"پر مصرف یا بد مصرف ؟!"
دکتر هاشم اورعی استاد دانشگاه صنعتی شریف
اخیراً رئیس جمهور کشورمان در نشست با فعالان اقتصادی و سرمایهگذاران کرمانشاه اعلام کرد که "ما الان 6 برابر اروپا برق مصرف می کنیم". در این ارتباط بد نیست در ابتدا نگاهی به مصرف برق اروپا انداخته و با خودمان مقایسه کنیم. در سال 2023 میلادی، مصرف برق 27 کشور عضو اتحادیه اروپا 2410 و کشورهای اروپایی خارج از این اتحادیه 1200 تتراوات ساعت بوده است. بدین ترتیب کل مصرف برق اروپا بیش از 3600 تتراوات ساعت بوده است در حالیکه در همین سال مصرف برق ایران 335 تتراوات ساعت یعنی کمتر از 10 درصد مصرف اروپا بوده و نه 6 برابر!
اساساً مقایسه میزان مصرف برق کشورها بدون در نظر گرفتن جمعیت، شرایط اقلیمی، درآمد متوسط و میزان مصرف سایر حاملهای انرژی به ویژه گاز در هر کشور روش درستی نبوده و ما را منحرف می کند. مقایسه سرانه مصرف برق نیز خالی از اشکال نیست. به عنوان مثال چنانچه سرانه مصرف برق در ایران را با کشورهایی چون کانادا و فنلاند مقایسه کنیم، این واقعیات را در نظر نمی گیریم که این کشورها سردسیر هستند و گرمایش آنها بیشتر متکی بر برق است تا گاز و درآمد سرانه آنها حدود 10 برابر ایران است. از طرف دیگر کشورهایی چون عربستان، امارات و قطر گرم سیرند و بیشتر اوقات سال برای سرمایش از برق استفاده می کنند و درآمد سرانه شان 7 تا 10 برابر ماست. لذا بهتر است خودمان را با کشورهایی مقایسه کنیم که هم جمعیت و یا هم درآمد ما هستند. در این صورت می بینیم که سرانه مصرف برق ما 4200 کیلووات ساعت در سال، ترکیه 3710، آفریقای جنوی 3670 و تایلند 3130 است. واقعیت این است که بجای واژه "پر مصرف" باید از "بد مصرف" استفاده کنیم تا عمق فاجعه نمایان شود و برای این منظور باید بجای سرانه مصرف، شدت مصرف انرژی مدنظر قرار گیرد. برای روشن شدن موضوع مثالی می آوریم. چنانچه کشور A برای دستیابی به 100 دلار تولید ناخالص داخلی 1 واحد و کشور B برای 300 دلار 2 واحد برق مصرف کند، مشاهده می شود که کشور B دو برابرA مصرف کرده لذا پر مصرف تر است لیکن تولید ناخالصش 3 برابر است یعنی برق را بهتر مصرف کرده و کشور A نسبت به B بد مصرف است. در سال 2023 میلادی کشور ترکیه با 90 درصد مصرف برق نسبت به ایران موفق شده است به تولید ناخالص داخلی 3 برابر دست یابد. تاکید بر این نکته ضروریست که در چنین مقایسه هایی بهتر است مصرف مجموع حاملهای انرژی مدنظر قرار گیرد.
مقایسه آمار مصرف انرژی در ایران و سایر کشورها ما را به این نتیجه می رساند که به لطف سیاستهای دولت طی چند دهه اخیر ما در درجه اول بد مصرف و سپس پر مصرفیم!
اما چرا به اینجا رسیدیم؟ می توان گفت که از دهه 60 شمسی مسئولان از تدوین و اجرای سیاست انرژی واقع بینانه، بلند مدت و مبتنی بر منافع ملی و نه عوام گرایی غافل بودند ولی بحران انرژی از مجلس هفتم با تصویب طرح تثبیت قیمت انرژی شدت یافت. طرحی که باعث شد در حال حاضر بهای انرژی نسبت به قیمت صادراتی آن به 5 درصد برسد و حاصل آن چیزی جز یارانه سنگین بر دوش دولت، افزایش شدید مصرف انواع حاملهای انرژی و بی معنی شدن بهینه سازی نبود.
در سال 1356 ظرفیت تولید برق در اوج مصرف 6500 مگاوات و تولید سالانه 32 میلیارد کیلووات ساعت بود و امروز به 63000 مگاوات و 380 میلیارد کیلووات ساعت یعنی 11 برابر رسیده و سالیانه بطور متوسط 5/5 درصد طی دوره ای 47 ساله افزایش یافته است. کشور آلمان با تعدیل قیمت و بهینه سازی موفق شده است طی 20 سال اخیر مصرف برق خود را 21 درصد کاهش دهد و ما در همین دوره در اوج ناکارآمدی مصرف برقمان 3 برابر شده است!
ایران در حال حاضر با مصرف سالیانه 380 میلیارد کیلووات ساعت برق، 300 میلیارد مترمکعب گاز و 720 میلیون بشکه نفت یکی از بزرگترین مصرف کنندگان انرژی جهان است و موفق شده است در مصرف هیدروکربور، برق و بنزین رتبه های 6، 12 و 10را کسب کند. اما جمعیت ما در رتبه 18 و تولید ناخالص داخلی در رتبه 30 جهان قرار دارد و بالاخره اینکه ما با 1/1 درصد جمعیت جهان رقم خیره کننده 4/2 درصد کل انرژی جهان را مصرف می کنیم.
در حال حاضر جهان در میانه گذار انرژی قرار دارد و حاصل آن استفاده از فناوری برای کاهش شدت مصرف انرژی است. لیکن ما در اوج نابخردی و با سیاست های عوام گرایانه در پی بدست آوردن محبوبیت سیاسی رفته و کشور را به ورشکستگی در بخش انرژی هدایت کرده ایم.
اما چه باید کرد؟ باید صداقت پیشه کنیم، قبول کنیم که راه را اشتباه رفته ایم و تغییر مسیر دهیم. باید از دادن وعده های غیرعملی از جمله احداث 10 هزار مگاوات انرژی خورشیدی در سال و بسیاری موارد دیگر پرهیز کرده و ذرات آخر سرمایه اجتماعی را به باد ندهیم. در میان بحران کمبود آب و برق و همزمان با اینکه وزیر نیرو پر کردن آب پشت سدها را به علما وا می گذارد، نباید رئیس جمهور با طناب پوسیده وزیر نیرویش به قعر چاه برود. باید طبق قولی که داده بود کار را به کارشناسان بسپارد تا با در نظر گرفتن شرایط وخیم فعلی برنامه ای 5 ساله مبتنی بر واقعیات تدوین کرده و در کمال صداقت، صراحت و شجاعت با مردم در میان بگذارد و اجرا کند.
کلام آخر اینکه انداختن همه تقصیر بر گردن مردم، شرایط اقلیمی و تحریم ها دردی را دوا نکرده و نخواهد کرد. باید آستین ها را بالا بزنیم و مردانه وارد میدان شویم.
مگو اصحاب دل رفتند و شهر عشق شد خالی
جهان پر شمس تبریزیست کو مردی چو مولانا؟