جهان اقتصاد گزارش می دهد؛
زنگ هشدار فرسودگی زیرساخت تولید و توزیع برق
گروه زیربنایی رضا پورحسین
جهان اقتصاد: قطعی برق به رویه ای عادی در کشور بدل شده است در حالی که تا چند سال پیش، صادرات برق یک مزیت قابل توجه برای کشور بود و اساسا کمبود آن در خیال کمتر کسی نقش می بست. این اتفاق در حالی رخ داده است که به نظر می رسد بیشترین ضربه را در حوزه برق از فرسودگی زیرساخت ها متحمل شده ایم.
طبق آمار رسمی وزارت نیرو، بیش از ۳۵ درصد از خطوط انتقال برق و پستهای فشار قوی کشور، عمری بالای ۳۰ سال دارند؛ این یعنی بخش قابل توجهی از ستون فقرات شبکه برق کشور، فرسوده، ناکارآمد و مستعد آسیب است. این زیرساختهای سالخورده، که در زمان خود با ظرفیتهای بسیار پایینتر طراحی شدهاند، امروز باید پاسخگوی بار فزاینده مصرف در کشور باشند؛ مصرفی که هر ساله با رشد جمعیت، افزایش استفاده از لوازم سرمایشی و توسعه صنایع بیشتر میشود.
در چنین وضعیتی، هر تابستان با رسیدن گرما و بالا رفتن همزمان مصرف خانگی و صنعتی، این زیرساختها مانند بمبهای ساعتی عمل میکنند؛ کافیست دما کمی افزایش یابد یا مصرف در یک منطقه خاص بهطور ناگهانی بالا برود تا یکی از این تجهیزات از مدار خارج شود. این خروج ناگهانی، بهسرعت اثر دومینویی بر سایر بخشهای شبکه میگذارد و زنجیرهای از خاموشیهای منطقهای، قطعی برق در مراکز حیاتی و حتی اختلال در تولید صنعتی بهوجود میآورد.
بیش از ۳ هزار نیروگاه فرسوده در کشور، مانند قلبهایی هستند که دیگر توان پمپاژ خون را ندارند. این نیروگاهها نهتنها با راندمان پایین کار میکنند، بلکه بخش زیادی از انرژی تولیدی آنها در طول مسیر از بین میرود. در حال حاضر، راندمان نیروگاههای کشور زیر ۵۰ درصد است، درحالیکه در کشورهای پیشرفته این رقم به بیش از ۶۰ درصد میرسد. به بیان ساده، ما برای تولید هر واحد برق، بیش از دو برابر استاندارد جهانی انرژی مصرف میکنیم.
همچنین از هر ۱۰۰ واحد برق تولیدی، حدود ۳۰ واحد آن در مسیر انتقال از دست میرود؛ یعنی نیروگاهها، نهتنها با راندمان پایین کار میکنند، بلکه شبکه انتقال فرسوده نیز ۳۰ درصد از برق تولیدی را تلف میکند. این تلفات، نتیجه سالها بیتوجهی به نوسازی زیرساختها بوده و این در حالیست که در بسیاری از کشورهای پیشرفته، میزان تلفات شبکه کمتر از ۱۰ درصد است.
زرگر، تحلیلگر مسائل اقتصادی در این رابطه به جهان اقتصاد می گوید: به نظر میرسد علت اصلی این بحران به کاهش سرمایهگذاری در صنعت برق بازمیگردد. در دو دهه گذشته، جذابیت سرمایهگذاری در این حوزه بهشدت کاهش یافته و سرمایهگذاران بهدلیل نبود حمایتهای کافی، ترجیح دادند از این حوزه فاصله بگیرند. نتیجه این بیتوجهی، نیروگاهها و شبکههای انتقالی است که بهآستانه فروپاشی رسیدهاند. این بحران هر روز عمیقتر میشوند و اگر اقدامی فوری صورت نگیرد، قطعی برق و مشکلات ناشی از آن، تنها بخش کوچکی از چالشهای پیشرو خواهد بود.
وی افزود: اکنون، صنعت برق ایران در آستانه یک فروپاشی است؛ اگر امروز اقدامی نکنیم، فردا بسیار دیر خواهد شد.
در چنین شرایطی، برای مدیریت کسری برق و تأمین برق پایدار در سالهای آتی، نیاز به سیاستهای توسعهای و نوسازی زیرساختهای برق وجود دارد. بنگاههای تولیدی و بخشهای صنعتی و کشاورزی بیشترین تأثیر را از کمبود برق متحمل شدهاند و باید برنامهریزیهای بلندمدت برای تقویت ظرفیت تولید و انتقال برق انجام شود.