بخش دوم گفتگو با دکتر قنبری : منزوی کردن تندورها هدف مشترک معتدلین دو جناح است

شناسه خبر: 64957

بخش دوم گفت و گوی تحلیلی جهان اقتصاد با دکتر داریوش قنبری؛
منزوی کردن تندروها هدف مشترک معتدلین دو جناح است
گروه سیاسی
politics@jahaneghtesad.com
روز گذشته نخستین بخش از گفتگوی تحلیلی روزنامه جهان اقتصاد با دکتر داریوش قنبری استاد علوم سیاسی دانشگاه و نمانیده اصلاح طلب ایلام در دوره های هفتم و هشتم مجلس شورای اسلامی در این صفحه به چاپ رسید.
قنبری در بخش اول این مصاحبه که پیرامون آرایش کلی جناح های سیاسی در کشور صورت گرفته است تاکید کرد که هم چنان دو جناح اصولگرا واصلاح طلب دو جناح اصلی درعرصه سیاسی ایران هستند. او با تاکید بر این که میانه روی و اعتدال همواره در بطن جریان اصلاح طلبی وجود داشته است، بخش بزرگی از نیروهای معتدل را بخشی از اصلاح طلبان دانست. قنبری البته به همراهی نیروهای معتدل جریان اصولگرا با نیروهای معتدل اصلاح طلب حول منافع ملی نیز اشاره کرد و بر این نکته صحه گذاشت که ائتلافی نانوشته میان معتدلین دو جناح اصولگر و اصلاح طلب شکل گرفته است.
قنبری در ادامه و ضمن بررسی وضعیت اصولگرایان تندرو تاکید کرد که جریان احمدی نژاد بخشی از جریان اصولگرایی و به خصوص اصولگرایان تندرو است و تنها به دلیل برخی مسائل ثانوی در حال حاضر میان جریان هوادار رئیس دولت های نهم و دهم و اصولگرایان تندرو اختلاف به وجود آمده است. قنبری پیش بینی کرد که احمدی نژاد در صورتی در انتخابات مجلس به سوی ارایه یک لیست مستقل حرکت خواهد کرد که نتواند وزن مطلوب خود را در لیست های انتخاباتی اصولگرایان تندرو بیابد. امروز بخش دوم و پایانی مصاحبه جهان اقتصاد با این نماینده سابق مجلس را مطالعه می نمایید.
ا گر مجلس نهم را با توجه به اکثریت اصولگرایی که دارد صحنه بروز این جریانات در نظر بگیریم، به نظر می رسد که روشن نیست که وزن و سهم هر کدام از جریانات اصولگرا دقیقاً چقدر است؟ بعنوان مثال در جریان انرژی هسته ای به نظر می رسد که اکثریت قابل توجهی از اصولگرایان با موضع رئیس مجلس همسو هستند. در صورتی که در مواردی مثل استیضاح وزیر سابق علوم آقای دکتر فرجی دانا شاهد این هستیم که علی رغم کوشش آقای لاریجانی اکثریت مجلس با با طیف تندور اصولگرایان همسو و موجب می شود که دکتر فرجی دانا از مقام وزارت علوم برکنار شوند. این هست به نظر شما وزن هر کدام از این جریانات مختلف اصولگرا چه به لحاظ بلوک سیاسی، به لحاظ رجال سیاسی، قدرت سیاسی، قدرت رسانه ای و چه به لحاظ پایگاه اجتماعی چقدر هست؟ افراطیون دست بالا را دارند یا جریان میانه رو اصولگرا؟
به نظر من میانه روها در شرایطی هستند که به نسبت افراطیون در شرایط بهتری قرار دارند. بخصوص این توافق اخیر هسته ای هم موضع میانه روها و معتدلین را بیشتر تقویت کرده...
میانه روهای اصولگرا را؟
بله میانه روهای اصولگرا را و در مجموع آنها در شرایط بهتری نسبت به افراطیون قرار دارند. اما بحثی که هست این است که اختلافات میانه روها و افراطیون آن قدر زیاد است که این ها در یک قالب به این سادگی نمی گنجند و همین اختلافات باعث شده که در شرایط فعلی طیف میانه رو بیشتر به سمت همراهی با اصلاح طلبان نظر داشته باشد تا همراهی با همفکران اصولگرا. بنظر من عقلگرایی وجه مشترک اصول گرایان معتدل و اصلاح طلبان هست و با تأکید بر همین عنصر خردگرایی که من به آن اشاره کردم بالاخره این دو جریان می توانند بنوعی وحدتی را در جریان انتخابات داشته باشند. چیزی که وجه مشترک جریان های معتدل و افراطی اصولگرا نیست و الان آنها فقط در یک لفظ اصولگرایی هست که با هم همراهی و شراکت دارند و اختلافات، اختلافاتی نیست که اصولگرایان به این سادگی بتوانند آن ها را مدیریت کنند. ضمن این که برخی از فاکتورهایی که در گذشته باعث می شد که آنها بر اختلافات سرپوش بگذارند، آن عوامل هم الان موجود نیستند و این مسئله به نظر من اصولگراها را در ارتباط با رسیدن به یک وحدت و ائتلاف با مسائل و مشکلات بیشتری مواجه ساخته است.
د ر انتخابات پیش رو آگر بخواهیم بگوییم سه جریان: یک جریان جریان اصولگرایان میانه رو، یک جریان جریان هواداران دولت و یک جریان جریان اصلاح طلبان که البته با همدیگر اختلاط دارند و مرز دقیقی ندارند. این سه جریان چه محورهای مشترکی می توانند با هم داشته باشند که ائتلاف را توجیه بکند؟ نکته دیگر این به هر حال کرسی های مجلس عرصه سهم خواهی است البته این سهم خواهی را به معنای منفی بکار نمی برم، اما عرصه ای است که جریان های سیاسی سعی می کنند وزن بیشتری در یک ائتلافی بگیرند. فکر می کنید توزیع این ائتلاف چطور خواهد بود؟ چه سهمی به هر یک از این گروه ها خواهد رسید؟
شما بحث هواداران دولت را مطرح کردید. در شرایط فعلی، تمام اصلاح طلبان هوادار دولت هستند، در کنار اصلاح طلبان اصولگرایان همان میانه رو یا معتدل خواهند بود، این ها هم در مجموع جزء طرفداران و هواداران دولت هستند و در درون دولت هم اصلاح طلبان الان هستند و هم اصولگراهای معتدل یا میانه رو. در کل با توجه به این وضعیتی که الان وجود دارد من فکر نمی کنم که دولت مجزا از این پایگاه اجتماعیش بخواهد تعریف بشود. این پایگاه اجتماعی تمام اصلاح طلبان را در بر می گیرد بعلاوه اصولگراهای معتدل.
من نمی توانم این ها را از هم جدا بکنم و بگویم که یک طیف اصلاح طلب وجود دارد و یک طیف حامی دولت وجود دارد و یک طیف اصولگرای معتدل. این ها در مجموع یک هدف را دارند دنبال می کنند و در یک قالب واحد الان ظاهر شدند. من احساسم این است که با توجه به اختلافاتی که به لحاظ جناحی بین اصولگراهای معتدل و اصلاح طلبان وجود دارد اگر ائتلافی صورت بگیرد قطعاً و یقیناً دو جریان تلاششان در این راستا خواهد بود که سهم بیشتری از ائتلاف را به خود اختصاص بدهند. اما بنظر من بر اساس جایگاه و پایگاهی که این دو دارند سهمشان تعریف می شود و به نظر من در ائتلافی که بین اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل بخواهد صورت بگیرد با توجه به وزن و جایگاه این دو، قطعاً اکثریت با اصلاح طلبان خواهد بود.
اما خوب این ها وحدت هدف را هم دارند و در یک مسیر حرکت می کنند. بنظر من این وحدت هدف این ها را به هم نزدیک می کند.
این هدف مشترک دقیقا چیست؟
این هدف در مقابل تندروها تعریف شده و این که تندروها منزوی شوند و تفکر آنها که تفکری مغایر و ضد منافع ملی هست به حاشیه برود. هر دو طیف در این مسیر تلاش می کنند و این هدف که منزوی کردن افراطیون هست باعث می شود که این ائتلاف شکل بگیرد.
ائتلاف هم بر اساس حداقل ها شکل می گیرد و این حداقل موضوع برای ائتلاف الان بین معتدلین اصولگرا و اصلاح طلبان وجود دارد. از طرفی دیگر جریان معتدل اصولگرا به هر حال یک جریانی عقل گرا هست و خردگرایی این جریان پیوند مناسبی بین آنها و اصلاح طلبان است که به هر حال یک جریان خرد گرا و مخالف جزم اندیشی به شمار می روند .
شما دو دوره نماینده ایلام در مجلس شورای اسلامی بوده اید و به خوبی واقف هستید که انتخابات مجلس پیچیدگی های منطقه ای خیلی زیادی دارد و سامان دادن یک ائتلاف بین جریان های سیاسی با توجه به ملاحظات منطقه ای موجود بسیار بسیار کار دشواری هست ، خیلی احتمال دارد که نمایندگان جریان های سیاسی در مناطق مختلف ملاحظات خودشان را برای این ائتلاف داشته باشند. چه سازمانی و چه روش هایی باید به کار گرفته شود که در ضمن لحاظ شدن این پارامترهای منطقه ای امکان این ائتلاف مهیا بشود؟ نقش سازمان ها و احزاب از یک طرف و شخصیت های مهم چه هست؟
من منکر گرایشهای منطقه ای و محلی در انتخابات مجلس نیستم. این واقعیتی است که بوده و هست و به سادگی هم این واقعیت را نمی شود نادیده گرفت تا زمانی که ما به یک توسعه سیاسی همه جانبه نرسیم و وفاداری های قبیله ای، طایفه ای، ایلی، محلی، منطقه ای جای خودشان را به وفاداری ملی ندهند این مسئله وجود دارد. در یک بستری که توسعه سیاسی به پیش ببرد امکان پذیر خواهد بود که وفاداری های ملی جایگزین این وفاداری های ما قبل مدرن بشود. اما این نکته را نباید فراموش کرد که نسبت به گذشته این گرایش های قبیله ای، طایفه ای و ایلی بسیار تعدیل شده اند این ها بنظر من تأثیرگذاری این عوامل خیلی کم شده است. من نمی گویم کاملاً از بین رفتند، اما کمتر شده اند و در وضعیتی هستند که جریان های سیاسی می توانند این گرایش ها را کنترل بکنند. با استفاده از برخی مکانیزم ها می توان این گرایش ها را کنترل و توجه مردم را به منافع ملی جلب کرد. من فکر می کنم که جریان های سیاسی اگر با عقلانیت و تدبیر حرکت کنند، البته با لحاظ کردن این مسائل، می توانند آن ها را کنترل بکنند تا این مسائل بر مسائل سیاسی و جناحی غلبه پیدا نکنند.
اما این را هم منکر نمی شوم. به هر حال در هر دوره مجلس افرادی ورود پیدا می کنند که خیلی تعلق به مسائل ملی ندارند. تعلق حتی به مسائل جناحی و سیاسی ندارند و بیشتر در قامت یک کدخدا در مجلس ظاهر می شوند که دنبال پیش برد منافع محلی و منافع زیر ملی هستند.
نقش احزاب و شخصیت های دو جناح برای شکل دادن به این ائتلاف و توجیه آن برای فعالان سیاسی منطقه ای در سراسر کشور چیست؟ منظورم صرفاً گرایشات قومی نیست. ایران به هر حال کشور پهناوری است. فعالان سیاسی در سطح استان ها ولو استان های مرکزی با همدیگر مسائل خاص خودشان را دارند. ممکن است توجیه این ائتلاف ملی برای آن ها دشوار باشد. شخصیت ها و احزاب و آن سازمان و ساز و کار چطور باید باشد که بشود این ائتلاف در انتخابات مجلس به نحو موثری ظاهر شود؟
خیلی از کسانی که گرایش های منطقه ای و محلی دارند گرایش های جناحی هم دارند و این گرایش های محلی و منطقه ای تا حدودی از گرایش های سیاسی و جناحی هم تأثیر پذیر هست. درست است که ما حزب به معنی واقعی کلمه نداریم. اما گرایش های جناحی و فکری به سمت یک جناح خاص را ما می بینیم و در کل من فکر کنم که با توجه به تجربه این چند ساله زمینه الان بیشتر فراهم است که به مسائل سیاسی و جناحی بیشتر توجه بشود. من انتخابات امسال را بیشتر از انتخابات دور قبل و دیگر انتخاباتی که در جمهوری اسلامی برگزار شده سیاسی و جناحی می دانم و با توجه به اتفاقاتی که در چند ساله گذشته افتاده مردم به سمت گرایش های جناحی و سیاسی بیشتر متمایل شده اند.

ارسال نظر
آخرین اخبار
پربیننده‌ترین اخبار