«جهان اقتصاد» گزارش می دهد بورس در طوفان دیپلماسی
زهرا عسگری

در روزگار پرابهام امروز، بازار سرمایه ایران شبیه کشتی در دریایی پرتلاطم است؛ موجهای اخبار سیاسی و تحریمها با هر تکانهای سهمها را تکان میدهند و سرمایهگذاران را در برزخی از هیجان و احتیاط قرار میدهند.
به گزارش خبرنگار «جهان اقتصاد»، یکی از سیگنالهایی که در ماههای اخیر میان فعالان بازار شنیده میشود، این است که ریسک سیاسی رو به کاهش است. برخی گزارشها میگویند بازار سرمایه متوجه شده است که تنش نظامی و ابهامات سیاسی تا حدی فروکش کردهاند، و به مذاکرات دیپلماتیک میدان داده شده است.
اما آیا این پیامد را میتوان به معنای پایان دوره نگرانی دانست؟ نه لزوماً. بازار ایران همچنان حساسترین عوامل خود را در اخبار دیپلماتیک و گرههای سیاست خارجی جستوجو میکند.
به عنوان مثال، یکی از کارشناسان گفته است بازار سرمایه در وضعیت فعلی، بیشتر در جستوجوی بهانهای برای آغاز یک روند صعودی است تا آنکه منتظر بماند یا به سمت رکود یا نزول حرکت کند.
یعنی اگر حتی کوچکترین نشانهای از امید سیاسی باشد، بازار آن را فرصتی بالقوه تلقی میکند اما اگر امیدی در کار نباشد، زمینه برای بازگشت ناگوار ریسک فراهم است.
تنشهای ژئوپلیتیک تأثیری مستقیم و غیرمستقیم بر بازار سرمایه دارند.
ابهام و تصمیمگیری دشواردر محیطی که اخبار سیاسی گاهبهگاه متناقضاند، سرمایهگذاران تردید دارند که کدام جهت را انتخاب کنند. در نتیجه، نقدینگی عقبنشینی میکند و حجم معاملات کاهش مییابد.
نوسانات ارزی و تأثیر بر سود شرکتها: تنشها بر بازار ارز فشار میآورد. وقتی ارزش ریال کاهش یابد، واردات مواد اولیه یا قطعات برای شرکتها گرانتر میشود و هزینههای تولید رشد میکند شرکتهایی که صادراتمحورند ممکن است از این وضعیت سود ببرند، اما شرکتهای وابسته به واردات آسیب خواهند دید.
کاهش سرمایهگذاری خارجی و انتقال تکنولوژی: کشورهای خارجی با دیدن شرایط پرریسک از ورود به بازار ایران پرهیز میکنند یا سرمایهگذاری خود را محدود میسازند. این امر توان رشد زیرساختها، نوآوری و پروژههای بزرگ را کاهش میدهد.
واکنشهای زنجیرهای در صنایع وابسته به نفت و انرژی: چون بخش قابل توجهی از شرکتهای بزرگ بورسی در ایران به نفت، پتروشیمی یا حوزه انرژی وابستهاند، نوسانات بازار انرژی ناشی از تنشها، شاخص بورس را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. وقتی نفت یا گاز در میان اخبار جنگ و تحریم بالا یا پایین میرود، سهمهای این صنایع سریعتر به حرکت درمیآیند.
در مجموع، بازار سرمایه ایران نه تنها بر بنیانهای مالی بلکه بر بستر روانی سیاسی بنا شده است، و کوچکترین لرزشی در سیاست، میتواند زلزلهای در تالار شیشهای بورس ایجاد کند.
از سویی دیگر، وقتی خبری مثبت یا نشانهای از پیشرفت مذاکرات منتشر میشود، بورس واکنش سریع نشان میدهد و مقداری به سمت تعادل بازمیگردد. تحلیلها نشان میدهند کاهش ریسک سیاسی توانسته امیدی در میان سرمایهگذاران ایجاد کند.
با این حال، کارشناسان هشدار میدهند بازار نمیتواند تنها بر خبر سیاسی بسازد؛ پایههای اقتصادی و ساختاری نیز باید همراه شوند.
بنابراین، وضعیت فعلی را میشود «انتظار در میان شوک» نامید سرمایهگذاران منتظر سیگنال قویتر هستند تا حرکت کلان بازار را تعیین کنند.
بهدلیل وابستگی مستقیم به قیمت نفت، صادرات و زیرساخت بینالمللی، این گروه اغلب پیشتاز نوسان است.
در وضعیت تحریم یا تنش، تأمین قطعات و مواد اولیه این شرکتها دچار اختلال میشود و هزینهها افزایش مییابد.
وقتی ریسک سیستماتیک بازار افزایش یابد، هم سرمایهگذاران خرد دارایی خود را از ریسکهای بانکی به «امنترها» منتقل میکنند، و هم بدهی شرکتها بیشتر میشود.
این سهمها نقدشوندگی کمتری دارند و با ورود فروشهای هیجانی سریعتر سقوط میکنند.
چون بازار به اخبار حساس است، داشتن ابزارهایی برای رصد سریع تحولات دیپلماتیک و منطقهای ضروری است.
شرکتهایی که گزارشدهی شفاف دارند، بدهی کنترل شده دارند و فرصت صادرات دارند، احتمال مقاومت بیشتری در شرایط بحرانی دارند.
اگر شرایط سیاسی و بینالمللی به سمت آرامش پیش رود، بازار سرمایه میتواند فرصت رشد بیابد. اما این رشد نباید معطوف به خبرآزمایی باشد، بلکه باید بر بنیادهای اقتصادی مستحکم بنا شود: رشد تولید، ثبات ارزی، جذب سرمایهگذاری خارجی و توسعه ابزارهای مالی.
در مقابل، اگر شوکهای تازه وارد بازار شوند یا مذاکرات به بنبست برسند، ممکن است بورس بار دیگر دچار سقوط یا رکود عمیق شود. در آن سناریو، سرمایههای خرد ممکن است از بازار فرار کنند و اعتماد عمومی آسیب ببیند.
بورس ایران مثل چراغی در مه است: تا زمانی که مه سیاست خارجی فرو ننشیند، نور نامطمئن خواهد بود. اما اگر سیاست، اقتصاد و راهبرد بازار به هم تنیده شوند، آن چراغ میتواند راهنمای مسیر سرمایهگذاران باشد.