«جهان اقتصاد» گزارش می دهد
پیامدهای وخیم ناترازی برق در آینده نزدیک
گلناز پرتوی مهر
در گرمای سوزان تابستان یا سرمای سوزناک زمستان، خاموشیها دیگر فقط یک تجربه شخصی یا محلی نیستند؛ بلکه به نماد یک بحران ملی بدل شدهاند. این بحران، چیزی نیست جز ناترازی در شبکه برق ایران—یعنی شکاف میان تولید و مصرف. شکافی که در حال تبدیل شدن به پرتگاهی برای اقتصاد، صنعت، رفاه اجتماعی و امنیت ملی است.
اگر اقدامی فوری و همهجانبه در دو سال آینده انجام نشود، خاموشیهای برنامهریزیشده به خاموشیهای اجتنابناپذیر و سپس بحران ساختاری در زیرساخت انرژی کشور بدل خواهند شد. این گزارش به بررسی ابعاد ناترازی برق، علل آن، پیامدهای تأخیر در اقدام، و راهکارهای ضروری برای عبور از این بحران در بازهای حیاتی دو ساله میپردازد.
مصرف برق کشور سالانه حدود ۷-۱۰ درصد رشد میکند، اما ظرفیت نیروگاهها با نرخ بسیار پایینتری افزایش مییابد. تنها در تابستان ۱۴۰۲، مصرف برق رکورد ۷۲ هزار مگاوات را شکست، در حالی که ظرفیت عملی نیروگاهها به سختی به ۶۰ هزار مگاوات میرسید.
بیش از ۳۰ درصد از ظرفیت تولیدی کشور مربوط به نیروگاههایی با عمر بیش از ۲۰ سال است. علاوه بر آن، تلفات انتقال و توزیع برق در ایران به حدود ۱۰ درصد میرسد، که نسبت به استاندارد جهانی بسیار بالاست.
بیش از ۹۰ درصد برق کشور از طریق نیروگاههای گازی و حرارتی تولید میشود، که وابسته به گاز طبیعی و گازوئیل هستند. در فصول سرد، با اولویت یافتن مصرف گاز خانگی، سوخترسانی به نیروگاهها دچار اختلال میشود.
قیمت فروش برق به مشترکین بسیار پایینتر از قیمت تمامشده آن است. این مسئله منجر به زیانده بودن شرکتهای برق و کاهش شدید توان سرمایهگذاری برای توسعه نیروگاهی شده است.
صنایع فولاد، سیمان، پتروشیمی، و فناوری اطلاعات بیشترین آسیب را از خاموشیها میبینند. در سالهای اخیر، زیان صنایع بزرگ از خاموشیها به میلیاردها دلار رسیده و حتی صادرات را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
با افزایش ریسک قطع برق، سرمایهگذاران داخلی و خارجی از صنایع انرژیبر فاصله میگیرند و برخی کارخانهها در حال انتقال بخشی از تولید خود به کشورهای همسایه هستند.
ادامه استفاده از سوخت مایع به جای گاز در نیروگاهها، باعث افزایش چشمگیر آلودگی هوا در کلانشهرها شده است. در زمستان ۱۴۰۲، نیروگاهها سهم عمدهای در آلودگی هوای تهران داشتند.
خاموشیها نهتنها رفاه عمومی را مختل میکنند، بلکه میتوانند به افزایش نارضایتیهای اجتماعی، اختلال در خدمات شهری و حتی بحرانهای امنیتی در مقیاس شهری منجر شوند.
بر اساس پیشبینیها، اگر هیچ اقدام مؤثری انجام نشود، در تابستان ۱۴۰۴ کشور با کمبود بیش از ۱۵ هزار مگاوات مواجه خواهد شد؛ یعنی خاموشی در سطح ملی و روزانه.
ساخت یک نیروگاه جدید از مرحله طراحی تا بهرهبرداری، حداقل ۱۸ تا ۲۴ ماه زمان میبرد. بنابراین، اگر پروژهها از همین حالا آغاز نشوند، در سالهای بحرانی پیشرو ثمری نخواهند داشت.
با گشایشهای نسبی سیاسی یا دیپلماسی انرژی منطقهای، میتوان از فرصت برای جذب سرمایه خارجی یا فناوری نیروگاهی استفاده کرد. این پنجره ممکن است زود بسته شود.
اقتصاد دیجیتال، خودروهای برقی، و رشد فناوریهای هوشمند، همه نیازمند شبکهای باثبات و پایدارند. ادامه ناترازی، مانعی جدی بر سر راه تحول اقتصادی دیجیتال در ایران خواهد بود.
نیاز فوری به ۱۰ هزار مگاوات ظرفیت جدید وجود دارد. احداث نیروگاههای سیکل ترکیبی، بهرهوری بالا و زمان ساخت معقولی دارند. دولت میتواند با جذب سرمایهگذار خصوصی، این پروژهها را تسریع کند.
نوسازی شبکه انتقال و توزیع و نصب تجهیزات هوشمند، میتواند تا ۵۰۰۰ مگاوات صرفهجویی مؤثر ایجاد کند. پروژههای مدیریت بار هوشمند و تعرفههای تشویقی نیز باید اجرا شوند.
توسعه برق خورشیدی، بادی، و نیروگاههای زبالهسوز میتواند همزمان به کاهش آلودگی و کاهش وابستگی به گاز کمک کند. ایران پتانسیل نصب بیش از ۴۰ هزار مگاوات برق تجدیدپذیر را دارد.
بدون اصلاح اقتصادی تعرفهها، هیچ انگیزهای برای صرفهجویی یا سرمایهگذاری وجود ندارد. باید با حفظ یارانه برای دهکهای پایین، تعرفه برق پرمصرفها بهصورت پلکانی افزایش یابد.
تبادلات برق با کشورهای همسایه مانند عراق، ترکمنستان، ارمنستان و آذربایجان میتواند نقش پشتیبان در مواقع اوج مصرف ایفا کند. این امر مستلزم توسعه خطوط بینالمللی انتقال برق است.
ناترازی برق، یک مسئله فنی نیست؛ یک چالش ملی با ابعاد اقتصادی، اجتماعی، زیستمحیطی و سیاسی است. دو سال آینده، فرصتی سرنوشتساز برای اصلاح مسیر و پرهیز از فروغلتیدن به بحران خاموشی فراگیر است. اقداماتی که امروز انجام میدهیم، روشنایی فردای ایران را تضمین میکنند.
اکنون زمان تصمیم است: یا در دو سال آینده زیرساختهای برق را بازسازی میکنیم، یا باید آماده زندگی در تاریکی، رکود صنعتی، و بیثباتی اقتصادی باشیم.