تهدید خاموشی تابستان ۱۴۰۴ و راه نجات برق ایران
علی فرهادی کارشناس عمران تابستان در راه است، برق در مرز بحران

تابستان نزدیک است و دوباره دغدغه پنهان و شاید دردناک شبکه برق ایران در آستانه بروز است: پیک مصرف. واژهای که دیگر نه فقط در یادداشتهای فنی، بلکه در زندگی روزمره مردم هم تکرار میشود. مردم با چشم خود خاموشیها را میبینند، صنایع با توقف تولید، هزینهها را لمس میکنند و کشاورزان، زمانی که در اوج نیاز به آب، پمپهایشان به دلیل قطعی برق از کار میافتد، سهم خود را از این ناترازی میبرند.
بحران برق دیگر یک هشدار نیست، بلکه واقعیتی جاری است. امسال اما شرایط نگرانکنندهتر از همیشه است: رشد مصرف خانگی، افزایش دمای هوا (که باعث افزایش استفاده از سیستمهای سرمایشی و کاهش راندمان تولید، انتقال و توزیع برق میشود)، وابستگی بالا به نیروگاههای حرارتی، کمبود سرمایهگذاری، نبود برنامههای بازدارنده، فرسودگی زیرساختها و تأخیر در توسعه نیروگاهها، همگی دستبهدست هم دادهاند تا هشدار فروپاشی شبکه از یک واژه تخصصی به یک تهدید عمومی تبدیل شود. این موضوع البته فقط مختص ایران نیست و کشورها در سراسر جهان با بحرانهای مشابهی دستوپنجه نرم میکنند.
بحران برق؛ مسألهای ملی، نه فقط وزارت نیرو
قطع برق فقط خاموشی چراغها نیست؛ تعطیلی تولید، اختلال در آموزش، تهدید امنیت و اختلال در زندگی روزمره است. حل این بحران، مشارکت نهادهای مختلف را میطلبد. شهرداریها، وزارت نفت، صنایع، سازمان برنامه و رسانهها باید همگام با مردم وارد عمل شوند. نگاه بخشی به بحران برق، راه به جایی نمیبرد.
مصرف فرهنگی؛ چالشی کمتر دیدهشده
در بسیاری از خانهها، کولرهای پرمصرف قدیمی همچنان استفاده میشوند. استفاده همزمان از چند کولر بدون سامانه هوشمند مدیریت مصرف، ریشه در عاداتی فرهنگی دارد. بدون اصلاح الگوی مصرف، خاموشیها هرسال گستردهتر خواهند شد.
راهبرد نجات: ترکیب نوآوری، واقعگرایی و سرعت عمل
حل بحران برق، نیازمند اقداماتی فراتر از هشدارهای پیامکی یا درخواست کاهش مصرف است. باید راهکارهای عملی، سریعالاجرا، بومی و کمهزینه در اولویت قرار گیرند:
یارانه به کولرهای کممصرف: دولت باید یارانه را از مصرف به تولید و توزیع تجهیزات استاندارد داخلی منتقل کند تا مردم برای تعویض کولر، انگیزه مالی داشته باشند.
نیروگاههای خورشیدی کوچک و متوسط: این سیستمها با زمان اجرای کوتاه، هزینه مناسب و امکان نصب در بام خانهها، مدارس، کارخانهها و ادارات، میتوانند بخشی از بار شبکه را کاهش دهند. حمایت از نصب، تسهیلات خرید و تعرفههای جذاب خرید برق از مردم، میتواند هر مصرفکننده را به تولیدکننده بدل کند.
نیروگاههای برقآبی جریانی کوچک: مسیرهای انتقال دائمی آب، فرصت مغفولماندهای برای تولید برق در مناطق دور از شبکه هستند و برخی پروژهها در زمان کمتر از یک سال قابل بهرهبرداریاند.
زمانبندی هوشمند مصرف: انتقال مصرف به ساعات کمبار، با استفاده از سامانههای هوشمند و مشوقهای مالی قابل تحقق است.
سامانههای تولید پراکنده گازسوز محلی: این واحدها در نقاط بحرانی (مراکز حساس شهری) میتوانند بار اضطراری شبکه را تأمین کنند. اما با توجه به اتکا به گاز و ملاحظات زیستمحیطی، تنها باید بهعنوان پشتیبان اضطراری دیده شوند.
نیروگاههای تلمبهذخیرهای: نیروگاههای تلمبهذخیرهای، اگرچه زمانبرتر از سایر گزینهها هستند و در زمره راهکارهای سریعالاجرا و کمهزینه قرار نمیگیرند، اما نقش مهم و استراتژیکی در حفظ پایداری و توازن شبکه برق ایفا میکنند. تجربه پروژههایی مانند سیاهبیشه نشان داده که این نیروگاهها میتوانند در ساعات اوج مصرف بهعنوان ضربهگیر شبکه عمل کنند.
فرصتی در دل بحران
همانگونه که بحران کرونا به آغاز فصل تازهای در آموزش آنلاین و سلامت دیجیتال انجامید، بحران برق نیز میتواند به نقطه شروعی برای حرکت در مسیر توسعه انرژیهای نو، اصلاح مصرف و شکلگیری زیستبومی نوآور در حوزه انرژی بدل شود. این فرصتی است برای اشتغال، بومیسازی فناوری و گسترش عدالت انرژی؛ اما تحقق آن در گرو درک لحظهای است که در آن ایستادهایم.
امروز، بیش از هر زمان، زمان تصمیم است؛ نه صرفاً برای عبور از تابستان ۱۴۰۴، بلکه برای بنای آیندهای که نشانی از ثبات، تدبیر و خرد جمعی در آن دیده شود _ آیندهای که هنوز ساخته نشده، اما دیر نیست اگر از همین حالا برای آن اقدام کنیم.