ضرورت نگاه به وضعیت اقتصاد در جامعه
مهدی کریمی _ روزنامه نگار _ امروز آنچه که از اهمیت ویژه ای برخوردار است نگاه به وضعیت اقتصادی و معیشت جامعه است .
جامعه ای با جمعیت هشتاد میلیون نفری که اقشار مختلفی را در خود جای داده است و سیاست های کلی در مغوله اقتصادی باید به گونه ای تدوین شود که تمامی دهک های جامعه به صورت متوازن حرکت کنند اما آنچه امروز شاهد هستیم فرو رفت و شکاف طبقاتی خصوصا در دهک پایین است و بر این فاصله روز به روز افزوده می گردد و این امر مخاطرات فراوانی را در پی خواهد داشت .
وجود سرقت و بزه در جامعه خود گواه این امر است که عدم برنامه ریزی صحیح و اصولی جامعه را دچار بحران خواهد کرد کما اینکه درسال های گذشته با افزایش نرخ سوخت ، شاهد طغیان های زیادی در حواشی شهر ها و استان هایی که دهک پایین جامعه را متشکل هستند بودیم .
اوضاع و احوال اقتصادی ایران به خصوص در دو دهه
اخیر، همه را نگران آینده کشور کرده است. از طرفی، تودههای مردم، روز به روز فقیرتر میشوند و از سوی دیگر، خیلی از افراد راه مهاجرت را انتخاب کردند.
سوال اصلی اینجاست که رشد اقتصادی چه اهمیتی دارد که برای پاسخ به آن باید گفت یکی از مهمترین شاخصهای اقتصاد سالم است. یکی از بزرگترین تأثیرات در رشد طولانیمدت یک کشور این است که تأثیر مثبتی بر درآمد ملی و سطح اشتغال دارد که باعث افزایش سطح زندگی میشود.
در سیاستهای کلی ایران، رشد اقتصاد هشت درصد در نظر گرفته شده است، اما آمارها نشان میدهد با اینکه در دهه ۹۰، دو سال متوالی رشد اقتصادی دو درصدی داشتهایم، اما طی این مدت این رشد تقریبا صفر بوده است.
رشد اقتصادی باعث افزایش درآمد و فراوانی کالاهای در اختیار مصرفکننده میشود و از این طریق رفاه را بیشتر میکند. در نتیجه در دهه ۹۰ بخش رفاهی تعریف چندانی نداشت.
راهکارهای حل مشکلات اقتصادی کشور از نگاه اقتصاددانان
ضرورت تقویت همه جانبه تعاملات اقتصادی ایران با دنیا
کشورهایی که در عمل و نه در حد شعار، روابط اقتصادی خوبی با ایران برقرار کنند موجب تشویق سایر کشورها برای برقراری تعاملات با این کشور خواهد شد.در اقتصاد بسته به اینکه دسترسی به یکسری مولفههای اصلی شامل تکنولوژِی، سرمایه و تجارت بینالمللی چه میزان است در بهبود این وضعیت بسیار تاثیر دارد.
در واقع وقتی دسترسی به تجارت، تکنولوژی و سرمایه بینالمللی وجود نداشته باشد کالاهای تولیدی و منابع نفتی و گازی به فروش نمیرود و این شرایط برای اقتصاد کشور مطلوب نیست.در اصل رفع مشکلات اقتصادی ما منوط به این است که ایران به کشوری تبدیل شود که وضعیتی مشابه کشورهایی مانند چین، هند و مالزی داشته باشد که به راحتی میتوانند تجارت، صادرات و واردات انجام بدهند.
بر این اساس باید بتوان نوعی از روابط را با دنیا برقرار کرد که امکان تعاملات اقتصادی، تکنولوژی، سرمایهای و تجاری بطور کامل وجود داشته باشد و بتوانیم اقتصادمان را به اقتصاد جهانی پیوند بدهیم.اقتصاد بین الملل نیامند یک بستر مهم است که آن بستر به رفع تنشهای سیاسی کمک میکند و فرصتهای جدیدی را برای اقتصاد به وجود میآورد.
وقتی رفع تنش ایجاد شود، چون چشمانداز انداز ایران به سمت گسترش اقتصاد و بازار منطقهای است خیلی خوب میتواند این زمینه را فراهم کند و در چارچوب اقتصاد منطقه حتی اگر باز شرایط تحریم دلار هم وجود داشته باشد میتوان در بستر اقتصاد منطقه حتی مشکل پرداختها را به صورت عرضه دو جانبه یا عرضه میانگین از اکو و اوراسیا حل کرد.
کشورهای مختلفی که نگرانی و بیم ارتباط با ایران را دارند نگران از بابت تحمیل تحریمهایی هستند که از جانب آمریکا میتواند اتفاق بیفتد و وقتی ابزارهای لازم در اختیار گرفته شود خیلی میتواند کمک کند.
یکسری شرکای سنتی داریم که کشورهای توسعه یافته مانند ژاپن ایتالیا و آلمان هستند که سابقه نیم قرن ارتباط با ایران را دارند که وقتی تنش نباشد و زمینه برای آنها وجود داشته باشد میتوانند به سمت همکاری دوباره با ایران برگردند.
درباره نرخ ارز در واقع تا حدودی به درآمدهای ارزی دسترسی نداریم و درآمدهای ارزی جاری کشور نیز سیار کم شده به طوری که تنها و حداقل دارو، غذا و برخی فرآوردهای مصرف دام را میتوانیم وارد کنیم و امکان واردات دیگر کالاها را نداریم.
برای بهبود این وضعیت باید با برنامهریزی بانک مرکزی اقدامی صورت گیرد که نوسان ارزی کم شود و به ثبات برسد نباید کاری کرد که تقاضا به سمت ارز پیش رود و در نتیجه باعث پرش و افزایش نرخ آن شود.یکی از دلایل افزایش نرخ بیکاری قابل پرداخت نبودن دستمزدها برای کارفرماها است. بسیاری از کارفرماها، چون توان پرداخت مزد و بیمه تامین اجتماعی را ندارند تا آنجا که میتوانند سطح تعداد افراد استخدامی خود را پایین میآورند در حالی که در غیر این صورت میتوانند اقدام به بکارگری تعداد بیشتری نیروی انسانی و اشتغالزایی کنند و به نوعی دستمزد پایینتر موجب اشتغال بیشتر میشود.
ایجاد بازار رقابتی برای مشارکت هرچه بیشتر بخش خصوصی
ایجاد بازار و فضای رقابتی در شرایط اقتصادی فعلی برای مشارکت هر چه بیشتر بخش خصوصی ضروری است. با برنامه ریزی و هماهنگیهای مختلف باید ریسک سرمایهگذاری را برای بخش خصوصی و تولیدکنندگان پایین آورد تا آنها بتوانند در فضای کنونی بهتر فعالیت کنند.
سرمایه و جذبه سرمایهها از طریق بورس راهکار مناسبی برای توسعه به شمار میرود. البته این موضوع باید در مسیر خود به درستی هدایت شود و بتواند به پیشرفت و افزایش تولید منجر شود.نظارت و جلوگیری از سوء استفادههای مالی و اقتصادی در بخشهای مختلف باید به طور جدی در دستور کار باشد و نهادهای مختلف به این فرآیند کمک کنند.در حقیقت شرایط سخت وجود دارد، اما باید تصمیمات و برنامهها در تمام بخشهای حاکمیت و به غیر از دولت در راستای افزایش تولید باشد.
لزوم ارایه شفافیت مالی و اقتصادی به مردم
مردم به شفافیت در مباحث مالی و اقتصادی توجه میکنند و البته افراد باید درباره تصمیمات و اشتباهات پاسخگو باشند. ارائه اطلاعات شفاف مالی و اقتصادی به مردم ضروری است و در این راستا باید اطلاع رسانیها بیش از گذشته باشد.
تحریمها عامل ایجاد تورم
قطع ارتباط با اقتصاد جهانی، عامل مهمی در ایجاد تورم و بی ثباتی در بازار داراییها به ویژه بازار ارز شده است. بی انگیزگی در سرمایهگذاری، تهدیدات از ناحیه تحریم و کرونا، بازارهای بی ثبات و تلاطم مالی مانند بازار سکه، طلا، دلار و ارز در کنار رشد نقدینگی، موجب تورم رکودی در کشور شده است.در بخش خرد نیز خیلی از کسب و کارها با مشکل کمبود منابع مالی مواجه شدهاند و بر این اساس زنجیرهای از مشکلات بوجود آمده است.
مدیریت ارشادی دولت به جای تصدی گری در اقتصاد
دولت باید به جای تصدیگری در اقتصاد به دنبال مدیریت ارشادی باشد و این مدیریت ارشادی به شیوه حمایت از بخشهای خصوصی و حمایت از روابط اقتصادی و تجاری و تعدیل تنشها صورت گیرد.باید به دنبال تعدیل تنشها باشیم، زیرا دارای مزیتهای نسبی در بسیاری از کالاها و خدمات و همچنین منابع انسانی هستیم که پتانسیل تجاری و صادراتی دارد و ما این فرصت را به واسطه قطع شریان مالی و ارتباط با اقتصاد جهانی از دست میدهیم.
در این شرایط میشود به جنبههای مختلف دیگر فکر کرد و حتی سبدی از ایجاد روابط تجاری در منطقه با شرکای اصلی به وجود آورد که زمینههای سرمایهگذاری را افزایش دهد.
یکی از مشکلات اساسی و فعلی ما نبود انگیزه برای سرمایهگذاری در بخشهای تولیدی است که در شرایط فعلی این انگیزه به سمت تشکیل دارایی سودآور با سود زودگذر یا خیلی آنی رفته است که موجب افزایش قیمت ارز، سکه و طلا شده است.
اقتصاد ما باید تعامل با دنیا را تمرین کند و وقتی صادرات غیرنفتی رونق یافت میتواند به عنوان یک منبع ارزی و درآمد خیلی خوب به اقتصاد کشور کمک کند.باید بانک مرکزی سیاست هدفگذاری و کنترل تورم را دنبال کند نه این که چوب لای چرخ آن ایجاد شود و از شرایط انقباض پولی که با تنوع در بازارهای بین بانکی ایجاد میکند و همچنین اجرای عملیات بازار باز که سیاست جدید بانک مرکزی است حمایت شود.
دولت و حکومت با جنبه ارشادی میتواند به ایجاد صیانت برای سیاستهای اقتصادی که بتواند مشکلات را کنترل کند بپردازد که یکی از آنها استقلال بانک مرکزی است که اگر حفظ شود و دخالت در امور آن توسط دستگاههای مختلف انجام نشود بسیار موثر است.