«جهان اقتصاد»گزارش می دهد
روایتی از تشنگی سدهای ایران در سال ۱۴۰۴
گلناز پرتوی مهر
شرایطی که ایران سالهای خشکی پیاپی را تجربه میکند، بحران کمآبی از یک دغدغه زیستمحیطی فراتر رفته و به تهدیدی امنیتی، اقتصادی و اجتماعی بدل شده است.
سال ۱۴۰۴ در حالی آغاز شد که سطح آب بسیاری از سدهای کشور، آمارهایی نگرانکننده را به ثبت رساند. تصاویری که از سدهای معروفی همچون کرج، زایندهرود، لار و درودزن منتشر شده، بیشتر شبیه قابهایی از فیلمهای آخرالزمانی است تا منابع حیاتی یک کشور ۸۵ میلیونی.
به گزارش خبرنگار «جهان اقتصاد»، طبق گزارش رسمی شرکت مدیریت منابع آب ایران، حجم مخازن سدهای کشور در فروردین ۱۴۰۴ نسبت به مدت مشابه سال قبل، کاهشی نزدیک به ۳۰ درصد را تجربه کرده است. کارشناسان این افت بیسابقه را زنگ خطری جدی برای تأمین آب شرب، کشاورزی و صنعت میدانند.
در دل استان فارس، سد درودزن که زمانی نگین آبی منطقه به شمار میرفت، حالا به پهنهای از ترکهای عمیق تبدیل شده است. کشاورزان منطقه از تشنگی زمینهای خود میگویند و برخی حتی به کشت دیم روی آوردهاند. در استان اصفهان، سد زایندهرود در پایینترین سطح تاریخی خود قرار دارد و تنها ۸ درصد از ظرفیتش پر است. این در حالیست که جمعیت شهری اصفهان همچنان رو به افزایش است و نیاز به آب، بیشتر از همیشه حس میشود.
افت شدید ذخایر آبی کشور صرفاً به خاطر کمبارشی نیست. یکی از مشکلات اصلی، الگوی نامتوازن مصرف و نبود مدیریت دقیق در بهرهبرداری از منابع آب است. سدها در ایران در دهههای گذشته بیشتر برای توسعه کشاورزی ساخته شدند، اما امروز نقش تأمین آب شرب هم به آنها تحمیل شده، بدون آنکه منابع جایگزین یا بازچرخانی مؤثر شکل گرفته باشد.»
در کنار افت منابع سطحی، برداشت بیرویه از منابع زیرزمینی نیز عمق بحران را بیشتر کرده است. دشتهای ممنوعهای که سال به سال بر تعدادشان افزوده میشود، نشان از استفاده ناپایدار از منابع آبی دارد. طبق آخرین آمار وزارت نیرو، بیش از ۳۰۰ دشت کشور در وضعیت بحرانی قرار دارند و برخی از آنها مانند دشت ورامین، عملاً غیرقابل احیاست.
کارشناسان، دولت، مجلس، کشاورزان و حتی مردم عادی را در این بحران سهیم میدانند. دکتر کامبیز سلیمانی، استاد مهندسی آب در دانشگاه تهران معتقد است: «مشکل ما فقط فنی نیست، فرهنگی هم هست. هنوز در برخی مناطق کشور آبیاری غرقابی رایج است، شیر آب تا آخر باز میماند و کسی به بازچرخانی فکر نمیکند.»
در حالیکه پیشبینیهای اقلیمی نشان میدهد ایران در دهههای آینده گرمتر و خشکتر خواهد شد، برنامههایی همچون انتقال آب، شیرینسازی آب دریا و بهرهگیری از آبهای نامتعارف روی میز تصمیمگیران است. اما اجرای این طرحها هم نیازمند منابع مالی کلان و هم اجماع سیاسی است.
در عین حال، برخی استانها همچون یزد و کرمان در حال اجرای طرحهای محلی صرفهجویی و استفاده مجدد از پساب هستند. طرحهایی که اگرچه کوچکاند، اما شاید تنها امیدهای باقیمانده در این صحنه خشک باشند.
در شرایطی که ایران سالهای خشکی پیاپی را تجربه میکند، بحران کمآبی از یک دغدغه زیستمحیطی فراتر رفته و به تهدیدی امنیتی، اقتصادی و اجتماعی بدل شده است. اگر «آب رفته به جوی باز نمیگردد»، شاید وقت آن رسیده باشد که همه، از مسئول و قانونگذار تا مصرفکننده خانگی، معنای واقعی این ضربالمثل را دریابند.