«جهان اقتصاد» گزارش می دهد وقتی سقف، سایه‌بان پولدارها شد

زهرا عسگری

شناسه خبر: 183563
«جهان اقتصاد» گزارش می دهد  
وقتی سقف، سایه‌بان پولدارها شد

در سال‌هایی نه‌چندان دور، خانه داشتن برای خانواده‌های ایرانی نه یک آرزوی دوردست، بلکه بخشی طبیعی از مسیر زندگی بود. بسیاری از نسل‌های گذشته با چند سال پس‌انداز و شاید یک وام کوچک، قادر به خرید خانه بودند. اما امروز، کافی است قیمت واحدهای مسکونی را مرور کنیم تا روشن شود خانه‌دار شدن برای بخش بزرگی از جامعه، به‌ویژه جوانان، به رؤیایی شبیه شده که هر روز از دسترس دورتر می‌شود. 

چرا چنین شد؟ پاسخ کوتاه است: خانه دیگر پناهگاه نیست؛ سرمایه است.در نگاه اقتصادی کلاسیک، مسکن یک کالای مصرفی و نیاز اولیه انسان است؛ مکانی برای آرامش، حریم خصوصی، تشکیل خانواده و امنیت. اما از دهه ۸۰ به‌تدریج، خانه در ایران از یک «نیاز» به یک «سرمایه‌گذاری بدون ریسک» تبدیل شد. 

افزایش تورم، بی‌ثباتی بازارهای مالی، و بازدهی کمِ سپرده‌های بانکی باعث شد افراد سرمایه‌های خود را به حوزه‌هایی منتقل کنند که ارزش واقعی‌تری تولید می‌کنند. زمین و مسکن، به‌عنوان دارایی‌هایی با تورم‌پذیری بالا، گزینه‌ای بی‌رقیب شدند. 

به‌تدریج، خریدوفروش خانه به جای «رفع نیاز»، به هدف «کسب سود» انجام شد. این تغییر نگرش، عملاً نقش اجتماعی خانه را کمرنگ و نقش اقتصادی آن را پررنگ‌تر کرد. 

وقتی بازدهی مسکن از بسیاری از بازارها مانند ارز و طلا بیشتر شد، سرمایه‌داران نگاه ویژه‌تری به بازار مسکن انداختند. خرید انبوه ملک و نگه‌داشتن آن برای افزایش قیمت نه تنها سودآور بود، بلکه تقریباً بدون ریسک انجام می‌شد. 

این مسئله باعث شد افراد از هر قشری از سرمایه‌داران بزرگ تا خانواده‌های متوسط به سمت خرید خانه برای سرمایه‌گذاری هجوم ببرند. نتیجه چه شد؟ 

خانه‌ها در انباری به نام «سرمایه» قفل شدند، نه در زندگی مردم. 

طبق آمار رسمی، در کشور حدود ۲ تا ۳ میلیون واحد مسکونی خالی وجود دارد؛ خانه‌هایی که نه فروخته می‌شوند و نه اجاره داده. دلیل ساده است: 

مالیات بر خانه‌های خالی، اگرچه قانونی شده، اما اجرایی‌سازی آن به دلایل فنی و ساختاری با چالش همراه است. نتیجه این چرخه معیوب، انباشت خانه‌های خالی و افزایش شدید قیمت‌هاست. 

برای بسیاری از شهروندان، به‌ویژه جوانان نسل Z و Y، خرید خانه دیگر در سبد برنامه‌ریزی مالی جایی ندارد. 

براساس یک بررسی ساده، یک کارمند با حقوق متوسط، باید ۶۰ تا ۸۰ سال پس‌انداز کند تا در تهران خانه‌دار شود. این عدد برای برخی مناطق حتی به ۱۵۰ سال می‌رسد! 

این اعداد تکان‌دهنده، نشان می‌دهد «سقف» از یک نیاز انسانی، به یک کالای لوکس‌تر از رؤیا تبدیل شده است. 

بازار اجاره نیز با تغییر ماهیت مسکن، دستخوش تحولات سهمگینی شده است. وقتی سرمایه‌گذاران ترجیح می‌دهند املاک خود را نگه دارند، تعداد واحدهای قابل‌اجاره کاهش می‌یابد. نتیجه؟ 

در بسیاری از کلان‌شهرها، خانواده‌ها مجبور شده‌اند از مرکز به حاشیه مهاجرت کنند؛ جایی که کیفیت زندگی، امنیت و دسترسی به خدمات بسیار ضعیف‌تر است. 

پدیده «کوچ اجباری» نه فقط اقتصادی، بلکه اجتماعی نیز هست و پیامدهایی مانند افزایش نابرابری، گسترش بافت‌های فرسوده، و آسیب‌های اجتماعی را به دنبال دارد. 

در حالی که بسیاری از کشورها، بانک‌ها را از ورود گسترده به بازار مسکن منع کرده‌اند، در ایران حضور بانک‌ها در بازار ملک چشمگیر است. 

بانک‌ها و برخی نهادهای اقتصادی، به دلیل داشتن نقدینگی بالا، می‌توانند نقش مهمی در ایجاد تورم مسکن داشته باشند. 

وقتی بانک‌ها به جای تسهیل‌گری در خرید مسکن برای مردم، خود به بازیگران بزرگ خریدوفروش ملک تبدیل می‌شوند، عملاً بازار را از تعادل خارج می‌کنند. در این شرایط، مردم عادی نه توان رقابت دارند و نه فرصت ورود. 

یک‌ سوی بازار کسانی‌اند که چندین ملک دارند و به‌راحتی از افزایش قیمت‌ها سود می‌برند؛ سوی دیگر جوانانی‌اند که حتی توان اجاره خانه ندارند. 

وقتی خانه داشتن این نیاز پایه‌ای تبدیل به مزیت طبقاتی شود، شکاف طبقاتی عمیق‌تر شده و آسیب‌های اجتماعی افزایش می‌یابد. 

اجرای ترکیبی این سیاست‌ها در بسیاری از کشورها توانسته بازار مسکن را متعادل کند. اما در ایران، تا زمانی که «خانه» ابزار سرمایه‌گذاری باقی بماند، نمی‌توان انتظار داشت که وضعیت بهبود یابد. 

پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد تا زمانی که تورم مهار نشود و اقتصاد به ثبات نرسد، بازار مسکن همچنان جذاب‌ترین پناهگاه سرمایه خواهد بود. 

بنابراین، خانه‌دار شدن با مدل فعلی برای بسیاری دور از دسترس است؛ مگر اینکه سیاست‌های بنیادین اقتصادی و مالیاتی، مسکن را از کالای سرمایه‌ای به کالای مصرفی تبدیل کند.

 

وقتی خانه به کالایی لوکس و ابزار سرمایه‌گذاری تبدیل شود، جامعه نه‌تنها در بُعد اقتصادی، بلکه در بُعد فرهنگی و اجتماعی نیز آسیب می‌بیند. 

اگر امروز برای بازگرداندن «خانه» به «خانه‌دارها» اقدامی نشود، فردا جامعه‌ای پیش روی ما خواهدبود که در آن، تنها پولدارها سقف دارند و دیگران سایه‌ای از امید.

ارسال نظر
پربیننده‌ترین اخبار