جهان اقتصاد بررسی میکند: مهار تورم بدون اصلاح بانکها؛ رؤیا یا واقعیت؟
آمنه قدیم پرست روزنامهنگار
بانکها در اقتصاد ایران نه صرفاً یک نهاد مالی بلکه یکی از بازیگران اصلی صحنه تورم هستند بازیگری که هم میتواند به مهار آتش گرانی کمک کند و هم اگر از مسیر درست خارج شود خود به هیزم این آتش بدل شود. بررسی نقش بانکها در مهار تورم ایران نیازمند نگاهی واقعبینانه، فنی و بهدور از شعار است نگاهی که هم محدودیتهای ساختاری اقتصاد ایران را ببیند و هم مسئولیتهای انکارناپذیر شبکه بانکی را.
تورم در ایران پیش از آنکه یک پدیده صرفاً پولی باشد نتیجه برهمکنش پیچیدهای از کسری بودجه مزمن دولت، ناترازیهای عمیق بانکی، انتظارات تورمی، شوکهای بیرونی و ضعف حکمرانی اقتصادی است با این حال، تجربه چند دهه گذشته نشان میدهد که کانال پول و اعتبار یعنی همان جایی که بانکها نقشآفرینی میکنند یکی از سریعترین و اثرگذارترین مسیرهای انتقال تورم به زندگی مردم است. وقتی بانکها بیمحابا خلق اعتبار میکنند وقتی اضافهبرداشت از بانک مرکزی به رویهای عادی تبدیل میشود و وقتی تسهیلات به جای تولید روانه فعالیتهای غیرمولد و سفتهبازانه میشود نتیجه چیزی جز فشار تورمی بیشتر نخواهد بود.
بانکها در مهار تورم سه نقش کلیدی دارند: کنترل رشد ترازنامه، هدایت صحیح اعتبار و مدیریت انتظارات در سالهای اخیر، سیاستگذار پولی تلاش کرده با اعمال محدودیت بر رشد ترازنامه بانکها، جلوی خلق پول بیضابطه را بگیرد این سیاست اگرچه در ظاهر سختگیرانه به نظر میرسد اما از نگاه کارشناسی یکی از معدود ابزارهای عملی برای مهار تورم در شرایط فعلی اقتصاد ایران است.
تجربه نشان داده هر زمان که رشد ترازنامه بانکها از کنترل خارج شده چند ماه بعد موج تورمی جدیدی به بازارها رسیدهاست البته باید صادقانه گفت که اجرای این سیاست بدون اصلاح ساختار بانکهای ناتراز میتواند به کاهش اعتباردهی سالم و فشار بر بخش تولید منجر شود، موضوعی که خود نیازمند ظرافت در اجراست.
نکته مهم دیگر کیفیت تخصیص تسهیلات است بانکها اگر منابع خود را به سمت بنگاههای مولد، پروژههای دارای توجیه اقتصادی و زنجیرههای ارزش واقعی هدایت کنند حتی در شرایط تورمی نیز میتوانند نقش ضدتورمی ایفا کنند تولیدبیشتر، عرضه بالاتر و کاهش گلوگاههای اقتصادی و در نهایت به تعدیل قیمتها کمک میکند اما واقعیت تلخ اینجاست که بخشی از تسهیلات بانکی در سالهای گذشته یاصرف بازپرداخت بدهیهای قدیمی شده یا در بازارهایی مانند مسکن، ارز و طلا به گردش درآمده است این رفتار نه تنها کمکی به مهار تورم نمیکند بلکه انتظارات تورمی را تشدید میکند و فاصله میان بخش مالی و بخش واقعی اقتصاد را افزایش میدهد.
یکی از ضعفهای جدی شبکه بانکی ایران وابستگی بیش از حد به منابع بانک مرکزی است اضافهبرداشتها، خطوط اعتباری پنهان و آشکار و بدهیهای انباشته عملاً استقلال سیاست پولی را تضعیف کرده و کنترل تورم را دشوارتر ساخته است تا زمانی که بانکها احساس کنند در نهایت یک نهاد بالادستی کسریهایشان را پوشش میدهد انگیزهای جدی برای اصلاح ساختار، کاهش هزینهها و افزایش بهرهوری نخواهند داشت مهار تورم بدون انضباط بانکی بیشتر شبیه یک آرزوست تا یک برنامه عملی.
شایان ذکر است که نباید نقش مثبت بانکها در مدیریت انتظارات تورمی را نادیده گرفت نرخ سود سپرده و تسهیلات پیام روشنی به فعالان اقتصادی و خانوارها میدهد وقتی نرخ سود واقعی منفی است، طبیعی است که مردم به دنبال تبدیل پول خود به داراییهای جایگزین بروند و این خود محرک تورم است در این زمینه افزایش منطقی و حسابشده نرخ سود اگر همراه با ثبات سیاستی و شفافیت باشد میتواند بخشی از نقدینگی سرگردان را مهار کند البته این سیاست باید با دقت اجرا شود تا به رکود عمیقتر منجر نشود تعادلی که رسیدن به آن هنر سیاستگذار پولی و شبکه بانکی است.
نقش بانکها در مهار تورم، جدا از سیاستهای دولت قابل بررسی نیست وقتی دولت با کسری بودجه بالا مواجه است و سادهترین راه تأمین مالی، فشار غیرمستقیم بر شبکه بانکی است بانکها عملاً در موقعیتی قرار میگیرند که انتخابهایشان محدود میشود.