هوش مصنوعی؛ موتور تازه رشد اقتصادی در عصر تحول دیجیتال
راضیه احمدوند
در حالیکه اقتصاد جهانی با چالشهای تورمی، رکود و نوسانات ژئوپلیتیک روبهروست، فناوریهای نوین بهویژه هوش مصنوعی در حال بازتعریف مسیر رشد و بهرهوری اقتصادی هستند. گزارشهای اخیر از مراکز تحقیقاتی بینالمللی نشان میدهد که هوش مصنوعی میتواند تا سال ۲۰۳۰ بیش از ۱۵ تریلیون دلار به تولید ناخالص جهانی بیفزاید؛ رقمی که آن را به یکی از محرکهای اصلی تحولات اقتصادی قرن بیستویکم بدل میکند.
حسین بیگ، کارشناس فناوری در گفتگو با جهان اقتصاد با اشاره به اینکه هوش مصنوعی در حال تغییر بنیادین شیوه تولید، توزیع و مدیریت منابع در اقتصاد جهانی است، اظهار داشت: شرکتها با استفاده از الگوریتمهای پیشرفته، میتوانند زنجیره تأمین خود را بهینه، هزینههای عملیاتی را کاهش و سرعت تولید را افزایش دهند. در صنایع سنگین، روباتهای هوشمند توانستهاند بهرهوری نیروی کار را تا دو برابر افزایش دهند. در بخش خدمات نیز، تحلیل دادههای بزرگ توسط سامانههای یادگیری ماشینی به شرکتها امکان میدهد تصمیمهای دقیقتر و سریعتری در زمینه قیمتگذاری، سرمایهگذاری و بازاریابی اتخاذ کنند.
بازار کار در آستانه دگرگونی؛ چالش جایگزینی و بازآفرینی شغلها
وی افزود: یکی از بحثبرانگیزترین پیامدهای اقتصادی هوش مصنوعی، تأثیر آن بر بازار کار است. طبق برآورد مؤسسه مککینزی، حدود ۳۰ درصد مشاغل فعلی در دهه آینده با خطر خودکارسازی روبهرو هستند. مشاغلی با ماهیت تکراری و یکنواخت، از خدمات اداری گرفته تا حملونقل و تولید، بیشترین آسیبپذیری را دارند. در مقابل، مشاغل جدیدی در حوزههای تحلیل داده، طراحی الگوریتم، مدیریت سیستمهای هوشمند و امنیت سایبری ایجاد خواهند شد. بنابراین، سرمایهگذاری در آموزش نیروی انسانی و ارتقای مهارتهای دیجیتال، شرط بقای اقتصادی کشورها در عصر هوش مصنوعی است.
همچنین کشورهای پیشرو دریافتهاند که تسلط بر هوش مصنوعی تنها با سرمایهگذاری گسترده در تحقیق و توسعه و زیرساختهای دیجیتال ممکن است. ایالات متحده، چین و اتحادیه اروپا در سالهای اخیر بودجههای میلیارد دلاری به توسعه الگوریتمها، ابررایانهها و شبکههای دادهای اختصاص دادهاند.
ایران و هوش مصنوعی؛ فرصت بزرگ در میانه چالشها
بیگ ادامه داد: ایران در سالهای اخیر با رشد چشمگیر استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و برنامههای هوش مصنوعی در دانشگاهها، گامهای مهمی در مسیر اقتصاد دیجیتال برداشته است. توسعه پلتفرمهای بومی هوش مصنوعی در حوزههای سلامت، بانکداری و انرژی، نشانهای از ظرفیت بالای نیروی انسانی متخصص کشور است. با این حال، کمبود سرمایهگذاری کلان و نبود دسترسی گسترده به دادههای صنعتی، روند رشد را کند کرده است.
به گفته او، تدوین «نقشه ملی هوش مصنوعی» و ایجاد نهادهای هماهنگکننده در حوزه علم و فناوری، میتواند به همافزایی میان بخشهای دولتی و خصوصی کمک کند. دولت در این مسیر باید از سیاستگذاری دستوری فاصله گرفته و نقش تسهیلگر و مشوق سرمایهگذاری بخش خصوصی را ایفا کند. تجربه کشورهای پیشرفته نشان داده است که سیاستهای هوشمند در مالیات، مالکیت فکری و دادههای باز، زمینهساز رشد سریع فناوریهای نوین هستند.
حسین بیگ، با تاکید بر اینکه با وجود جمعیت تحصیلکرده و جوان، ایران هنوز با شکاف مهارتی در حوزههای دیجیتال و برنامهنویسی مواجه است، گفت: نظام آموزشی سنتی پاسخگوی نیازهای بازار کار هوش مصنوعی نیست. بازنگری در محتوای دانشگاهی، ایجاد مراکز مهارتافزایی و حمایت از کارآموزی در شرکتهای فناور میتواند این شکاف را کاهش دهد و مانع از بیکاری ساختاری ناشی از خودکارسازی شود.
این فعال حوزه دیجیتال بیان کرد: یکی از نگرانیهای جدی در مسیر هوش مصنوعی در ایران، خطر نابرابری دیجیتال است. تمرکز امکانات فناورانه در کلانشهرها و شرکتهای محدود، ممکن است شکاف میان مناطق و طبقات اجتماعی را افزایش دهد. برای جلوگیری از این روند، سیاستگذاران باید دسترسی برابر به زیرساختهای دیجیتال، اینترنت پرسرعت و آموزش فناورانه را در سراسر کشور تضمین کنند.
بیگ در پایان گفت: هوش مصنوعی دیگر صرفاً یک ابزار فناورانه نیست، بلکه به نیرویی تعیینکننده در شکلدهی آینده اقتصاد جهانی و ملی بدل شده است. برای ایران، این فناوری میتواند مسیری تازه برای عبور از اقتصاد نفتمحور و حرکت به سوی رشد پایدار دانشبنیان باشد.
تحقق این هدف، نیازمند سرمایهگذاری هوشمند، سیاستگذاری شفاف و تربیت نیروی انسانی متخصص است.
اقتصاد آینده از آنِ کشورهایی خواهد بود که همزمان با پذیرش فناوریهای نو، توان بازآفرینی مهارتها و بازتعریف ساختار اقتصادی خود را نیز دارند