«جهان اقتصاد» گزارش می دهد تهران چگونه به نقطه جوش آبی رسید؟

گلناز پرتوی مهر

شناسه خبر: 183696
«جهان اقتصاد» گزارش می دهد
تهران چگونه به نقطه جوش آبی رسید؟

 

 
 
تهران، کلان‌شهری با بیش از ۹ میلیون نفر جمعیت ثابت و بیش از ۱۲ میلیون نفر جمعیت روزانه، امروز در نقطه‌ای ایستاده که کارشناسان آن را «ضرب‌الاجل آبی» توصیف می‌کنند؛ وضعیتی که در آن ذخایر سدهای تأمین‌کننده پایتخت به کم‌ترین حد در دهه‌های اخیر رسیده و بحران آب از یک هشدار محیط‌زیستی به یک تهدید جدی برای حیات شهری، انرژی و امنیت اجتماعی تبدیل شده است. سدهایی مثل لار، لتیان و طالقان که ستون‌های اصلی تأمین آب شرب تهران محسوب می‌شوند اکنون با کاهش بی‌سابقه حجم مخازن مواجه‌اند؛ برخی گزارش‌ها از افت ذخیره به نزدیکی ۱۰ درصد یا حتی کمتر سخن می‌گویند، عددی که در استانداردهای مدیریت منابع آب، «وضعیت قرمز» محسوب می‌شود.
تهران سال‌هاست با بحران کم‌آبی دست‌وپنجه نرم می‌کند، اما آنچه امروز دیده می‌شود، دیگر یک بحران مقطعی ناشی از کم‌بارشی نیست؛ بلکه حاصل برآیند سه عامل هم‌زمان است: کاهش بارش‌ها و افزایش حرارت به‌صورت پیوسته، فرسودگی سیستم‌های انتقال و مصرف، مدیریت ناکارآمد میان‌مدت و بلندمدت منابع آبی.
کاهش بارش‌ها در ایران مدت‌هاست روندی پایدار پیدا کرده. اقلیم‌شناسان می‌گویند تهران و بخش بزرگی از فلات مرکزی وارد دوره‌ای از «خشک‌سالی ساختاری» شده‌اند؛ به این معنا که حتی اگر یک یا دو سال بارش‌ها کمی بهبود یابد، دیگر بازگشتی به الگوی گذشته نخواهد بود. این تغییر اقلیم سبب شده دمای هوا در تابستان‌ها به بالای ۴۰ درجه برسد و تبخیر آب طی چند ماه گرم سال معادل بخش مهمی از ذخایر سدها باشد.
از طرف دیگر، شبکه آبرسانی تهران حدود سی درصد پرت آب دارد؛ یعنی یک‌سوم آبی که از سدها وارد شبکه می‌شود، هرگز به دست مصرف‌کننده نمی‌رسد و در مسیر نشت می‌کند. این رقم در کشورهای توسعه‌یافته زیر ۱۰ درصد است. با اضافه شدن مصرف بالای خانگی، شیوه ناکارآمد توزیع و رشد جمعیت روزانه، طبیعی است که تهران با اولین موج گرما، دچار ناترازی آبی می‌شود.
تهران تنها با بحران آب مواجه نیست؛ مسئله پیچیده‌تر از آن است. کمبود آب هم‌زمان بر تولید برق نیز اثر گذاشته و این همان نقطه‌ای است که «بحران آب» را به «بحران انرژی» و سپس به «بحران اجتماعی» تبدیل می‌کند.
نیروگاه‌های حرارتیکه بخش عمده برق تهران را تأمین می‌کنند برای خنک‌سازی و چرخه‌های تولید، نیازمند حجم بالایی از آب هستند. وقتی ذخایر سدها کاهش پیدا می‌کند، اولویت با تأمین آب شرب است و نیروگاه‌ها محدود می‌شوند. به همین دلیل، در ماه‌های گرم برخی نیروگاه‌ها مجبور شده‌اند با ظرفیت کمتر کار کنند. کاهش تولید برق در پایتخت، یعنی احتمال قطعی‌های دوره‌ای، کاهش توان صنایع، اختلال در بیمارستان‌ها و ترافیک، و از همه مهم‌تر، فشار روانی بر جامعه‌ای که پیش‌ از این با گرانی و ناپایداری اقتصادی دست‌به‌گریبان بوده است.
این همان «دام آب و انرژی» است: هر افت در منابع آب می‌تواند بلافاصله تولید برق را تحت تأثیر قرار دهد و از آن‌جا کل اقتصاد را متلاطم کند. تهران به‌وضوح در این دام گرفتار شده است.
این تصمیم‌ها ممکن است برای مدیریت روزهای بحرانی مفید باشند، اما از نگاه کارشناسان، نه پایدارند و نه تأثیر بنیادین دارند. دلیل واضح است: بحران آب تهران ساختاری‌ست، نه مقطعی. اگر مدیریت مصرف خانگی کاهش یابد اما چاه‌های غیرمجاز همچنان فعال باشند، اگر شبکه آبرسانی همچنان فرسوده بماند، اگر الگوی توسعه شهری تغییر نکند، هر سال بدتر از سال قبل خواهد بود.
یکی از زنگ‌های خطر مهم بحران آب تهران، فرونشست زمین است؛ پدیده‌ای که به‌خاطر برداشت بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی رخ می‌دهد. بخش‌های جنوبی و جنوب‌غربی تهران در سال‌های اخیر دچار فرونشست شدید شده‌اند؛ برخی مناطق تا ۲۵ سانتی‌متر در سال. این نرخ، تهران را در ردیف بحرانی‌ترین شهرهای جهان قرار می‌دهد.
وقتی فشار روی سدها بالا می‌رود و بارش کم می‌شود، برداشت از منابع زیرزمینی شدت می‌گیرد. این چرخه معیوب موجب تخریب دائمی سفره‌های آب و فرونشست می‌شود؛ پدیده‌ای که بر زیرساخت‌ها، مترو، ساختمان‌ها و حتی خطوط انتقال برق اثر می‌گذارد. تهران نه‌تنها با کمبود آب مواجه است، بلکه زمین زیر پایش نیز دارد فرو می‌نشیند.
کمبود آب در پایتخت فقط یک مسئله فنی یا طبیعی نیست؛ تبعات مستقیم اجتماعی دارد. قطعی‌های مرتب آب و برق، صف‌های طویل برای تهیه آب در برخی محله‌ها، فشار روی خانوارهای کم‌درآمد و نارضایتی عمومی می‌تواند به‌سرعت تبدیل به بحران مدیریت شهری شود.
در برخی شهرهای ایران، کمبود آب پیش‌تر باعث تجمعات اعتراضی شده است؛ مسئله‌ای که نشان می‌دهد «آب» اکنون نه‌تنها یک منبع طبیعی، بلکه یک مسئله امنیت اجتماعی‌ست. کارشناسان هشدار می‌دهند که اگر تهران نیز وارد چرخه قطعی‌های گسترده آب شود، تبعات آن می‌تواند به‌مراتب وسیع‌تر و پرهزینه‌تر باشد.
تهران امروز در وضعیتی ایستاده که نمی‌توان با توصیه‌های مصرفی یا هشدارهای تلویزیونی آن را کنترل کرد. سدهای خالی و مخازن تهی، تنها نشانه‌های ظاهری بحران‌اند؛ بحران واقعی، عدم تطابق ساختار شهری با ظرفیت‌های طبیعی ایران است.
اگر مدیریت آبی تهران همچنان واکنشی باقی بماند، نه‌تنها تأمین آب شرب، بلکه تأمین برق و پایداری اجتماعی نیز در خطر خواهد بود. اما اگر دولت و مدیریت شهری تصمیم بگیرند با اصلاحات واقعی و مبتنی بر داده به‌سراغ این بحران بروند، هنوز فرصت برای نجات شهر وجود دارد.
تهران با سدهای خالی‌اش، در واقع آینه‌ای‌ست که آینده ایران را نشان می‌دهد؛ آینده‌ای که اگر امروز برایش تصمیم نگیریم، فردا دیر خواهد بود.
 
 
 
 
ارسال نظر
پربیننده‌ترین اخبار