ناترازی انرژی و مصائب پیش روی صنعت
قاسم خرمی - مدیرکل روابط عمومی وزارت صمت
روز چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ را با خبر گوش خراش پیروزی جناب ترامپ از خواب پریدم. دست به دست شدن قدرت بین دو حزب دموکرات و جمهوری خواه در نظام سیاسی آمریکا، امری طبیعی است اما بازگشت مجدد ترامپ به قدرت، به هیچ وجه، پدیده ای عادی نیست. پیش تر برویم، بیشتر متوجه خواهیم شد
باید بپذیریم که حزب جمهوری خواه در آمریکا پیروز انتخابات نشده بلکه « پدیده ترامپ» یا بطور دقیقتر « جریان ترامپیسم» به پیروزی رسیده است. خوب یا بد، این واقعیت امروز جامعه آمریکاست و باید در مسیر حفظ منافع ملی، این واقعیت های هر چند تلخ را پیش روی داشته باشیم.
در مسیر حرکت به اداره بودم که از انتشار نامه جمعی از فعالان صنعت فولاد به وزیر صمت مطلع شدم. خواهان اتخاذ تدابیری برای پیشگیری از قطع گاز فولادسازان با شروع فصل سرما بودند. اگر چه یکی از شرکت ها، محض محکم کاری، نامه دوبار امضاء کرده بود. اما نامه لحن انتقادی و اعتراضی نداشت و دغدغه های بسیار درستی را مطرح کرده بودند. نوشته بودند که ما در مناطق محروم و کمتر برخور کشور فعالیت داریم و اختلال در روند تولید این واحدها می تواند روی اشتغال و معیشت مردم این مناطق هم تاثیر گذار باشد.
در این فقره، تولید کننده ها، حرف خیلی واضح و سر راستی می زنند. می گویند وقتی بنا به هر ملاحظه ای برق و گاز ما قطع می شود و ما امکان استفاده از ظرفیت های کامل تولیدی خودمان را نداریم، در عوض، تعهدات ما نسبت به پرداخت حقوق و بیمه کارکنان و پرداخت مالیات و صنایع بالادستی و پایین دستی، همچنان مستدام و پا برجاست. بیمه و تامین اجتماعی هم( که قربونش برم) این حق را دارد که هر وقت اراده کند کل حساب های بانکی ما را بابت تعلل در پرداخت بیمه کارکنان توقیف کند !
الغرض؛ موضوع ناترازی انرژی و بطور خاص کمبود برق در تابستان و گاز در زمستان یک واقعیت انکار ناپذیر است یا حداقل دیگه امثال من، هنر و توان تکذیب و انکار نداریم. سرمایه گذاری های زیر ساختی باید انجام می شد که طی سنوات قبل نشده است و دومین تولیدکننده گاز جهان را به این روز انداخته است. البته هنوز برای نوسازی تجهیزات و سرمایه گذاری ها خیلی دیر نشده است اما از یک زمان به بعد، به جرات می توان گفت، دیگه دیره!! ( حکایت من ظاهرا همان حکایت «اصلاح طلب اصلاح ناپذیز» است. خیلی اوضاع خوبی دارم که از این حرف ها هم می زنم!)
ساعت ۱۰ صبح همانروز با مدیران روابط عمومی یکی از وزارتخانه های تامین کننده انرژی جلسه مشترک داشتیم. ما از نیازهای صنعت به انرژی گفتیم و آنها از برخی محدودیت ها، سخن گفتند. اوضاع انرژی گل و بلبل نیست اما ناامید کننده هم نیست. البته ما در بخش صنعت به لحاظ تامین سوخت، سال راحتی را انتظار نمی کشیم.
به گمان من، راه مواجهه با جریان ترامپیسم در سطح بین المللی و راه عبور از ناترازی های انرژی در داخل تا حدودی شبیه هم است. برای مقابله با اولی باید به تقویت انسجام بیشتر میان حاکمیت و دولت و ملت مبادرت کنیم. یک ایران متحد و منسجم، به این راحتی ها قابل خدشه و آسیب نیست. منظورم وفاق دوطرفه است وگرنه
تا که از جانب معشوق نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
برای غلبه بر دومی، یعنی ناترازی انرژی هم باید بامردم صادق باشیم و واقعیت ها را شفاف در میان بگذاریم و از آنها طلب پشتیبانی و حمایت کنیم و اجازه ندهیم رسانه های خارجی، بی جهت توی دل مردم را خالی کنند. ضمنا برای فرهنگ سازی در مصرف بهینه سوخت هم باید از زاویه فرهنگ سیاسی یعنی نوع نگرش متقابل دولت و مردم، ورود کرد.
حدود ساعت ۴و نیم عصر وزیر دارایی سودان به همراه هیاتی پرشمار با آقای مهندس اتابک وزیر صمت دیدار و نشست داشتند. جا نبود بشینم و من به احترام وزیر سودانی سرپا ایستادم.
سودانی ها تقاضا داشتند یک مرکز تجاری مشترک در خارطوم تاسیس کنیم که به مثابه نمایشگاه دائمی برای تجار ایرانی باشد؛ شبیه چیزی که ماه قبل در ارمنستان تاسیس شد. یک مقدار هم از قدرت اقتصادی و صنعتی ایران تعریف کردند و به شوخی و جدی چیزی گفتند که وزیر صمت هم فی الفور متذکر شد که ما برای چنین کاری مجوز شرعی نداریم.
ساعت حدود ۸ شب باوزیر گفتگوی مختصری از مسیر اتاق ایشان تا پارکینگ داشتم که ناتمام ماند و ماند برای هفته بعد...