جهان اقتصاد گزارش می دهد
وقتی صنعت هم تشنه برق است!
گلناز پرتوی مهر
تابستان آمده و با خودش نهتنها گرما، که قطعی برق، فرسودگی شبکه، هشدارهای وزارت نیرو و نگرانیهای جدی برای آیندهی انرژی را هم آورده. داستان مصرف برق در ایران دیگر شبیه یک تراژدی کلاسیک نیست؛ بیشتر به فانتزیای میماند که قهرمانش کولر آبیست، ضدقهرمانش بیتکوین و قربانیاش شبکهی ملی برق.
با شروع تابستان، مصرف برق در کشور به شکل تصاعدی افزایش مییابد. آمارها نشان میدهد در تیرماه امسال، رکورد مصرف لحظهای برق از ۷۲ هزار مگاوات گذشت. این در حالیست که ظرفیت تولید برق کشور، با خوشبینی و تمام توان ممکن، نزدیک به ۷۰ هزار مگاوات است. سادهتر بگوییم: داریم بیشتر از آنچه میتوانیم تولید کنیم، مصرف میکنیم. و مثل همیشه، این داستان فقط یک معنی دارد: خاموشی در راه است.
براساس این گزارش، بخش زیادی از این مصرف برق به خاطر استفادهی بیرویه از وسایل سرمایشی است. در مناطق جنوبی و مرکزی کشور، گرمای بالای ۴۵ درجه تقریباً کولر را به ابزار بقا تبدیل کرده است. اما مشکل آنجاست که کولرهای گازی پرمصرف، بدون برچسب انرژی یا با نگهداری ضعیف، تبدیل به دشمن اصلی شبکه برق شدهاند.
همزمان، ویترین فروشگاهها، تابلوهای LED، ساختمانهای اداری با چراغهای روشن در طول روز، و حتی برخی پروژههای عمرانی با روشنایی شبانه، همه و همه دستبهدست هم دادهاند تا مصرف برق در اوج تابستان به مرز بحران برسد.
مصرف خانگی تنها بخش ماجرا نیست. صنایع بزرگ کشور – از فولاد تا پتروشیمی – مصرفکنندگان عمده برق هستند. در ماههای گرم سال، وزارت نیرو مجبور میشود برق صنایع را قطع یا محدود کند تا شبکه از فروپاشی نجات یابد. این کار، گرچه لازم است، اما هزینههای سنگینی برای تولید، اشتغال و صادرات دارد.
طبق برآوردها، هر ساعت قطعی برق در یک کارخانه فولاد میتواند میلیونها تومان خسارت وارد کند. این یعنی ما در حال پرداخت هزینه بحران مدیریت انرژی هستیم، چه در خانه و چه در صنعت.
نمیتوان از مصرف بیرویه برق گفت و سراغ ماجرای «ماینرها» نرفت. استخراج رمزارز، اگرچه در بسیاری کشورها قانونی و تحت کنترل انجام میشود، در ایران عمدتاً بهصورت زیرزمینی یا در بهترین حالت نیمهرسمی است. گزارشهایی از استفاده از برق یارانهای کشاورزی یا صنعتی برای ماینینگ وجود دارد.
طبق اعلام وزارت نیرو، سهم استخراج رمزارزها از مصرف برق کشور نزدیک به ۲ هزار مگاوات است؛ یعنی بهاندازهی مصرف یک کلانشهر. در شرایطی که با کمبود برق روبهرو هستیم، این حجم از مصرف، آنهم بدون نظارت مؤثر، کاملاً غیرقابل توجیه است.
یکی دیگر از دلایل پنهان بحران برق، فرسودگی زیرساختهای تولید و توزیع برق است. بسیاری از نیروگاههای کشور، عمر بالای ۳۰ سال دارند. راندمان آنها پایین است، مصرف سوختشان بالاست و در تابستانها با افزایش دمای هوا، از بازدهیشان کاسته میشود.
علاوهبراین، شبکهی توزیع برق (ترانسها، کابلها، تابلوهای برق و...) در بسیاری از نقاط کشور سالهاست که بهروزرسانی نشدهاند. نتیجه؟ اتصالی، نوسان، آتشسوزی و در نهایت خاموشی.
در بسیاری از کمپینهای تبلیغاتی، از مردم خواسته میشود تا با صرفهجویی ۱۰ درصدی در مصرف برق، بحران را پشت سر بگذارند. این توصیه، درست و مؤثر است، اما کافی نیست. صرفهجویی باید به یک فرهنگ تبدیل شود، نه یک واکنش اضطراری.
با اینحال، بدون اصلاح الگوی یارانه انرژی، صرفهجویی به نتیجه نمیرسد. وقتی برق به شکل غیرواقعی ارزان است، انگیزهای برای کاهش مصرف وجود ندارد. مقایسهی قیمت برق در ایران با کشورهای همسایه، نشان میدهد که یارانه پنهان انرژی نهتنها کارآمد نیست، بلکه باعث اسراف نیز شده است.
افزایش بهرهوری نیروگاهها: با بهروزرسانی تجهیزات، افزایش راندمان و تنوعبخشی به منابع تولید (خورشیدی، بادی، ترکیبی).
برنامهریزی هوشمندانه در مصرف: مدیریت بار در ساعات اوج، استفاده از سیستمهای هوشمند خاموشی و تشویق صنایع به مصرف شبانه.
مقابله جدی با ماینینگ غیرقانونی: نصب کنتورهای هوشمند و پیگیری قضایی سوءاستفادهکنندگان.
آموزش و فرهنگسازی: از مدارس تا رسانهها، نیاز به آموزش گسترده در مورد مدیریت انرژی داریم.
اصلاح تعرفهها با حمایت از اقشار ضعیف: بهجای توزیع یارانه به همه، تمرکز روی حمایت هدفمند از خانوارهای کمدرآمد.
بحران برق، یکشبه به وجود نیامده و یکشبه هم حل نمیشود. اما اگر امروز برای اصلاح مصرف، ارتقاء زیرساختها و بازتعریف سیاستهای انرژی اقدام نکنیم، فردا با بحرانهای بزرگتر روبهرو خواهیم شد. برق، مثل اکسیژن است: تا وقتی هست، کسی قدرش را نمیداند. اما وقتی قطع شد، همه چیز از حرکت میایستد.
شاید وقت آن رسیده باشد که به برق نهفقط بهعنوان یک «خدمت عمومی»، بلکه بهعنوان «سرمایهای ملی» نگاه کنیم؛ سرمایهای که اگر از دست برود، بازگرداندنش به همین سادگی نخواهد بود.