فولاد در تله قیمتسازی؛ سازوکار بورس کالا نیازمند بازنگری فوری است
راضیه احمدوند

بورس کالا، بهعنوان بستر قانونی کشف قیمت مبتنی بر عرضه و تقاضا، این روزها با انتقاداتی جدی از سوی فعالان صنعت فولاد مواجه شده است. کارشناسان و تولیدکنندگان معتقدند که این نهاد در عمل از نقش تسهیلگر خود فاصله گرفته و به ابزاری برای اجرای سیاستهای قیمتگذاری دستوری تبدیل شده است؛ روندی که تداوم آن میتواند تهدیدی جدی برای آینده تولید ملی، اشتغال صنعتی و سرمایهگذاری در بخش فولاد باشد.
در هفتهها و ماههای اخیر، انتقاد از عملکرد بورس کالای ایران در حوزه قیمتگذاری محصولات فولادی، وارد فاز جدیدی شده است. شرایط فعلی بازار فولاد – که همزمان با رکود تقاضا، افزایش هزینههای تولید، و فشارهای بینالمللی همراه است – سبب شده است فعالان این حوزه نسبت به آنچه «مداخله غیرکارشناسی در سازوکار کشف قیمت» مینامند، بهشدت اعتراض کنند.
یکی از صریحترین مواضع در این زمینه را بهرام سبحانی، رئیس انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران، مطرح کرده است. وی در گفتوگویی رسمی با اشاره به نقش حیاتی بورس کالا در سلامت اقتصاد صنعتی کشور اظهار داشته:
«در هیچیک از بورسهای معتبر دنیا، نهاد بورس قیمتگذار نیست؛ بلکه عرضهکننده، بر اساس هزینههای واقعی تولید، قیمت پایه را تعیین میکند و رقابت میان خریداران، قیمت نهایی را مشخص میکند. اما متأسفانه در شرایط فعلی، این روند معکوس شده و خود بورس در جایگاه قیمتگذار نشسته است. این نهتنها با منطق بازار آزاد و اصول اقتصادی سازگار نیست، بلکه در عمل به کاهش انگیزه تولید و اخلال در توازن زنجیره فولاد منجر میشود.»
وظیفه اصلی بورس کالا، ایجاد بستری شفاف برای رقابت میان عرضه و تقاضا و کشف قیمتهای منطبق با واقعیتهای بازار است. اما زمانی که قیمتها از بالا و بهصورت دستوری تعیین و اعلام میشود، این مأموریت دچار اختلال میشود. چنین مداخلاتی نهتنها مانع از کشف قیمت واقعی میشوند، بلکه موجب کاهش شفافیت، افزایش رانت و سردرگمی بازیگران بازار خواهند شد.
صنعت فولاد، یک زنجیره بهمپیوسته از استخراج مواد اولیه تا تولید محصول نهایی را در بر میگیرد. در این زنجیره، قیمتگذاری باید با در نظر گرفتن هزینههای واقعی تولید در هر حلقه، نرخ ارز، انرژی، دستمزد و هزینه سرمایه انجام شود. تعیین نرخهای مقطوع و بعضاً غیرمنطقی از سوی بورس، بدون درنظر گرفتن توافقات درونزنجیرهای، نهتنها موجب گسست در روابط تجاری میشود، بلکه به تضعیف رقابت سالم و ایجاد نارضایتی میان تولیدکنندگان در سطوح مختلف این صنعت منجر شده است.
اصرار بر اجرای سیاستهای قیمتگذاری دستوری، در بلندمدت اثرات زیانباری بر پیکره تولید فولاد خواهد داشت. این آثار شامل موارد زیر است:
انباشت زیان در واحدهای تولیدی بهویژه در حلقههای پاییندستی
کاهش سرمایهگذاری جدید و فرسایش سرمایه فعلی
اختلال در جریان نقدینگی و افزایش بدهیهای صنعتی
تعطیلی خطوط تولید و از دست رفتن اشتغال مستقیم و غیرمستقیم
رشد بازارهای غیررسمی و کاهش شفافیت تجاری
تضعیف موقعیت رقابتی ایران در بازارهای صادراتی فولاد
بورس کالا یکی از ارکان اصلی بازار سرمایه ایران است. زمانی که فرآیند کشف قیمت در این نهاد با دخالت و سیاستگذاری غیرمنعطف همراه شود، اعتماد فعالان اقتصادی به کل بازار زیر سؤال میرود. این مسئله نهتنها موجب خروج برخی شرکتها از فرآیند عرضه رسمی میشود، بلکه در نهایت میتواند موجب کاهش مشارکت سرمایهگذاران و تضعیف جایگاه بازار سرمایه در اقتصاد ملی شود.
صنعت فولاد، بهعنوان یکی از پایههای توسعه صنعتی و موتور محرک صادرات غیرنفتی کشور، در معرض مخاطراتی قرار گرفته که ریشه آن در تصمیمات ساختاری و سیاستگذاریهای ناهماهنگ است. نهادهای تنظیمگر از جمله بورس کالا، اگر میخواهند نقش مؤثری در توسعه پایدار ایفا کنند، باید از مداخله مستقیم در فرآیندهای بازار پرهیز کرده و به مأموریت اصلی خود یعنی **تسهیل رقابت، ایجاد شفافیت و تقویت مکانیزم عرضه و تقاضا** بازگردند.
بازنگری در رویههای جاری بورس کالا، بهویژه در حوزه فولاد، اکنون دیگر یک پیشنهاد نیست، بلکه ضرورتی فوری برای حفظ تولید ملی، اشتغال و سلامت بازار سرمایه است. ایجاد گفتوگوی کارشناسی میان بخش خصوصی، نهادهای حاکمیتی و بورس کالا، میتواند راهی برای اصلاح تدریجی و مبتنی بر واقعیتهای اقتصادی باشد.