تحریمهای ناعادلانه؛ زخمی بر پیکر اقتصاد و کرامت مردم ایران
اشرف سادات جلالزاده _روزنامه نگار_

ایران بار دیگر در معرض تحریمهای گسترده بینالمللی قرار گرفته است. تحریمهایی که نه تنها دولت یا سیاستمداران را هدف قرار میدهند، بلکه مستقیماً زندگی میلیونها شهروند عادی را تحت تأثیر قرار میدهند. امروز در بازار و خیابان، افزایش بیسابقه نرخ ارز و رسیدن دلار به محدوده ۱۰۶ تا ۱۰۸ هزار تومان، تنها یک عدد اقتصادی نیست؛ بلکه نمود آشکار کاهش قدرت خرید، کوچکتر شدن سفره خانوادهها و فشار مضاعف بر طبقات کمدرآمد است. این روند، نتیجه مستقیم سیاستهای یکجانبه خارجی است و پیامدهای آن فراتر از اعداد و ارقام اقتصادی ملموس است.
تحریمهای مالی و بانکی محدودیتهای شدیدی بر تجارت، سرمایهگذاری و گردش پول ایجاد کردهاند. این فشارها باعث رکود تولید، تعطیلی بسیاری از واحدهای صنعتی کوچک و متوسط و افزایش نرخ بیکاری شدهاند. بر اساس تحلیلهای اقتصادی، کاهش شدید درآمدهای ارزی و محدودیت نقلوانتقال مالی میتواند رشد اقتصادی ایران را برای چند سال متوقف کند و فقر و نابرابری را تشدید نماید. ایران کشوری است با ذخایر عظیم نفت و گاز و ظرفیتهای انسانی بینظیر، اما به جای شکوفایی اقتصادی، به ورطه فشار و فرسایش افتاده است؛ تناقضی تلخ که تنها به دلیل تصمیمات سیاسی ناعادلانه ایجاد شده است.
در حوزه سلامت، تأثیر تحریمها بهمراتب دردناکتر است. هرچند تحریمکنندگان بهطور رسمی معافیتهای بشردوستانه اعلام میکنند، اما در عمل زنجیره تأمین دارو و تجهیزات پزشکی مختل شده است. بیماران خاص، کودکان مبتلا به بیماریهای نادر و سالمندان بیش از همه قربانی این شرایطاند. کمبود داروهای حیاتی و تجهیزات پزشکی به معنای نقض آشکار حقوق بشر است؛ چرا که میلیونها انسان بیگناه و بدون اختیار سیاسی، مجبور به تحمل رنج و حتی تهدید جانی میشوند. دادههای سازمانهای بینالمللی نشان میدهد که تحریمها مستقیماً به افزایش مرگ و میر و کاهش کیفیت زندگی در کشورهای تحت فشار منجر میشوند.
در سطح بینالمللی، نقش سازمان ملل متحد و سایر نهادهای حقوق بشری بیش از همیشه حیاتی است. انتظار مردم ایران این است که این نهادها فراتر از بیانیههای رسمی عمل کنند و سازوکارهای شفاف برای تضمین دسترسی به دارو، غذا و سایر امکانات حیاتی ایجاد کنند. بدون چنین اقداماتی، ادعای حمایت از حقوق بشر تنها شعاری بیپشتوانه باقی میماند. کشورهایی که منابع قدرت و ثروت دارند، نمیتوانند با ابزار تحریم، سلامت و رفاه میلیونها انسان را گروگان بگیرند.
از منظر تاریخی، ایران کشوری صلحجو بوده است. این کشور هیچگاه آغازگر جنگ نبوده و باورهای دینی و فرهنگی آن، تولید و استفاده از سلاحهای کشتار جمعی را نفی میکنند. با وجود این واقعیت، ایران بارها هدف فشارها و بیاعتمادیهای یکجانبه قرار گرفته است. آیا جامعه جهانی نمیتواند با نگاهی انسانی و واقعبینانه به ایران، به جای سیاستهای امنیتی و فشار اقتصادی، مسیر همکاری و عدالت را در پیش گیرد؟
منطقه خاورمیانه نیز خود نمونهای از تضاد میان ثروت و رفاه است. سرزمینی غنی از نفت و گاز که به جای بهرهمندی مردم از منابع خود، سالهاست گرفتار بحران، جنگ و فقر شده است. حرص قدرتهای بزرگ برای کنترل منابع انرژی، امنیت و سیاستهای منطقهای، امنیت و آرامش مردم را تهدید کرده است. ایران، با تمدنی کهن و فرهنگی غنی، سزاوار آن است که از ثروت ملی خود برای توسعه، رفاه و شادی نسلهایش بهرهمند شود، نه اینکه مردمش به دلیل رقابتهای قدرتهای جهانی و تصمیمات سیاسی بیرونی، رنج بکشند.
تحریمها همچنین تأثیر روانی و اجتماعی قابل توجهی بر جامعه ایران داشتهاند. احساس نابرابری، بیعدالتی و ناامیدی در میان شهروندان افزایش یافته و جامعه را به سمت تنش و بیاعتمادی سوق داده است. این موضوع به ویژه برای نسل جوان، که حق دارد با امید به آینده رشد کند و فرصتهای برابر داشته باشد، پیامدهای طولانیمدت و خطرناکی دارد.
در پایان، باید تأکید کرد که مردم ایران، مردمی نجیب، شریف و صبور هستند. آنان مسئول تصمیمات سیاسی کلان یا رقابتهای قدرتهای جهانی نیستند، اما بیشترین آسیب را از آن متحمل میشوند. تحریمهای یکجانبه و فراگیر، چیزی جز ظلم تاریخی و نقض آشکار حقوق بشر نیست. امروز بیش از هر زمان دیگری، ایران و ایرانیان نیازمند همدلی و درک جهانیاند. سکوت در برابر این بیعدالتی، همراهی با ظلم است. زمان آن رسیده که جامعه جهانی، بهویژه سازمان ملل متحد، در عمل نه در شعار، به دفاع از عدالت و کرامت انسانی برخیزد.