میلیاردی بگیرهای فوتبال همچنان میتازند
در شرایطی که هر روز به تعداد آدمهای درگیر در پرونده فساد فوتبال اضافه میشود و هر روز نام یک مدیر جدید به گوش میرسد تا ثابت شود فوتبال ایران سالهاست که غرق در فساد است، دیدن و شنیدن ارقام نجومی پیشنهادی به بازیکنان زیادهخواه و بیتالمالخور فوتبال بسیار قابل تأمل است.
اینکه شنیده شود باشگاه تراکتور حاضر است برای جذب بیرانوند مبلغ ۶۰ میلیارد تومان پرداخت کند یا اینکه گفته میشود همه جمع شدهاند و میخواهند ۴۰ میلیارد دست و پا کنند تا مهدی ترابی را در پرسپولیس نگه دارند!
در این میان شنیده میشود یک تیم شهرستانی حاضر است برای به خدمت گرفتن آرش رضاوند، هافبک استقلال ۴۰ میلیارد تومان بپردازد. اینها تنها سه نمونه است و حتماً طی روزهایی که به زمان آغاز نقل و انتقالات نزدیک میشویم از این دست ارقام و حتی بالاتر از این هم خواهیم شنید. فوتبالیها در حالی از چنین ارقامی مانند پول خرد تهجیبشان حرف میزنند که مردم کشور با عجیبترین مشکلات معیشتی و اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند و این پولها از جیب آنها به جیب زیادهخواهان فوتبال سرازیر میشود.
جالبتر اینکه این ارقام در حالی رد و بدل میشود که قانونیهایی به نام سقف بودجه و سقف قرارداد وجود دارد، قانونهایی که امروز همه خوب میدانیم در فدراسیون فاسد فوتبال تنها برای فریب افکار عمومی نوشته شده و هیچ وقت اجرا نشده است.
قانون سقف بودجه و سقف قرارداد البته تنها قوانینی نیستند که اجرا نمیشوند. فدراسیون فوتبال حتی بدیهیترین قوانین را هم اجرا نمیکند، مثلاً اینکه امروز شنیده میشود فسخ قرارداد جواد نکونام، سرمربی استقلال با تیم سابقش فولاد غیرقانونی بوده و حتی او به پرداخت ۳ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان، بهعلاوه هزینههای دادرسی هم محکوم شده است. حالا سؤال اینجاست که جواد نکونام چگونه وقتی به صورت غیرقانونی با فولاد فسخ کرده با استقلال قرارداد بسته و یک فصل هم سرمربیگری کرده است!
اصلاً آقایان کمیته اخلاق و انضباطی فدراسیون فاسد فوتبال طی یک فصل گذشته چه میکردند که امروز باید جواد نکونام به پرداخت این مبلغ متهم شود؟ مهمتر از تمام اینها آیا عقد قرارداد نکونام با استقلال قانونی بود؟ ساختار فدراسیون فاسد فوتبال ایران چنین ساختار از همگسیختهای است. فدراسیونی که حتی بدیهیترین قانونها در آن اجرا نمیشود. فدراسیونی که طبیعی است وقتی با چنین افسارگسیختگی و قانونگریزی در آن روبهرو باشیم پرونده فساد آن عالم و آدم را مبهوت خود کند. امروز تمام این اتفاقات و این بیقانونیها در حالی به وقوع میپیوندد که هنوز پرونده فساد فوتبال مفتوح است و هنوز به تعداد آدمهای درگیر در آن اضافه میشود، اما این حجم از تخلف نشان از آن دارد که تمام هیاهو و جار و جنجالها در خصوص مبارزه با فساد در فوتبال و پیگیری پرونده فساد، شعاری بیش نیست و مسئولانی که هر روز دم از مبارزه با فساد و تعیین تکلیف این پرونده میزنند، فقط به فهم و شعور مردم توهین میکنند که اگر جز این بود امروز شاهد چنین ارقام و چنین تخلفاتی نبودیم.
واقعیت این است که ساختار فوتبال ایران و آدمهای حاضر در آن کج و فاسد هستند و تا این ساختار پابرجاست و این افراد سرکارند، پرونده فساد روز به روز قطورتر میشود و البته خاک میخورد بدون اینکه کسی به آن رسیدگی کند. پس فریب سروصداها را نخوریم؛ فوتبال فاسد ایران همچنان در حال بیتالمالخوری است.