«جهان اقتصاد» گزارش می دهد
جنگ تعرفهها و تأثیر آن بر صنعت انرژی
گلناز پرتوی مهر
در چهار سال ریاستجمهوری دونالد ترامپ، سیاستهای او در قبال صنعت نفت جهانی مانند موجی قدرتمند بود که بر خطوط اقتصادی و ژئوپلتیک جهان اثر گذاشت. ترامپ که همیشه خود را مدافع انرژی مستقل آمریکا معرفی میکرد، مجموعهای از تصمیمات و سیاستها را به اجرا گذاشت که بازارهای جهانی نفت را تحتتأثیر قرار داد. از خروج از توافق پاریس تا اعمال تحریمهای سختگیرانه علیه ایران و ونزوئلا، سیاستهای نفتی او به شدت به نفع تولیدکنندگان داخلی طراحی شده بود، اما این روند نه تنها ایالات متحده، بلکه کل سیستم تجارت نفت را درگیر کرد.
به گزارش خبرنگار «جهان اقتصاد»، ترامپ از ابتدای کارزار انتخاباتیاش، استقلال انرژی آمریکا را یکی از ارکان اصلی سیاستهایش معرفی کرد. او معتقد بود که ایالات متحده نباید وابسته به واردات انرژی از خاورمیانه باشد و باید از منابع داخلی برای تأمین نیازهایش استفاده کند. برای تحقق این هدف، دولت او قوانین محیطزیستی را تسهیل کرد، مجوزهای حفاری در زمینهای فدرال را افزایش داد و پروژههای بحثبرانگیزی مانند خط لوله کیاستون (Keystone XL) را احیا کرد.
این سیاستها باعث شد تولید نفت خام آمریکا به سطوح بیسابقهای برسد و این کشور در مقطعی حتی به بزرگترین تولیدکننده نفت جهان تبدیل شود. افزایش تولید داخلی، وابستگی به واردات را کاهش داد، اما این حجم عظیم تولید باعث شد ایالات متحده به بازیگری کلیدی در تعیین قیمت جهانی نفت تبدیل شود؛ نقشی که قبلاً بیشتر در دست اوپک بود.
یکی از ابزارهای اصلی ترامپ برای فشار بر رقبای سیاسی، تحریمهای نفتی بود. خروج از برجام در سال ۲۰۱۸ و اعمال تحریمهای سنگین علیه صادرات نفت ایران، شوک بزرگی به بازار نفت وارد کرد. ایران که یکی از بزرگترین تولیدکنندگان اوپک بود، با کاهش شدید صادرات مواجه شد و همین مسئله به افزایش تنشها در خلیجفارس و نوسان قیمتها منجر شد.
ترامپ همچنین تحریمهایی سخت علیه ونزوئلا اعمال کرد که صنعت نفت این کشور را تقریباً فلج کرد. اگرچه این تحریمها رقبای آمریکا را تضعیف کردند، اما باعث نوسان قیمتها و نگرانی درباره ثبات عرضه جهانی شدند. برخی تحلیلگران معتقدند که این سیاستها بیش از آنکه به نفع آمریکا باشد، به نفع روسیه و عربستان تمام شد که توانستند جای خالی ایران و ونزوئلا را در بازار پر کنند.
در کنار تحریمها، جنگ تجاری با چین نیز تأثیر قابلتوجهی بر بازار نفت داشت. چین بزرگترین واردکننده نفت جهان است و اعمال تعرفههای متقابل بین دو کشور باعث شد تجارت انرژی دچار اختلال شود. کاهش تقاضای چین برای نفت آمریکا، همراه با افزایش تولید داخلی، باعث شد مازاد عرضه ایجاد شود و این مسئله فشار زیادی بر قیمتها وارد کرد.
ترامپ تلاش کرد از این مازاد تولید به عنوان ابزاری برای کنترل قیمتها استفاده کند. او بارها اوپک را برای افزایش تولید تحت فشار گذاشت و حتی در مقاطعی تهدید کرد که اگر عربستان و دیگر اعضای اوپک تولید را کاهش دهند، حمایت نظامی آمریکا را کاهش خواهد داد. این مداخلات مستقیم در سیاستهای اوپک، نظم سنتی بازار نفت را به چالش کشید.
با شروع همهگیری کرونا در سال ۲۰۲۰، تقاضای جهانی نفت به شدت کاهش یافت و بازار دچار بحران شد. قیمت نفت وست تگزاس اینترمدییت (WTI) حتی برای اولین بار در تاریخ منفی شد. ترامپ برای نجات صنعت نفت داخلی، به سرعت وارد عمل شد و میانجیگری کرد تا عربستان و روسیه تولید خود را کاهش دهند و از سقوط بیشتر قیمتها جلوگیری کنند.
با این حال، این بحران نشان داد که سیاستهای ترامپ در ترویج تولید بیرویه بدون در نظر گرفتن نوسانات تقاضا، صنعت نفت آمریکا را آسیبپذیر کرده است. شرکتهای شیل با هزینههای بالای تولید، قادر به رقابت با تولیدکنندگان ارزانتر مانند عربستان نبودند و بسیاری از آنها ورشکست شدند.
سیاستهای نفتی ترامپ ترکیبی از حمایت از تولیدکنندگان داخلی، استفاده از نفت به عنوان ابزار فشار ژئوپلتیک، و تلاش برای کنترل قیمتها از طریق مداخله مستقیم در بازار بود. این سیاستها در کوتاهمدت باعث افزایش تولید و کاهش وابستگی به واردات شد، اما در بلندمدت باعث بیثباتی بازار و افزایش تنشهای بینالمللی گردید.
پس از پایان دوره ترامپ، دولت جو بایدن رویکرد متفاوتی در پیش گرفت و بر انرژیهای تجدیدپذیر و بازگشت به دیپلماسی چندجانبه تأکید کرد. با این حال، تأثیر سیاستهای ترامپ بر بازار نفت همچنان حس میشود و تغییر مسیر به سوی یک سیستم پایدارتر و متوازنتر، نیازمند زمان و تلاش زیادی است.
در نهایت، میراث نفتی ترامپ مانند چاهی عمیق است که هنوز اثرات آن بر توازن قدرت در بازار انرژی دیده میشود. طلای سیاه همیشه عنصری پیچیده در معادلات جهانی بوده و دوران ترامپ نشان داد که چگونه سیاستگذاریهای داخلی میتواند امواج بزرگی در اقیانوس تجارت جهانی ایجاد کند.