اهمیت تامین اجتماعی در معماری شهری
پژوهشگر مسعود پورجم یادداشت

در تاریخ شهرهای بزرگ، همواره بناهایی وجود داشتهاند که نه صرفاً برای شکوه و جلوه معماری، بلکه برای رفع نیازهای عمومی جامعه ساخته میشدند. این بناها که در منابع تاریخی با عنوان مجموعههای ابوابالبر شناخته میشوند، در حقیقت نوعی تجربه تاریخی از تأمین اجتماعی پیشامدرن به شمار میروند. تجربهای که با هدف حمایت از اقشار مختلف جامعه، فراهم کردن آموزش، بهداشت، عبادت و حتی تفریح عمومی شکل گرفت.
اگر به کالبد شهرهای اسلامی در سدههای میانه بنگریم، ردپای این سنت را در بسیاری از مراکز مهم تمدنی مشاهده میکنیم. معماری الهام گرفته از اماکن مقدس، فضایی میآفرید که در آن مسجد در کنار مدرسه، کتابخانه، دارالایتام، حمام عمومی، مطبخخانه و حتی مهمانسرا قرار میگرفت.
در واقع، یک شهر کوچک در دل شهر بزرگتر، با کارکردی کاملاً اجتماعی و برای خدمت به همه اقشار جامعه، فارغ از جایگاه و موقعیت آنان.
از میان نمونههای برجسته، میتوان به شهرهایی چون تبریز و یزد اشاره کرد که در قرون میانه اسلامی میزبان چنین مجموعههایی بودند. اما نقطه عطف این جریان را باید در دوران ایلخانان جستوجو کرد؛ زمانی که محمود غازان، از ایلخانان مسلمانشده، با درکی عمیق از نیازهای اجتماعی زمانه، دست به تأسیس یکی از عظیمترین مجموعههای عامالمنفعه زد.
غازانخان در منطقهای که امروز به آن «شنبغازان» گفته میشود، مقبرهای باشکوه با پلان دوازدهضلعی برای خود ساخت. اما آنچه اهمیت بیشتری داشت، بناهایی بود که در اطراف این مقبره برپا کرد. مسجدی برای عبادت، کتابخانهای غنی برای دانشپژوهان، مدرسهای برای تعلیم، حمامهای عمومی برای استفاده روزانه مردم و بسیاری بناهای دیگر. در حقیقت، شنبغازان تنها آرامگاه یک فرمانروا نبود؛ بلکه مجموعهای کامل از خدمات اجتماعی بود که شهروندان، از کودک کار گرفته تا سالخوردگان، از آن بهرهمند میشدند.
وقفنامه این مجموعه نکات جالبی را آشکار میسازد. در آن، مقرراتی برای سرپرستی زنان بیوه تعیین شده بود. همچنین کودکانی که به ناچار کار میکردند، اگر کوزه یا وسیلهای از دستشان میافتاد و میشکست، از سوی مجموعه کوزهای نو دریافت میکردند تا متحمل زیان نشوند.
حتی در پشتبام بناها ظروفی پر از دانه برای پرندگان قرار داده میشد. این جزئیات نشان میدهد که نگاه مجموعههای ابوابالبر تنها به انسان محدود نبود، بلکه حیوانات نیز در دایره این حمایت جای داشتند.
یکی دیگر از نمونههای درخشان این سنت، ربع رشیدی در تبریز است. این مجموعه عظیم که به همت خواجه رشیدالدین فضلالله از دولتمردان بزرگ این دوره ساخته شد، نهتنها مدرسه و کتابخانه داشت، بلکه با مطبخهای عمومی خود نان و غذای گرم برای نیازمندان و یتیمان فراهم میکرد. ربع رشیدی همچون شنبغازان، نمونهای از مدیریت هدفمند اجتماعی بود که خدماتش به صورت نظاممند و بر اساس برنامه مشخص انجام میگرفت.
این سنت نیکو محدود به دوره ایلخانان نماند. در دورههای بعد، نمونههای دیگری از این مجموعهها در شهرهایی چون یزد ساخته شد. کارکرد آنها همواره یکسان بود: تأمین نیازهای اولیه مردم، کاستن از آلام گروههای محروم و ایجاد فضایی برای آموزش و پرورش نسل آینده.
اگر با نگاهی امروزی به این بناها بنگریم، میتوان آنها را شکل ابتدایی «تأمین اجتماعی» دانست؛ با این تفاوت که در آن روزگار، به جای نهادهای دولتی یا سازمانهای مدرن، این نقش را مجموعههای وقفی و خیریه بر عهده داشتند.
در دل این بناها، روح همیاری و تعاون نهفته بود؛ مفهومی که جوامع اسلامی از دیرباز به آن اهمیت میدادند.
نکته جالب این است که این اقدامات عظیم نهتنها نیازهای فوری مردم را پاسخ میداد، بلکه حس تعلق اجتماعی را نیز تقویت میکرد. وقتی فردی میدید که برای او، خانوادهاش، کودکانش و حتی پرندگان شهر اندیشیده شده است، پیوندی عاطفی با شهر و حاکمان خود پیدا میکرد. همین امر سبب میشد که معماری و خدمات عمومی، بخشی جدانشدنی از هویت شهرهای اسلامی باشد.
امروز، در دنیایی که شهرهای بزرگ با چالشهای گوناگون اجتماعی روبهرو هستند، بازخوانی این تجربه تاریخی میتواند الهامبخش باشد. شاید نتوان عیناً همان بناها و کارکردها را بازآفرینی کرد اما میتوان از فلسفه پشت آنها درس گرفت: طراحی مجموعههایی که نیازهای گوناگون جامعه را در کنار هم برآورده سازند. فضایی که در آن آموزش، بهداشت، فرهنگ، تفریح و حمایت اجتماعی همزمان در دسترس همه اقشار قرار گیرد.
گذشتگان ما با ساخت مجموعههای ابوابالبر نشان دادند که میتوان به جامعهای مطلوب اندیشید؛ جامعهای که هیچکس در آن فراموش نشود.
امروز نیز، با برنامهریزی دقیق و همت جمعی، میتوان همان آرمان را در قالبی نوین ادامه داد.
این میراث تاریخی یادآور آن است که معماری تنها ساخت دیوار و سقف نیست؛ بلکه بستری برای زندگی بهتر و انسانیتر همه افراد جامعه است.