اَنْفال چیست و ربط آن به معادن چیست؟
نویسنده : حجت الاسلام علی اکبر خدابخشی _ محقق حوزه دین
![اَنْفال چیست و ربط آن به معادن چیست؟](https://cdn.jahaneghtesad.com/thumbnail/m22B0Ta8SyqB/h1cHBtEHPh7UsGQMkS89Q59aAhAUi3qMGw14Tc5QEsM4nMSX47G2_1m_N-TS_F164AA38BHAwxO7bgGbgUkGMSQM2MrwsCL7KP_KFjV6UyXvN5pghqVybg,,/IMG_20250208_210025_334.jpg)
انفال، غنائم و موهبتهای منقول و غیر منقولی است که از جانب خدا در اختیار پیامبر(ص) و پس از آن حضرت در اختیار امامان(ع) قرار گرفته است. این واژه از آیه نخست سوره انفال گرفته شده است. غنیمتهای برجسته جنگها، قله کوهها، دریاها، زمینهای موات، بستر رودخانهها، مال بدون وارث از جمله موارد مربوط به انفال است.
در بین فقها سه نظریه در مورد معادن وجود دارد: 1_ تعدادی از آنان، معدن را در شمار ثروتهای عمومی مردم یا مباحات عامه قرار داده اند. 2_ برخی دیگر معادن را از نظر مالکیت، تابع زمینی میدانند که در آن تکون یافته است؛ معادن موجود در زمین خصوصی از آنِ مالک آن و معادن موجود در زمینهای عمومی، برای عموم مردم و معادن موجود در اراضی انفال، از آن امام (ره) است؛ 3_ مشهور قدما و شماری از معاصرین قائلند که معادن از انفال است امام خمینی نیز با همین دیدگاه، هم عقیده هستند.
ایشان در پاسخ به استفتاى شورای نگهبان قانون اساسی در مورد مالکیت و استخراج معادن، مىنویسد: «بنابراین نفت و گاز و معادنى که خارج از حدود عرفى املاک شخصى است، تابع املاک نمىباشد و اما اگر فرض کنیم معادن و نفت و گاز در حدود املاک شخصى است که فرضى بى واقعیت است ـ این معادن چون ملى است و متعلق به ملتهاى حال و آینده است که در طول زمان موجود مىگردند، از تبعیت املاک شخصیه خارج است و دولت اسلامى مىتواند آنها را استخراج کند، ولى باید قیمت املاک اشخاص و یا اجاره زمین تصرف شده را مانند سایر زمینها، بدون محاسبه معادن در قیمت و یا اجاره، بپردازد، مالک نمىتواند از این امر جلوگیرى کند.» صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۵۵.
حضرت آیت الله خامنه ای نیز در اجوبةالاستفتائات اینگونه فرموده اند:
منابع انفال: 1_ فیء (آنچه بدون لشکرکشی و جنگ به دست مسلمانان افتاده است، خواه زمین یا غیر آن) 2_ زمینهای موات که جز با احیا و آباد کردن قابل استفاده نیست. 3_ شهرها و روستاهای که صاحبانش آن را ترک گفته و از آنجا رفته اند. 4_ سواحل دریاها و رودخانه های بزرگ. 5_ جنگلها و نیزارهای طبیعی و دره ها و بلندی کوهها. 6_ اموال برگزیده و گرانبهای شاهان که در جنگها به دست مسلمانان می افتد. 7_ غنایم برجسته، مانند اسب عالی، لباس گرانبها. 8_ غنایمی که به وسیلخ جنگهایی که بدون اذن پیشوای مسلمانان است به دست می آید. 9_ اموال کسانی که از دنیا می روند و وارث ندارند. 10_ معادن. (اجوبة الاستفتاءات، س1039و 1040و 1041و 1043و 1044و 1045و 1046) همانطور که مشاهده میشود در بند دهم در منابع انفال، معادن را نیز جزو انفال شمرده اند.
بنابراین معادن جزء انفالند و انفال سرمایه ملت است و اختیار آن بدست کسی نیست مگر رهبری حکومت اسلامی که با تفویض اختیار به دولت ها امکان بهره برداری آنها به شکل دولتی و در شرایط خاص به بخش خصوصی بوجود می آید. هرآنچه که انفال است از معادن و منابع طبیعی پدیده هایی هستند که از دید اقتصاد و مدیریت، تولیدی هایی محسوب می شوند که در آنها مواد معدنی محصولات خروجیاند و ورودی به عنوان مواد اولیه ندارند.
مستندات قرآنی مالکیت دولتی بر انفال و معادن
الف) آیهی نخست سورهی مبارکهی انفال: «یَسئُلُونَکَ عَنِ الاَنفالُ قُلِ ألانفالُ لِلِّه و الرَّسُولِ فَاَّتَقّوا الله وَاَصلِحُوا ذاتَ بشیِنکُم وَاَطیعُوا الله وَرَسُولَهُ إِن کُنتُم مؤُمِنین». [( ای رسول ما) چون از تو درباره حکم انفال سؤال کنند جواب ده که انفال مخصوص خدا و رسول اوست در این صورت شما مؤمنان باید پرهیزکاری پیشه کنید و باید به جلب رضایت و مسالمت و اتحاد بین خودتان بپردازید و باید که خدا و رسولش را اطاعت کنید اگر مؤمن واقعی هستید.]
«به تصریح آیهی شریفه، انفال در مالکیت امام یا ولی امر امت اسلامی قرار دارد و علت اینکه به غنائم جنگی نیز انفال میگویند آن است که در اسلام هدف اصلی جنگ، کسب قلمرو و ثروت نیست بلکه هدف اصلی جنگ، ریشه کن کردن دشمن مهاجم و تبلیغ مکتب الهی است و طبعاً غنائمی که در جریان شکست و یا فرار دشمن نصیب جنگجویان میشود رهاوردی مازاد بر هدف اصلی جنگ و نیز منابع طبیعی امکانات بالقوه و نعمت هایی است مازاد بر مقدار آباد شده و در حال استفاده انسانها، لذا مجموعه آنها انفال نامگذاری شده است».
«بنابراین انفال ملک حکومت اسلامی است و بخشیدن چهار پنجم غنائم جنگی توسط پیامبر(ص) به جنگجویان عطیه و تفضل و پاداش آن حضرت بوده است».
تصرف پیامبر در امور مردم مثل تصرف مغز انسان در اعضایبدن خویش است یعنی تسلط تدبیری است و چنانچه معلوم است اعضای مختلف بدن در عین استقلال نقش، از اراده و فرمان منشاء واحدی فرمانبری دارند و اطاعت ارادی مردمان از پیامبر مثل اطاعت فطری اعضای بدن از مغز است و در حقیقت در زمره اطاعت مقام ربانی خویش است.
Asghari: اطاعتی که ناشی از ولایت تکوینی و تشریعی مستمر الهی بر تمام هستی و تمام افراد بشر میباشد که مؤمنین از روی طوع و رغبت و کفار به قهر و غلبه تسلیم آن هستند.
اکنون این نکته قابل فهم است که بهرهوری مردم از انفال و اموالی که قابل تصرف آنهاست پس از انفال مالکیت از سوی مقام امامت، رسمیت مییابد و در سایه اذن عام و خاص و انطباق با احکام شریعت الهی که صادره از مقام نبوت است اعتبار یافته است و به همین دلیل افراد جامعه صرفنظر از کم و کیف نقش فردی که در جریان تحصیل غنائم جنگی داشتهاند باید تسلیم نظر و تقسیمات پیامبر باشند و هیچکس حق اعتراض به نحوه تقسیم پیامبر نداشته باشد و این تسلیم و قناعت نمودن به سهم دریافتی، تقوای الهی و ایمان حقیقی به پیامبر و مدبر الامر دانستن پروردگار هستی است. اکنون ذکر این نکته لازم است که «عنوان مالکیت دولتی و حکومتی از اصطلاحات رایج زمان ماست و در حقیقت شخص پیامبر و امام پس از کسب عنوان امامت از چنین اختیاری برخوردار میشوند».
تهیه شده در موسسه ساحات، کارگروه اقتصادی