آینده روزنامهنگاری سنتی در عصر اینفلوئنسرها
اشرف سادات جلال زاده _ روزنامه نگار _

رسانههای سنتی روزگاری تنها مرجع خبر و تحلیل بودند؛ روزنامهای که صبح به دست مخاطب میرسید، نقشهی فهم او از جهان را ترسیم میکرد. اما امروز، یک اینفلوئنسر با تلفن همراهش میتواند میلیونها نفر را در لحظه تحت تأثیر قرار دهد.
این تغییر، پرسشی اساسی پیش روی ما میگذارد وقتی مرجعیت خبر از تحریریههای حرفهای به افراد منفرد منتقل میشود، حقیقت چه سرنوشتی خواهد داشت؟ روزنامهنگاری سنتی بر پایهی قواعدی چون راستیآزمایی، مسئولیت اجتماعی و بیطرفی بنا شده بود، در حالیکه اینفلوئنسرها سرمایهی اصلیشان «اعتماد شخصی» و «جذابیت فردی» است.
نتیجه آنکه مخاطب به جای پیگیری حقیقت، بیشتر در پی همراهی با سلیقه و شخصیت محبوبش حرکت میکند. اقتصاد رسانه هم به کلی تغییر کرده است دیگر فروش نسخه و آگهی چاپی تعیینکننده نیست، بلکه الگوریتمها و تبلیغات مستقیم شبکههای اجتماعی میداندارند. همین مرز میان خبر و تبلیغ را بیش از پیش کمرنگ کرده است.
با این حال، پایان روزنامهنگاری سنتی فرا نرسیده است. همچنان اعتبار رسانههای حرفهای برای بسیاری معیار اعتماد است و حتی اینفلوئنسرها نیز برای مشروعیت خود به نقل از آنها متوسل میشوند. آینده نه در حذف یکی و برتری دیگری، بلکه در همزیستی و ترکیب این دو است: روزنامهنگاریای که همچنان پاسدار دقت و اعتبار بماند، اما زبان و ریتم شبکههای اجتماعی را بشناسد. در غیر این صورت، حقیقت در هیاهوی جذابیتها گم خواهد شد و رسانه به جای آگاهیبخشی، به سرگرمی تقلیل مییابد
با این همه، تجربه نشان داده که در لحظههای بحرانی از حوادث طبیعی گرفته تا تحولات سیاسی همچنان مردم به رسانههای معتبر رجوع میکنند. یعنی نیاز به مرجعیت حرفهای از میان نرفته، بلکه شکل بیان آن تغییر کرده است. آینده متعلق به روزنامهنگاریای است که بتواند دقت و اعتبار سنتی را با سرعت و جذابیت شبکههای اجتماعی ترکیب کند.
اگر رسانههای سنتی در لاک قدیمی خود بمانند، به حاشیه رانده خواهند شد؛ اما اگر زبان نسل جدید را بفهمند، از ظرفیتهای فضای دیجیتال استفاده کنند و همچنان پاسدار حقیقت بمانند میتوانند نه تنها زنده بمانند، بلکه نقش تعیینکنندهای در هدایت افکار عمومی آینده ایفا کنند