جهان اقتصاد بررسی می‌کند: دلار، دماسنج روان جامعه

  آمنه قدیم پرست روزنامه‌نگار  

شناسه خبر: 184700
جهان اقتصاد بررسی می‌کند:
دلار، دماسنج روان جامعه

نرخ ارز در ایران سال‌هاست که از یک متغیر صرفاً اقتصادی عبور کرده و به شاخصی چندوجهی تبدیل شده که هم‌زمان بازتاب‌دهنده سیاست، انتظارات اجتماعی، ساختارهای معیوب اقتصادی و حتی روان جمعی جامعه است. بررسی نوسانات نرخ ارز بدون در نظر گرفتن این درهم‌تنیدگی پیچیده، تحلیلی ناقص و گمراه‌کننده خواهد بود. مهم‌ترین عامل نوسانات ارزی در ایران نه یک متغیر واحد بلکه برهم‌کنش چند عامل مزمن و کوتاه‌مدت است که در بستر اقتصاد ایران عمل می‌کنند در وهله نخست ساختار درآمدهای ارزی کشور نقشی تعیین‌کننده دارد اقتصاد ایران به‌طور تاریخی به درآمدهای نفتی وابسته بوده و همین وابستگی نرخ ارز را به‌شدت در معرض شوک‌های بیرونی قرار داده است. هرگونه اختلال در فروش نفت، انتقال ارز یا بازگشت منابع ارزی مستقیماً خود را در بازار ارز نشان می‌دهد این وابستگی باعث شده که نرخ ارز نه بر پایه مزیت‌های تولیدی و صادرات غیرنفتی بلکه بر اساس دسترسی دولت به منابع ارزی تنظیم شود تا زمانی که ارز حاصل از صادرات غیرنفتی به یک پشتوانه پایدار و قابل اتکا تبدیل نشود، بازار ارز همواره مستعد نوسان‌های شدید خواهد بود.

عامل دوم سیاست‌های پولی و مالی است رشد مزمن نقدینگی که ریشه در کسری بودجه‌های مکرر و شیوه‌های جبران آن دارد یکی از اصلی‌ترین موتورهای تضعیف پول ملی محسوب می‌شود. وقتی حجم نقدینگی با سرعتی بسیار بیشتر از رشد تولید افزایش می‌یابد فشار آن دیر یا زود به بازار دارایی‌ها از جمله ارز منتقل می‌شود تجربه نشان داده که کنترل دستوری نرخ ارز بدون مهار نقدینگی صرفاً به تعویق انداختن بحران است. سیاست‌گذار پولی زمانی می‌تواند مدعی مدیریت بازار ارز باشد که ابتدا انضباط پولی و مالی را به‌عنوان پیش‌شرط بپذیرد.

نقش انتظارات تورمی و روان بازار نیز در ایران بسیار پررنگ است بازار ارز بیش از آنکه به واقعیت‌های جاری واکنش نشان دهد به آینده‌ای که فعالان اقتصادی در ذهن خود ترسیم می‌کنند حساس است. اخبار، شایعات، سیگنال‌های سیاسی و حتی اظهارنظرهای غیرکارشناسی می‌توانند به‌ سرعت انتظارات را تغییر دهند در چنین فضایی، ارز به یک ابزار پوشش ریسک تبدیل می‌شود و تقاضای احتیاطی و سفته‌بازانه تشدید می‌شود بخشی از نوسانات شدید ارزی نه حاصل کمبود واقعی ارز بلکه نتیجه ضعف در مدیریت انتظارات و ارتباطات اقتصادی است.

نظام چند نرخی ارز نیز یکی از عوامل مزمن بی‌ثباتی محسوب می‌شود فاصله میان نرخ‌های رسمی و غیررسمی، رانت، فساد و انگیزه‌های آربیتراژی ایجاد می‌کند و به‌ جای کاهش تقاضا آن را تشدید می‌کند هرچه این شکاف عمیق‌تر شده بی‌ثباتی بازار بیشتر شده است تداوم چند نرخی بودن ارز نه‌تنها به عدالت اقتصادی کمک نکرده بلکه اعتماد فعالان اقتصادی را نیز تضعیف کرده است.

نباید از نقش تجارت خارجی و تراز پرداخت‌ها غافل شد محدودیت‌های نقل‌ و انتقال پول، هزینه‌های بالای مبادله و زمان‌بر بودن بازگشت ارز صادراتی عرضه ارز را در بازار داخلی با اختلال مواجه می‌کند در مقابل تقاضا برای واردات، سفر، خدمات و حتی خروج سرمایه فشار مضاعفی بر بازار وارد می‌کند هر سیاستی که به تسهیل تجارت قانونی و بازگشت شفاف ارز کمک کند اثر مستقیم و مثبت بر ثبات ارزی خواهد داشت.

نرخ ارز در ایران آینه‌ای است که ضعف‌های ساختاری اقتصاد را بی‌پرده نشان می‌دهد نمی‌توان انتظار داشت با ابزارهای کوتاه‌مدت، بازاری که تحت تأثیر دهه‌ها عدم تعادل است، آرام شود. ثبات ارزی نه با سرکوب قیمت بلکه با اصلاحات تدریجی، شفافیت، پیش‌بینی‌پذیری و بازسازی اعتماد عمومی امکان‌پذیر است اگر سیاست‌گذار بپذیرد که نرخ ارز پیام‌رسان واقعیت‌های اقتصادی است نه دشمنی که باید با آن جنگید آن‌گاه می‌توان امیدوار بود که نوسانات جای خود را به ثبات نسبی و قابل مدیریت بدهد؛ ثباتی که پیش‌نیاز رشد، سرمایه‌گذاری و آرامش اقتصادی جامعه است.

ارسال نظر
پربیننده‌ترین اخبار