر حدود ۶۰ هزار مگاوات است. این یعنی دستکم ۵ هزار مگاوات کسری برق داریم؛ معادلهای ساده، اما تلخ که معنایش یک چیز است: ناترازی برق.
در سالهای گذشته، صنعت برق کشور به دلیل فرسودگی تجهیزات، کمبود سرمایهگذاری در نیروگاههای جدید، کاهش راندمان تولید، افزایش بیرویه مصرف و البته سیاستگذاریهای ناپایدار، با چالشی جدی روبهرو شده است. طبق آمار رسمی، بیش از ۳۰ درصد از ظرفیت نصبشده نیروگاهها به دلایل فنی، کمبود سوخت یا نیاز به تعمیرات اساسی، در بسیاری از روزهای سال فعال نیستند.
خاموشیهای اخیر در شرایطی رخ داده که هنوز وارد تابستان رسمی نشدهایم. این مسأله، زنگ خطر بزرگی است برای ماههای آینده که مصرف کولرها اوج میگیرد. بسیاری از کارشناسان معتقدند اگر اقدام عاجلی برای رفع این شکاف انجام نشود، تابستان ۱۴۰۳ میتواند یکی از تاریکترین تابستانهای یک دهه اخیر باشد.
حسین صبوری، کارشناس حوزه انرژی، در گفتوگویی با «جهان اقتصاد» میگوید: «مشکل اصلی، تأخیر در توسعه ظرفیت نیروگاهی و فرسودگی سیستم انتقال است. برق داریم، اما نمیتوانیم بهموقع و بهدرستی توزیعش کنیم. در کنار آن، مصرف بالای بخش خانگی، صنعتی و کشاورزی، بدون هیچگونه مدیریت واقعی، ناترازی را تشدید کرده است.»
در دهه گذشته، بسیاری از پروژههای توسعهای صنعت برق یا به دلیل نبود منابع مالی متوقف شدهاند یا با تأخیرهای طولانی مواجه شدهاند. پروژههای احداث نیروگاههای سیکل ترکیبی، توسعه خطوط انتقال فوق توزیع، بهینهسازی شبکههای فرسوده روستایی و شهری، همگی درگیر مشکل کمبودجهایاند.
از سوی دیگر، با کاهش سهم انرژیهای تجدیدپذیر در سبد انرژی کشور و عدم توسعه مناسب نیروگاههای خورشیدی و بادی، فرصتهایی که میتوانستند بخشی از بار را بردارند، از دست رفتهاند.
یکی از دلایل اصلی فرسودگی صنعت برق، عدم واقعیسازی قیمت آن است. برق خانگی در ایران با یارانه سنگین عرضه میشود. نتیجهاش آن است که هم مصرفکننده انگیزهای برای صرفهجویی ندارد و هم شرکتهای برق درآمد کافی برای تعمیر و توسعه شبکه ندارند. در واقع، برق ارزان نهتنها نعمت نیست، بلکه به مرور تبدیل به یک بحران شده است.
یکی دیگر از عوامل اصلی قطعی برق، کمبود سوخت نیروگاههاست. در زمستانها، اولویت تأمین گاز با بخش خانگی است و بسیاری از نیروگاهها مجبورند از سوخت مایع استفاده کنند که هم آلاینده است و هم هزینهبر. در تابستان نیز کمبود گاز و نفتگاز، توان عملیاتی بسیاری از نیروگاهها را کاهش میدهد. این مسأله بهویژه در مناطق جنوبی کشور، بار زیادی بر شبکه میگذارد.
خاموشیهای بدون برنامه، نهتنها زندگی روزمره مردم را مختل میکند، بلکه لطمه جدی به صنایع کوچک و بزرگ وارد میسازد. بسیاری از کارخانهها، خطوط تولید خود را به دلیل قطعی برق متوقف کردهاند و برخی نیز مجبور شدهاند هزینههای گزاف برای خرید ژنراتورهای اضطراری متحمل شوند. این وضعیت، اشتغال و تولید ملی را تهدید میکند.
وزارت نیرو هر سال وعدههایی درباره عبور بدون خاموشی از تابستان میدهد، اما واقعیتهای میدانی چیز دیگری نشان میدهد. بسیاری از کارشناسان معتقدند تا زمانی که اصلاحات ساختاری در صنعت برق رخ ندهد، این چرخه خاموشیها هر سال تکرار خواهد شد.
خاموشی فقط قطع برق نیست؛ نشانهای از یک ناهماهنگی گسترده در سیاستگذاری، سرمایهگذاری و مصرف است. کلید برق وقتی "قهر" میکند، صدایش را همه میشنوند: از کودکی که تکلیفش ناتمام میماند تا کارخانهای که خط تولیدش میخوابد. این صدا را باید جدی گرفت، پیش از آنکه تاریکی، بخشی همیشگی از زندگی روزمره ما شود.