پاسِ گلِ انرژی
هاشم اورعی - استاد دانشگاه صنعتی شریف
با گام نهادن به فصل سرما نگرانیها از کمبود گاز افزایش یافته و مصرف بخش غیرمولد اقتصاد از مرز 500 میلیون مترمکعب در روز فراتر رفته است. طبق اعلام مدیرعامل شرکت ملی گاز ایران با هر یک درجه کاهش دما مصرف گاز در بخش خانگی 25 میلیون مترمکعب یعنی معادل تولید یک فاز پارس جنوبی افزایش مییابد. خلاصه اینکه با مراجعه به دستورالعمل مربوط به سیاست انرژی در فصل زمستان مشاهده میکنیم که راهکار پیشنهادی برای ملت دعا و توسل به امداد غیبی است! دقیقاً همان راهکاری که تابستان برای کمبود برق پیشنهاد شده است. البته که هشدارهای مکرر نگارنده طی چندین سال مبنی بر اینکه با ادامه روند فعلی قطعی برق به تابستان و گاز به زمستان ختم نشده و از این نظر شاهد پیوستن فصول به هم خواهیم بود نیز به گوش مسئولین نرسیده است. نتیجه اینکه مطابق پیشبینی امسال در پائیز هم شاهد قطعی برق بودیم ولی مطابق معمول مسئولین بخش انرژی کشور بجای پرداختن به ریشه مشکلات و مطرح کردن آن با جامعه اقدام به پاک کردن صورت مساله کرده و پیام دادند که بیدارند و از ملت خواستند که آسوده بخوابند. واقعیت این است که حکمرانان انرژی و ملت هر دو در خوابند، خوابی عمیق، خواب غفلت!
خالی از لطف نیست با هم نگاهی به نظرات اعلام شده از سوی مسئولین کشور در رابطه با انرژی در روزهای اخیر بیاندازیم. رئیس مجلس شورای اسلامی رسماً اعلام کرد که روزانه 25 تا 30 میلیون لیتر سوخت مایع از کشور قاچاق میشود و ادامه داد که “تردید نکنید که این قاچاق سازمان یافته است. من این را با اطلاع میگویم”. از آنجا که قیمت بنزین و گازوئیل در افغانستان هر لیتر بیش از 50 هزار تومان است، سود حاصل از قاچاق سوخت مایع حدود 1500 میلیارد تومان در روز است. فرمانده مرزبانی فراجا اعلام کرد “کاملاً موافق هستم که مافیای قاچاق سوخت در داخل کشور وجود دارد” و از همه جالبتر اینکه مدیر عملیات شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی میگوید “سالیانه حدود یک میلیارد لیتر سوخت مایع ارسالی به نیروگاهها به مقصد نمیرسد”! طبق اعلام ستاد مبارزه با قاچاق کالا حدود 25 درصد از سوخت مایع تحویلی به نیروگاهها قاچاق میشود که ارزش آن 180 هزار میلیارد تومان در سال است. در این صورت نیروگاهداران بخشی از شبکه قاچاقچیان سوخت بوده و نیروگاهها صرفاً ابزار جرمند! با این اظهارات رسمی از سوی مسئولین چنانچه بخواهیم امیدوار باشیم که روزی بحران انرژی کشور حل خواهد شد اول باید قبول کنیم که ماجرای قاچاق سوخت فساد سازمان یافته بوده و کشاندن پای سوخت بران با وانت و لنج نشانی غلط است. آنهایی که با افزایش قیمت سوخت مایع مخالفت میکنند دانسته یا ندانسته از ادامه و تعمیق سیستمی حمایت میکنندکه سرتاپا فسادآلود بوده و دارایی ملت را اینگونه بیمحابا به غارت میبرد. ملت هم با مشاهده این میزان قاچاق چون از دستش کاری برنمیآید با قاچاقچیان به رقابت برخواسته ونه تنها عزمی برای بهینهسازی مصرف از خود نشان نمیدهد بلکه به افزایش مصرف روی آورده تا از این طریق سهم بیشتری از این مال بیصاحب از آن خود کند. ارقام مربوط به میزان قاچاق روزانه سوخت این سوال را مطرح میکند که نکند بنزین و گازوئیل برای صادرات غیررسمی است و این مردم هستند که برای مصرف آن به قاچاق روی میآورند!
با این گستردگی قاچاق سوخت بد نیست به وضعیت انرژی کشور نظری بیاندازیم. طبق گزارش شورای عالی انرژی میزان کسری گاز با کاهش تولید پارس جنوبی تا سال 1406 ادامه یافته و از متوسط کسری روزانه 73 میلیون مترمکعب در سال 1402 به 373 میلیون مترمکعب در سال 1406 افزایش خواهد یافت. در بخش برق هم از مهر 1402 تا مهر 1403 افزایش تقاضا حدود 7000 مگاوات و افزایش ظرفیت تولید تنها 2235 مگاوات یعنی کمتر از یک سوم بوده و این یعنی ناترازی فزاینده و گام نهادن به مرحله بحران، خواب آسوده ملت وخواب غفلت دولت! اما جای امیدواری است که در این وانفسا نایب رئیس مجلس معجزهوار راهکار گشودن گره کور انرژی را یافته و اعلام میکند که بنزین یکی از ابزارهای استکبار برای ملت ایران است! ایشان ادامه میدهند که اجازه گران شدن بنزین را به دولت نمیدهیم غافل از اینکه سیاست تثبیت قیمت انرژی یکی از دلایل مهم وضعیت اسفبار انرژی امروز کشور است و ایشان و هم فکرانشان با حمایت از چنین رویکردی، دانسته یا ندانسته به دشمن پاس گل میدهند.
بحثهای زیادی در مورد قیمت حاملهای انرژی شده و آنچه بدیهی است اینکه قیمت آن نسبت به قیمتهای جهانی بسیار پائین است. برخی کارشناسان جهانی کردن قیمت را تنها راهکار دانسته و بر شوک درمانی تاکید دارند. گروهی هم بر این نظرند که چون درآمد ملت ریالی است ربط دادن قیمت انرژی به قیمت جهانی بی معنی بوده و ذخایر انرژی کشور گوشت قربانی است که باید بین مردم بصورت رایگان توزیع شود. اما راه حل میان این دو نظریه نهفته است. مخالفان آزادسازی قیمت انرژی در واقع ادامه توافق نانوشته بین ملت و حکومت را تجویز میکنند که رانت سیاسی متعلق به نظام و رانت منابع طبیعی مال ملت. قطعاً مافیای قاچاق و آن دسته از سیاستمداران که به قول فرزانه توس
زیان کسان از پی سود خویش
بجویند و دین اندر آرند پیش
در این دسته قرار دارند. طرفداران شوک درمانی هم این واقعیت را در نظر نمیگیرند که علیرغم واقعیات اقتصادی مبنی بر عدم امکان تامین یارانه سنگین انرژی از سوی دولت، سرمایه اجتماعی به حداقل رسیده و ملت نه تنها همدلی نمیکند بلکه بی اعتماد به نظام سیاسی به دنبال آن است که خود دست به کار شده و سهمش را ببرد غافل از اینکه آنچه بر زمین میماند منافع ملی و آینده کشور است. واقعیت این است که برای حل بحران انرژی باید بازی سیاسی را کنار گذاشت و بدنبال راه حل میانه بود. اصلاح قیمت قطعاً نمیتواند به تنهایی چاره کار باشد ولی حتماً باید بخشی از نسخه باشد وگرنه بیمار روبه موت انرژی بزودی فوت خواهد کرد.
مخلص کلام اینکه ماجرای انرژی به تیم فوتبالی میماند که همه بازیکنان به هم پاس گل میدهند و بازیکنی را شهامت شوت زدن به سوی دروازه حریف نیست. گویی بازیکنان منتظرند تماشاچیان به میدان آمده و گل بزنند! و افسوس که در این فوتبال انرژی برخی بازیکنان در اشتباهی عمدی یا سهوی پاس به حریف میدهند. نکند در این پاسکاری دشمن در ضد حملهای غافلگیرانه گل بزند و حسرتی دایمی بر دل همه ما ایرانیان بگذارد. بیائید تا دیر نشده قدر ایرانمان را بدانیم.
مقدار یار هم نفس، چون من نداند هیچکس
ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را